به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، هگمتانه، پایتخت نخستین شاهنشاهی ایران و یکی از قدیمیترین شهرهای جهان، نه تنها سرمایهای ملی که بخشی از هویت تاریخی بشر است. اما گویی حضور این نام سترگ در دل همدان، امروز تنها بر کاغذهای رسمی باقی مانده. گزارش میدانی خبرنگار رکنا نشان میدهد محوطه باستانی به حال خود رها شده، مملو از زباله و فاقد هرگونه مراقبت و راهنمایی است.
جایجای این محوطه تاریخی، بهجای تابلویهای اطلاعرسانی و حصارهای حفاظتی، صحنه پرتاب زباله و ریختوپاش بازدیدکنندگان بیتوجه شده است. نه مأموری برای هشدار دادن هست، نه سیاستی برای فرهنگسازی است.
موزه هگمتانه، که باید به عنوان قطب تفسیر و آموزش تاریخی این محوطه عمل کند، خود تبدیل به نمادی از فراموشی شده است. درهای نیمهباز، محوطهی حیاط پر از آثار سنگی و تاریخی رهاشده در فضای باز و بدون حفاظ، و بینظارتی کامل، فضای تلخ و آسیبپذیری به وجود آورده است.
هر فردی میتواند بدون محدودیت به آثار موجود در حیاط دسترسی داشته باشد، لمس کند یا حتی در مواردی آنرا تخریب کند. این وضعیت نه تنها با اصول حفاظتی میراث فرهنگی مغایرت دارد، بلکه میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای اصالت و ماندگاری آثار به جا بگذارد.
از منظر کارشناسی میراث فرهنگی و مدیریت پایدار گردشگری، دسترسیپذیری یکی از اصول بنیادین در طراحی فضاهای بازدیدی است. اما در مورد هگمتانه، نه تنها فضای داخلی موزه برای تردد افراد دارای معلولیت مناسبسازی نشده، بلکه از همان ورودی مجموعه نیز امکان عبور ویلچر یا همراهان سالمند وجود ندارد.
این نقیصه، نه فقط تخطی از عدالت اجتماعی در بهرهبرداری از میراث فرهنگی است، بلکه مصداقی آشکار از طراحی غیراستاندارد و نبود اراده برای اجرای دستورالعملهای جامع دسترسپذیری است که باید از سوی نهادهای بالادستی پیگیری شود.
هگمتانه نه فقط یک محوطه باستانی، که تجلیگاه ریشههای تاریخی ایران و خاستگاه مدنیتی چند هزار ساله است. اما بیبرنامگی، بیتوجهی و فرسایش تدریجی، آن را از کارکرد فرهنگی، آموزشی و اجتماعی خود تهی کردهاند.
پرسش جدی آن است: آیا قرار است این میراث، بهجای انتقال به نسلهای آینده، زیر انبوه زباله، بیتدبیری و فراموشی دفن شود؟ هنوز میتوان امید داشت، اگر ارادهای برای اصلاح وجود داشته باشد.
اخبار تاپ حوادث