رقص خیالبافان!
روزنامه آگاه نوشت:
مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط روز شنبه برگزار شد اما همزمان با آغاز مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، عدهای در حال رویافروشی هستند و چنین القاء میکنند که در نتیجه توافق با آمریکا، سیل سرمایهگذاریهای آمریکاییها به ایران سرازیر میشود. در همین رابطه، برخی مدعی شدهاند که آمریکا در صورت توافق با ایران، یک هزار میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری میکند!
ادعای سرمایهگذاری کلان آمریکاییها در ایران به محض حصول توافق هستهای، یک دروغ شاخدار و یک رویافروشی آشکار است؛ دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا از زمان تصدی مجدد این سمت و بازگشت به کاخ سفید در بهمنماه سال گذشته، تمام تلاش و تمرکز خود را معطوف کرده است تا سرمایههای همه دنیا را به داخل آمریکا جلب و جذب کند و در این راستا، با شعار «اول آمریکا»، تقریبا با تمام جهان، جنگ تجاری و تعرفهای راه انداخته است؛ آنگاه چطور ممکن است که راضی به سرمایهگذاری کلان سرمایهگذاران کشورش در داخل ایران شود.
ترامپ نشان داده که بسیار منفعتطلب و بازاری مسلک است؛ او حتی شرط سفرش به ریاض را سرمایهگذاری یک تریلیون دلاری عربستانسعودی در آمریکا دانسته است، آنگاه چطور موافقت خواهد کرد که همین مقدار پول از آمریکا برای سرمایهگذاری به ایران منتقل شود. ترامپ اخیرا بهصورت صریح اعلام کرده که دفعه قبل که به عربستانسعودی سفر کرده مقامات سعودی با خرید ۴۵۰ میلیارد دلار از محصولات آمریکایی موافقت کرده بودند و حالا در دوره جدید ریاستجمهوری پس از موافقت عربستانسعودی با سرمایهگذاری یکتریلیون دلاری، مجدد به ریاض سفر میکنم.
از سویی دیگر باید توجه داشت که رژیم آمریکا بالغ بر دو سال است که اجازه نمیدهد ایران به ۶ میلیارد دلار طلبش از کرهجنوبی که به قطر منتقل شده، دسترسی پیدا کند؛ آنگاه چطور موافقت خواهد کرد که دهها برابر از این مبلغ، در ایران سرمایهگذاری شود؟!
مضاف بر موارد فوقالذکر، باید توجه داشت که عمده سرمایهگذاران و سرمایهداران در کشور آمریکا متعلق به بخش خصوصی و شبکه متمول صهیونیستی هستند که با ایران اسلامی تضاد موجودیتی و هویتی دارند و اساسا به سبب پاسپورت اسرائیلیشان نمیتوانند به کشور ما ورود داشته باشند.
از همه این موارد که بگذریم باید توجه داشت که ایران و آمریکا حتی اگر در جریان مذاکرات غیرمستقیمشان در مسقط به توافق پیرامون برخی مسائل هستهای نیز نائل شوند، کماکان بهصورت محتوایی و ایدئولوژیک دو قطب متمایز محسوب میشوند و هیچگاه نمیتوانند با یکدیگر همگرایی مبنایی داشته باشند.
اما دلیل دیگری که ثابت میکند حتی به فرض توافق ایران و آمریکا در خلال مذاکرات غیرمستقیم در مسقط پیرامون مسائل هستهای، هیچگونه سرمایهگذاری از ناحیه آمریکاییها در ایران صورت نمیگیرد، تجربه موجود در این زمینه است؛ پس از حصول توافق برجام در سال ۱۳۹۴، بسیاری بر این خیال خام بودند که ورود سرمایههای آمریکایی و غربی، اقتصاد ایران را متحول میسازد، اما در فروردین ۱۳۹۵ یعنی چندماه پس از حصول برجام، «ولیالله سیف» رئیس وقت بانک مرکزی کشورمان در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ تصریح کرد: برجام «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است.
بنابراین ضرورت ایجاب میکند که رویافروشی را کنار بگذاریم و اقتصاد کشور را به روند مذاکرات هستهای مسقط گره نزنینم؛ شرطیسازی اقتصاد کشور تبعات جبرانناپذیری دارد؛ ما طی سالهای اخیر کم از این بابت ضربه نخوردهایم.
******
سفیدشویی ترامپ توسط زیباکلام
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی و تحلیلگر اصلاح طلب در گفتوگویی که با سایت خبرآنلاین داشت، به سفیدشویی دونالد ترامپ پرداخت و بر هم خوردن برجام را به گردن منتقدین این توافق انداحت. بخشهایی از مصاحبه وی به شرح زیر است:
* قطعا برجام مزیتهای خیلی بیشتری برای جمهوری اسلامی داشت. اما من از اینجا با تندروها دچار اختلاف نظر میشوم؛ من معتقدم که ترامپ نبود که برجام را ازبین برد، بلکه تندروهای خود ما برجام را ازبین بردند. ترامپ تیر خلاص را بر شقیقه برجام شلیک کرد.
* توافق برجام تیر ۱۳۹۴ به ثمر نشست و ترامپ اردیبهشت ۹۷ از آن خارج شد. در آن سه سال تندروها چیزی از برجام در داخل کشور باقی نگذاشته بودند. بعد از برجام صدها کمپانی غربی به ایران آمدند چون فکر میکردند گشایشی اتفاق افتاده است، به این ترتیب فضایی به وجود آمده که ایران دارد به سمت و سوی تنشزدایی با غرب میرود. اما تندروها نشان دادند که سخت در اشتباه هستید. بنابراین طولی نکشید که آن کمپانیها یکی یکی ایران را ترک کردند. بنابراین خیلی چیزی از برجام باقی نمانده بود و ترامپ نهایتا تیر خلاص را شلیک کرد.
* ترامپ یک تاجر و یک آدم اقتصادی است. او متوجه شده بود که هیچ چیز عوض نشده. یقینا اگر ترامپ به موفقیت برجام امید داشت از برجام خارج نمیشد. ترامپ زمانی از برجام خارج شد که هیچ امیدی دیگر به برجام نبود، که برجام بتواند یک تغییر جدی به وجود آورد.
******
آخرین جزئیات از چگونگی دور دوم مذاکرات با ایالات متحده/ میانجیگر و محل مذاکره تغییر می کند؟
«اسماعیل بقائی»، سخنگوی وزارت امور خارجه طی یک گفتوگوی تلویزیونی پیرامون دور بعدی مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: «کماکان مذاکرات به صورت غیرمستقیم و با میزبانی عمان خواهد بود. عمان به عنوان طرف واسط و طرف میانجیگر کماکان این نقش را انجام خواهد داد، بنابراین این مهم است یعنی چارچوب مذاکرات همانطور که بوده، ادامه پیدا خواهد کرد».
او ادامه داد: «اینکه محل آن عمان باشد یا جای دیگر، در حال بحث هستیم ولی مهم این است که کماکان عمان این نقش میانجیگر را انجام خواهد داد».
وی در پاسخ به سوال که یعنی ممکن است مثلا در امارات برگزار شود ولی عمانیها هم حضور داشته باشند؟، گفت: «خیر. هر جایی که باشد، عمان مسئولیت تنظیم تمهیدات و ترتیبات مربوط بهجای هیئتها را بر عهده دارد، اینکه چگونه هیئتها با یکدیگر پیامها را تبادل کنند، این کار را عمان انجام خواهد داد، ولی ممکن است بنا به ملاحظاتی که خیلی هم به نظر من مهم نیست، مهم نیست که کجا باشد. مهم این است که شکل و فرمت مذاکرات کما فیالسابق به همین شکل غیر مستقیم با وساطت عمان ادامه پیدا خواهد کرد».
******
آیا توافق اولیه میان ایران و آمریکا نزدیک است؟
روزنامه اعتماد نوشت:
مذاكرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در شرایطی آغاز شده كه به نظر میرسد به واسطه دور بودن مواضع طرفین، رسیدن به یك توافق پایدار كمی سخت و پیچیده باشد و هنوز گفتمان مشتركی میان دو طرف در زمینه آنچه میبایست بر سر آن توافق شود، وجود ندارد. با این حال بسیاری از كارشناسان معتقدند كه این مذاكرات میتواند منجر به یك توافق گردد و مناسبات میان دو كشور را وارد مرحله جدیدی نماید.
واقعیت این است كه مذاكرات پیش رو با چالشهای اساسی و موانع جدی روبهرو است كه احتمال موفقیت آن را كاهش میدهد. از دیدگاه بسیاری از كارشناسان، مطالبات طرف امریكایی غیرمنطقی و غیرواقعبینانه است. البته هنوز مشخص نیست امریكا دقیقا چه پیشنهادهایی را روی میز مذاكره خواهد گذاشت. چنانچه خواسته امریكا كنار گذاشتن كامل قابلیت غنیسازی اورانیوم از سوی ایران باشد، تهران این شرط را نخواهد پذیرفت و مذاكرات به شكست خواهد انجامید. تجربه نشان داده كه درخواستهای حداكثری مانند برچیدن كامل برنامه هستهای ایران یا پیشنهاد «توافقی به سبك لیبی» كه از سوی برخی مقامات غربی مطرح شده، عملا شانسی برای موفقیت ندارد. چنین خواستههایی فراتر از خطوط قرمز ایران است و میتواند روند مذاكرات را پیش از آغاز واقعی به بنبست بكشاند. واقعیت این است كه رویكردهای تهدیدآمیز یا فشارهای حداكثری در قبال ایران، تاكنون نتیجه مطلوبی برای غربیها نداشته است.
در بررسی سناریوهای محتمل، نخستین سناریوی قابل تصور، بازگشت به توافقی شبیه برجام است كه البته با ادراك طرفین مذاكره فاصله زیادی دارد. دولت اول ترامپ قبلا این توافق را غیرقابل قبول دانسته و از آن خارج شده است و احتمالا مطالبات تیم مذاكرهكننده امریكا فراتر از چارچوب برجام خواهد بود. همچنین باید توجه داشت كه پیشرفتهای هستهای ایران اكنون به هیچوجه با زمان امضای برجام قابل مقایسه نیست و بعید است ایران حاضر باشد دستاوردهای هستهای خود را به سطح آن زمان بازگرداند و احتمالا اگر چنین چیزی را هم بپذیرد، در چارچوب یك توافق محدود و موقت خواهد پذیرفت.
سناریوی دوم و محتملتر، تمركز طرفین بر راستیآزمایی برنامه هستهای ایران و توافق درباره رژیمهای بازرسی خواهد بود. در این سناریو، ایران تلاش میكند با پذیرش برخی امتیازات در زمینه بازرسیها، ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود را اثبات كند و در مقابل، امتیازات اقتصادی از طرف امریكا دریافت نماید. البته هنوز مشخص نیست كه این رویكرد تا چه اندازه با خواستههای اصلی و خطوط قرمز طرفین همخوانی خواهد داشت.
باید درنظر داشت كه رویكرد عملگرایانه و نتیجهمحور تیم جدید امریكا میتواند معادلات را پیچیدهتر كند. طرف امریكایی احتمالا به دنبال دستیابی به نتایج مشخص و سریع و عقبنشینی ایران خواهد بود، درحالی كه ایران بیشتر تمایل به یك توافق محدود و مدیریت تنش و همچنین كسب امتیازات اقتصادی دارد و نمیخواهد بدون تضمینهای عملی، دستاوردهای هستهای خود را در این مذاكرات واگذار كند. در چنین شرایطی، مذاكرات ممكن است نتیجه ملموسی در پی نداشته باشد و حتی به تشدید تنشها منجر شود. تهران به دنبال راهحلی عملی و قابل دستیابی در كوتاهمدت است، نه توافقی جامع كه نیازمند مذاكرات طولانی و پیچیده باشد. موفقیت این مذاكرات به انعطافپذیری دو طرف و تمركز بر نقاط مشترك به جای اختلافات بستگی دارد.
سناریوی سوم كه كمتر محتمل اما قابل بررسی است، شكست كامل مذاكرات و بازگشت به دوران تنش حداكثری میباشد. در این سناریو، طرفین به دلیل اختلافات بنیادین و عدم انعطافپذیری، نمیتوانند به هیچ توافقی دست یابند و مذاكرات بدون نتیجه پایان مییابد. این وضعیت میتواند به تشدید تحریمها علیه ایران، افزایش تنشهای منطقهای و حتی احتمال درگیریهای محدود منجر شود. با این حال، به نظر میرسد هر دو طرف از پیامدهای منفی چنین سناریویی آگاه هستند و تلاش خواهند كرد حداقل كانالهای ارتباطی را باز نگه دارند.
******
پزشکیان به دنبال افزایش قیمت حاملهای انرژی است
معاون اجرایی رئیسجمهور در گفت و گوی تلویزیونی اخیر خود از برنامه دولت و تمایل رئیسجمهور به افزایش قیمت حاملهای انرژی پرده برداشت.
محمدجعفر قائمپناه با اشاره به اینکه هزینه تولید بنزین برای دولت لیتری۴۳ هزار تومان است، تاکید کرد: «متاسفانه بیشتر این یارانه به اقشار پردرآمد اختصاص مییابد. طرحهای مختلفی برای اصلاح این روند پیشنهاد شده است اما هنوز هیچ کدام از آنها قطعی نیست».
وی اظهار داشت: «گازوئیل در کشور ۳۰۰ تومان است، درحالی که نرخ آن در کشورهای حاشیه خلیج فارس برای هر لیتر ۱۰۰ هزار تومان و در افغانستان و پاکستان هر لیتر ۶۰ هزار تومان است. به همین دلیل است که با قاچاق ۲۰ میلیون لیتری گازوئیل در روز مواجه هستیم. باید الگوی مصرف را تغییر دهیم و پرمصرفها هزینه بیشتری پرداخت کنند، بیشتر مردم ما مصرف بالایی ندارند و لذا نیازی به تغییر قیمت برای آنها نیست اگر چه این موضوع نیاز به کار کارشناسی دارد و اتفاقی نیست که قرار باشد از فردا بیفتد اما آنچه مسلم است باید کاری کنیم که همه افراد به صورت مساوی از یارانه گاز، برق و انرژی بهرهمند شوند».
معاون اجرایی رئیسجمهور با بیان اینکه شخص پزشکیان پیگیر اصلاح قیمتهاست، گفت: «باید قیمتها اصلاح شود البته نه به صورت ناگهانی بلکه باید با مردم گفتوگو شود و مزایا و معایب این طرح آشنا شوند. به هیچ وجه نباید اقشار آسیبپذیر صدمه ببیند. یکی از طرحها این است که به هر شخص میزانی از انرژی اختصاص پیدا کند، هر کس از الگوی موردنظر کمتر مصرف کند میتواند میزان باقی مانده را بفروشد و هر کس که بیشتر مصرف کند باید مابقی را بخرد، این طرح نیاز به پخته شدن دارد اما باید شرایطی فراهم شود که همه مردم از انرژی به یک میزان بهرهمند باشند».
******
درخواست عجیب از عراقچی برای شستن دستان خود
سایت رجانیوز نوشت:
در حالی که فشارهای تحریمی و سیاستهای خصمانه آمریکا علیه ایران همچنان ادامه دارد، مذاکرات ایران و آمریکا بار دیگر به موضوع اصلی سیاست خارجی کشور تبدیل شده است. امروز دو هیئت ایرانی و آمریکایی در عمان دور دیگری از مذاکرات غیرمستقیم را آغاز کردند. این گفتگوها با هدف بررسی موضوعات مرتبط با پرونده هستهای و رفع تحریمهای ایران برگزار شده و طبق اعلام منابع رسمی، به صورت غیرمستقیم انجام گرفته است. رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که هرگونه مذاکره با آمریکا باید غیرمستقیم و در چارچوبی صورت گیرد که عزت ملی حفظ شود و خطوط قرمز نظام خدشهدار نگردد. از جمله این خطوط قرمز، جلوگیری از هرگونه ارتباط مستقیم یا رفتارهای نمادین است که میتواند تعبیر به تنشزدایی بیقید و شرط شده یا موضع ایران را در برابر تحریمهای ظالمانه تضعیف کند.
اما اتفاقات پایان این جلسه میتواند زنگ خطری برای عبور از خط قرمزها در جلسات آینده باشد. بنا به گزارشهای رسمی در پایان این دیدار، هیئت ایرانی با نمایندگان آمریکا به صورت مستقیم دیدار کردند. چنین رویدادی قطعا نقض آشکار شروط تعیینشده نظام و رهبری است. با این حال، عراقچی درباره این موضوع توجیه عجیبی آورده و اعلام کرده است: «به نظرم بحث کاملاً معمولی بود. ما در برخورد با دیپلماتهای آمریکایی همواره نزاکت دیپلماتیک را رعایت کردهایم و این بار هم در حد همان صحبت سلام و علیک انجام شد و سپس محل را ترک کردیم و موضوع فوقالعادهای نبود.»
آقای عراقچی! اگر سلام و علیک شما با دشمنان ملت ایران به گفته رسانه رسمی وزارت خارجه «چند دقیقه» طول میکشد، احتمالا این گفتگو هدف و محتوایی فراتر از نزاکت دیپلماتیک داشته است. آقای وزیر! پس از دستدادن به آمریکاییها، دستان خود را خوب بشویید تا رد خون کودکان فلسطینی روی آن نباشد!
گفتوگوی رو در رو و چند دقیقهای عباس عراقچی و استیو ویتکاف، نماینده آمریکا در امور خاورمیانه در حاشیه مذاکرات عمان، واکنش های دیگری را نیز درپی داشت.
سید محمود نبویان ، نماینده مجلس در انتقاد از این گفتگوی کوتاه عراقچی و ویتکاف نوشت: «تلاقی و سلام و علیک آقای عراقچی با نماینده آمریکا در مذاکرات دیروز عمان، غیرضروری، نادرست و غیرقابل توجیه است».
حمید رسایی، دیگر نماینده مجلس هم نوشت: «در مذاکرات، آقای عراقچی ۱۰ دقیقه دیرتر حضور یافت که در رسانههای داخلی و خارجی کلی روی آن خبرسازی شد، درعوض وقت پایان مذاکرات، با طرف آمریکایی ملاقات و مذاکره مستقیم صورت گرفت! چرا؟ جناب عراقچی! شما برای مذاکره غیرمستقیم اذن داشتید، برخلاف نظر شما این برخورد اصلا چیز معمولی نیست. چرا مثل شروع، دیرتر محل را ترک نکردید تا گفتوگو نکنید و آنها از این ملاقات خبرسازی نکنند!»
******
نیازی به پوشش لحظه به لحظه مذاکرات نیست
سایت جهاننیوز نوشت:
مخابره لحظه به لحظه مذاکرات عمان توسط رسانههای داخلی و خارجی در روز گذشته درحالی صورت گرفت که با اعلام خبر نشست روز شنبه توسط ترامپ، این خبر تبدیل به موضوع داغ رسانههای رادیکال جریان غربگرا شد. انتشار اخبار و رویدادهای مسقط، از نشستن هواپیمای نمایندگان ایران تا 10 دقیقه دیر رفتن عراقچی، حرکت ماشینها به سمت محل مذاکرات، ارسال اولین پیام، خداحافظی سرپایی طرفین مذاکره کننده و مواردی از این دست چنان پررنگ و لحظه به لحظه گزارش میشد که اساسا فاقد ارزش خبری جدی بود؛ گویی که برخی رسانههای داخلی به هر بهانهای به دنبال داغ نگه داشتن اخبار مذاکره در افکار عمومی هستند. از سوی دیگر بسیاری از مردم لحظه لحظه در سایت ها و کانالهای خبری دنبال جزئیاتی از توافق و مذاکرات بودند و همزمان هر چند دقیقه خبر کاهش قیمت دلار در فضای مجازی منتشر میشد!
از ساعاتی پیش از آغاز مذاکره، شایعات، خبرسازیها و گمانهزنیهای غیرواقعی در فضای خبری داخلی منتشر شد که تا ساعاتی پس از مذاکرات نیز ادامه داشت. هر کدام از این شایعات و گمانهزنیهای تخیلی به تنهایی میتوانست تاثیرات منفی بر جریان مذاکره بگذارد و یا حداقل مذاکره کنندگان را به شیطنتها و حواشی غیرضرور درگیر کند.
البته فارغ از ارزش خبری مذاکرات عمان، این احتمال هم وجود دارد که برخی رسانههای داخلی با هدف تاثیرگذاری(مثبت یا منفی) بر مذاکرات، انتشار لحظهای این رویداد را در دستور کار قرار داده باشند. نباید فراموش کرد که تاثیر رسانهها بر جریان مذاکرات میتواند به حدی باشد که سرنوشت مذاکرات و به تبع آن آینده کشور و مردم را تغییر دهد. تجربه نشان داده است که تاثیر رسانهها بر ادراک طرفهای مذاکره کمتر از گفتگوهای پشت میز نیست. رفتار رسانه ها حتی میتواند محاسبات مذاکره کنندگان را تغییر دهد، و یا حداقل تمرکز آنها را از روی موضوعات در دست بررسی بر هم بزند.
حالا طبق اعلام سخنگوی وزارت خارجه ایران، ادامه گفتگوها به شنبه آینده موکول میشود و احتمالاً تا پایان شنبه آتی، بازار گمانه زنی ها داغ خواهد ماند. در مقابل اما عدم تلاش برای تاثیرگذاری بر روند مذاکرات و مواجهه عادی و معقولانه با این رویداد تنها راهی است که رسانهها میتوانند از طریق آن به موفقیت تیم مذاکره کننده ایران کمک کنند. کم توجهی به موضوع مورد علاقه آمریکاییها و پرداختن به موضوعات اساسی کشور از یک طرف انتظارات واهی جامعه را از معجزه مذاکره کاهش میدهد و از طرف دیگر مسئولانی را که به بهانه رفع تحریمها و حل شدن مسائل کشور دست روی دست گذاشتند، به رفع سریعتر مشکلات ترغیب خواهد کرد.
******
مسابقه میان عضو و رئیس شورای اطلاعرسانی دولت!
روزنامه کیهان نوشت:
برخی اعضای شورای اطلاعرسانی دولت، در رؤیافروشی و مهملگویی برای جذاب کردن مذاکرات با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند و ارقام پرتی را بدون هیچ محاسبه و دقتی مطرح میکنند. در این زمینه، فیاض زاهد مدعی شد پیشنهاد سرمایهگذاری هزار میلیارد دلاری برای مذاکرات با آمریکا مطرح است. اما الیاس حضرتی مدعی شد ما ۲ هزار میلیارد دلار پروژه در کشور تعریف کردیم و میخواهیم مذاکره کنیم تا امکان ورود سرمایهگذاران به داخل کشور را تسهیل کنیم. فیاض زاهد مدعی شده بود: «آنچه باعث تقویت دیپلماسی سیاسی شد تأکید بر راهبرد دیپلماسی اقتصادی بود. پیشنهاد جامعی (هزار میلیارد دلار) پیشنهاد شد. پزشکیان موضوع را با رهبری مطرح و مجوز گرفت. به آمریکا ارائه و توپ به چرخش درآمد. در آینده جزئیات بیشتری ارائه میشود. ایران بهشت سرمایهگذاری است».
اما الیاس حضرتی در جلسه شورای هماهنگی روابط عمومی دستگاههای اجرائی در استان هرمزگان گفت: «ما ۲هزار میلیارد دلار پروژه در کشور تعریف کردیم و میخواهیم مذاکره کنیم تا امکان ورود سرمایهگذاران به داخل کشور را تسهیل کنیم».
رؤیافروشی پوچ و فاقد مابهازای واقعی از سوی برخی اعضای شورای اطلاعرسانی دولت در حالی است که بزککنندگان برجام، یک دهه قبل ادعا میکردند اگر توافق با آمریکا صورت بگیرد، 200 میلیارد دلار سرمایه خارجی به ایران میآید. اما حالا فیاض زاهد ادعا میکند توافق، موجب جذب هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی میشود و چون خیالپردازی و دروغ کنتور نمیاندازد، الیاس حضرتی هزار میلیارد دلار دیگر روی آن میگذارد و رقم دو هزار میلیارد دلار(!!!) را مطرح میکند.
پیش از فیاض زاهد، یکی از مدیران دولتهای مدعی اعتدال و اصلاحات در توئیت مشابهی نوشته بود: «اگر خبردار شوید دولت ایران نزدیک به هزار میلیارد دلار پروژه تعریف کرده و سرمایهگذاری آمریکاییها در این پروژه بلامانع اعلام شده است، چه واکنشی خواهید داشت؟»
کیهان در ادامه می نویسد:»این انگارهسازیهای فریبنده و غیرواقعی در حالی است که ادبیات دولت آمریکا از جمله طی چند هفته اخیر، ادبیات تهدید و تحریم است و نه دعوت به همکاری و شراکت و تعامل. یادآور میشود بزککنندگان مذاکره با آمریکا در دهه گذشته هم با تیترهایی مانند «فروپاشی تحریم»، «فرود تاریخی بوئینگ در ایران»، «مذاکره با ۲۷ شرکت خارجی برای جذب ۲۰۰میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی»، «۲۲میلیارد دلار پول خارجی جدید در ایران»، «آزادی ۱۰۰میلیارد دلار دارایی ایران»، «۲۵۰۰میلیارد دلار ضرر به خاطر ۲۲ روز تأخیر در اجرای برجام» و...، به اغواگری مردم پرداختند اما آنچه دولت برجام به ارث گذاشت، خزانه خالی ارزی و ریالی، 500هزار میلیارد تومان سود و اصل اوراق فروخته شده، 1500هزار میلیارد تومان بدهی انباشته، تعطیلی هشتهزار کارخانه، تورم 45درصد، رشد اقتصادی نزدیک به صفر و تعداد توافق کاغذی فاقد اعتبار، به علاوه مکانیسم ماشه تعبیهشده در برجام برای بازگشت خودکار تحریمها به اراده غرب بود.»
حتماً اگر متهمان و بزککنندگان آن فاجعه بزرگ مورد بازخواست و تعقیب اطلاعاتی و قضایی قرار میگرفتند، امروز به خود جرأت نمیدادند که با آمار و ارقام صددرصد جعلی به شعور مردم و کارشناسان اقتصادی توهین کنند.»
******
عباس آخوندی :
عباس آخوندی در گفتگویی خواسته های ترامپ را متفاوت و پایینتر از از شرایط پمپئو دانست وگفت:
- در وضعیت فعلی، ریسک سرمایهگذاری در ایران از منظر مؤسسات ارزیابی کننده بسیار بالا است. بنابراین، بیهوده نباید انتظارات غیرقابل تحقق را طرح کرد. به نظر من در این مرحله هدف ما باید صرفاً مدیریت منازعه باشد. مسائل مربوط به سرمایهگذاری، توسعه روابط اقتصادی یا سایر موضوعات باید به مراحل بعدی موکول شود.
- در حال حاضر تمرکز اصلی باید بر رفع تحریمها و امکان تجارت و مبادله مالی ایران باشد. در تعیین سطح انتظارات از مذاکرات باید بسیار دقیق عمل کنیم. نه در جامعه خودمان انتظارات غیرواقعی ایجاد کنیم و نه مذاکرات را بیش از حد دشوار سازیم. از اینرو لازم است با دقت و حساسیت در این مسیر گام برداریم.
- مذاکراتی با این سطح از پیچیدگی، پس از ۴۶ سال منازعه، قطعاً دشواریهای بسیاری خواهد داشت. مذاکرات کوتاهمدت نخواهد بود و به دلیل حساسیت موضوع و سابقه طولانی آن زمانبر خواهد بود. همچنین مذاکره با آمریکا به دلیل پیچیدگیها و مزمن بودن بحثها، قاعدتاً نیازمند فرآیندی طولانی است.
- در سطح جهانی، رژیم اسرائیل به هیچوجه از موفقیت این مذاکرات نفعی نمیبرد و تلاش خود را برای ایجاد مانع به کار خواهد گرفت. در داخل ایالات متحده نیز لابی اسرائیل اقدامات منفی خود را ادامه خواهد داد. در ایران نیز برخی گروهها که منافعشان در تداوم وضعیت فعلی است، با موفقیت این مذاکرات مخالف هستند. با این حال در نگاه کلی به موضوع شرایط برای مذاکره فراهم است و باید از اجماع جهانی و داخلی بهرهبرداری کرد.
- نکته دیگری که از اهمیت برخوردار است، سطح انتظارات ما از این مذاکرات است. آیا انتظار ما دستیابی به یک توافق همهجانبه است و گشودهشدن امکان سرمایهگذاری آمریکا در ایران در کوتاه مدت؟ چنین چیزی محقق نخواهد شد. سرمایه ترسو است و زمانی انجام میشود که ریسک کشور در کمترین سطح خود باشد.