سفارتخانههای ایران در آمریکا و آمریکا در ایران، هر یک قصهای شنیدنی از فراز و نشیب روابط دیپلماتیک دارند. از میهمانیهای پر زرق و برق تا سکوت و انزوای پس از انقلاب، این بناها شاهد تحولاتی بودهاند که سرنوشت آنها را برای دههها رقم زد.
دانشجویان پیرو خط امام چه کسانی بودند؟
در غروب ۱۳ آبان ۱۳۵۸، پس از تصرف سفارت آمریکا در تهران، چند دانشجوی جوان در یکی از اتاقهای این مکان که بعدها «لانه جاسوسی» نام گرفت، روبهروی خبرنگاران قرار گرفتند. آنها با نمایش سلاحهای آمریکایی، بیانیههای تسخیر را خواندند و خود را «دانشجویان پیرو خط امام» معرفی کردند.
این عنوان هویت جمعی آنها شد، بهطوریکه هیچگاه نام واقعیشان در رسانهها مطرح نشد. معصومه ابتکار، سخنگوی مسلط به انگلیسی، در گفتوگو با رسانههای غربی خود را «مری» نامید و به «خواهر مری» شهرت یافت.
دانشجویان در شش ماه نخست، در سفارت ماندند و هر یک نقشی بر عهده گرفتند. شورای مرکزی شامل ابراهیم اصغرزاده (طراح تسخیر)، رضا سیفاللهی، محسن میردامادی، حبیبالله بیطرف و رحیم باطنی بود. شورای بازو نیز با حضور علیاصغر زحمتکش، عباس عبدی، سیدمحمد هاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، رحمان دادمان، شمسالدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمیپور، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر فعالیت میکرد. عباس عبدی به دلایل شخصی به شیراز رفت، زحمتکش مسئول حفاظت گروگانها شد و تنها کسی بود که در دادگاههای آمریکا تحت تعقیب قرار گرفت. هاشمی اصفهانی با ابتکار ازدواج کرد و از سیاست فاصله گرفت، و رفان تدارکات را مدیریت کرد.
واحد روابط عمومی با نظارت احمد حسینی و حضور محمدرضا خاتمی، امینزاده، نعیمیپور و ابتکار اداره میشد. حسین کمالی تبلیغات را بر عهده داشت، و وفا تابش، شیخالاسلام و رجاییفر اسناد را بررسی میکردند. رجاییفر همچنین هماهنگی عملیات روز تسخیر را مدیریت کرد.
پس از ناکامی آمریکا در عملیات طبس، دانشجویان با همکاری اطلاعات سپاه به رهبری محسن رضایی، گروگانها را به شهرهایی، چون مشهد، یزد و شیراز منتقل کردند تا از تمرکز آنها جلوگیری شود. در تابستان ۱۳۵۹، فرار ناکام یک گروگان و دشواریهای نگهداری، منجر به تحویل گروگانها به دولت رجایی شد. آنها به زندانهای اوین و توحید منتقل شدند. در جلسهای در لانه، دانشجویان درباره آینده جنبش بحث کردند؛ گروهی به تشکیل حزب تمایل داشتند، اما اکثریت به پایان کار تشکیلاتی رأی دادند.
لانه تا سال ۱۳۶۴ در اختیار دانشجویان بود و بررسی اسناد ادامه داشت. عصرهای جمعه، دیدارها با مسابقات فوتبال همراه میشد. در نهایت، با تصمیم دولت موسوی، لانه به سپاه واگذار شد و اسناد منتشرنشده به وزارت اطلاعات تحویل داده شد.
با آغاز جنگ تحمیلی در مهر ۱۳۵۹، بسیاری از دانشجویان که آموزش نظامی دیده بودند، به جبهه رفتند و لباس پاسداری پوشیدند. اکبر رفان اولین فرمانده نیروی هوایی سپاه شد، حسین دهقان رئیس بنیاد شهید، علیرضا افشار فرمانده بسیج، و رضا سیفاللهی اولین فرمانده نیروی انتظامی شدند. احمدرضا کاظمی، محمدرضا خاتمی(برادرسید محمد خاتمی) و نعیمیپور نیز پاسدار شدند.
شهدای دانشجو نیز کم نبودند. حسین علمالهدی، که در انتشار اسناد علیه احمد مدنی نقش داشت، محمد فاضل و علی حاتمی در جنگ به شهادت رسیدند. محسن وزوایی، مسئول اطلاعات-عملیات لانه، در عملیات بیتالمقدس (فتح خرمشهر) شهید شد. عباس ورامینی، مربی نظامی دانشجویان، در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسیدند. علی صبوری، غلامحسین بسطامی، عبدالرحمن یا علیمدد و دیگران نیز از شهدای این گروه بودند.
پس از لانه، بسیاری از دانشجویان به مناصب حکومتی رسیدند. حسین شیخالاسلام ۱۶ سال معاون سیاسی وزارت خارجه بود، محسن امینزاده معاون وزیر خارجه شد، و حبیبالله بیطرف هشت سال وزیر نیرو. رحمان دادمان وزیر راه بود تا در سانحه هوایی درگذشت. عزتالله ضرغامی رئیس صداوسیما و محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه شدند. در مجلس، اصغرزاده، وهابی، نعیمیپور، خاتمی و طاهره رضازاده (همسر اصغرزاده) حضور یافتند.
برخی، اما پشیمان شدند. حاتم قادری و جواد مظفر در همان روزها لانه را ترک کردند. مجتبی بدیعی از لانه اخراج شد و عباس عبدی در دیدار با باری روزن در پاریس، تلویحاً از اقداماتش ابراز ندامت کرد. عباس زریباف، که به منافقین پیوست، در عملیات مرصاد کشته شد. تقی محمدی نیز در بازداشت به شکلی مشکوک درگذشت.
امروز، نام بسیاری از این دانشجویان، از فیروزآبادی در دانشگاه شریف تا محمدحسین صادقی در تربیت مدرس، در میان اساتید دانشگاهها دیده میشود، اما سنت گمنامی آنها همچنان پابرجاست و تاریخنگاران هنوز بیش از ۵۰ نام را شناسایی نکردهاند.