به گزارش "ورزش سه"، بوندسلیگا وارد مرحله پایانی فصل شده است. تنها پنج بازی باقی مانده و تیم بایرلورکوزن میخواهد بایرن مونیخ را از صدر جدول پایین بکشد. پیش از بازی یکشنبهی مقابل سنپائولی، گرانیت ژاکا در مصاحبهای با بیلد درباره شانس قهرمانی، رابطهاش با پدرش و رازهای تناسب اندامش صحبت میکند.
شما میتوانید تأثیرگذار باشید که لورکوزن پنج بازی باقیمانده را ببرد و به ۷۸ امتیاز برسد. آیا این امتیاز برای قهرمانی کافیست؟
ما باید امیدوار باشیم که ۷۸ امتیاز کافی باشد. باید این امتیازات را کسب کنیم تا شانس داشته باشیم. اگر دیگران (بایرن مونیخ) در پایان امتیاز بیشتری داشتند، با آنها دست میدهیم و میگوییم:«شما عملکرد خیلی خوبی داشتید، تبریک.» اما هنوز به آن نقطه نرسیدهایم. ما باید بازیهایمان را ببریم. بعد خواهیم دید کجا ایستادهایم.
شما فصل گذشته ۶۵ بازی رسمی داشتید و این فصل هم با احتساب بازیهای ملی، تاکنون ۵۰ بازی انجام دادهاید. نظرتان چیست؟
میدانم که بازیهای ضعیف هم داشتهام. مثل نیمهنهایی جام حذفی مقابل بیلفلد (شکست ۲-۱) و بازی با هایدنهایم که پیروزی (۱-۰) حق ما نبود. این آن سطحی نیست که من تواناییاش را دارم. همهی ما در دو سال گذشته زحمات زیادی کشیدهایم. اما این نباید بهانهای برای ما باشد. حالا فقط پنج بازی باقیست. در این مرحله دیگر جایی برای خستگی نیست.
با این حال، شما در تمام بازیها حضور دارید. چطور این کار را انجام میدهید؟
من ۳۲ ساله هستم. بدنم را به خوبی میشناسم. خواب یکی از عوامل مهم است، تغذیه مناسب هم همینطور.
آیا روال خاصی یا رازهای تناسب اندام دارید؟
هر شب بین شش تا هفت ساعت میخوابم. صبح خیلی زود بیدار میشوم و دوست دارم اول صبح به بچهها رسیدگی کنم. بعدش به تمرین میروم. ولی مهمترین چیز، ریکاوری و بهبود بدن است.
دقیقاً چه کاری انجام میدهید؟
هر روز یک ساعت فقط برای خودم وقت میگذارم. نمیخواهم دقیق توضیح بدهم، فقط همین را بگویم که این یک ساعت خیلی برایم از نظر روانی مفید است. اگر ذهنت برای انجام ۶۰ بازی آماده نباشد، نمیتوانی آنها را انجام بدهی.
بهتازگی برای سومین بار پدر شدهاید. آیا داشتن سه دختر شما را به بازیکن بهتری تبدیل کرده؟
آنها من را تغییر دادهاند. من هنوز همان گرانیت هستم که در ۱۹ سالگی وارد بوندسلیگا شدم. همانقدر احساساتیام که آن موقع در گلادباخ بودم. فقط حالا باتجربهترم و این احساسات را در زمین بروز نمیدهم، بلکه در خانه آنها را پردازش میکنم. وقتی بچهها را در آغوش میگیرم، بازی از ذهنم خارج میشود. شب، وقتی آنها خوابیدند، نمایش من آغاز میشود.
رفتار ژاکا در خانه بعد از بازی چگونه است؟
تمام بازیهایمان را ضبط میکنم و در آرامش نگاه میکنم. بدون احساسات. تمام ۹۰ دقیقه. آن وقت است که همهچیز را درک میکنم. میفهمم چه اتفاقی افتاده و چرا. بعد از آن، همه چیز برایم تمام میشود.
اشتباهات خودتان را تشخیص میدهید و از آنها درس میگیرید؟
قطعاً! اگر پدرم هم کنارم باشد، قضیه جدیتر میشود. باید بازی را مدام متوقف کنیم. او همیشه نکات جدیدی به من میگوید. او همیشه محرک من بوده.
آیا او بزرگترین منتقد شماست؟
قطعاً همینطور است. پدرم هیچوقت از من تعریف نکرده.
واقعاً؟
هیچوقت. در طول این ۳۲ سال، حتی یکبار هم از من به عنوان فوتبالیست تعریف نکرده. برای همین است که انگیزه دارم که روزی برسد که بگوید:«امروز بینقص بازی کردی.»
از همان روز اول دوران حرفهای، هر بازی را با پدرم آنالیز میکردم. اگر در ورزشگاه نبود، تلفنی صحبت میکردیم یا با هم بازی را دوباره نگاه میکردیم. همیشه بیطرف، بدون احساسات. او فوتبال را میفهمد و میداند چه میگوید. این روند خیلی به من و مسیر حرفهایام کمک کرده. برای همین این انگیزه و آرزو را دارم که یک بار تا پایان دوران بازیام بشنوم که از من راضی بوده. چیزی که برایم مهم است این است که پدرم آدم سختگیر یا بیاحساس نیست. او مرا به جلو هل داده. به من یاد داده محکم باشم، تسلیم نشوم، فرار نکنم.