به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، بحران آب در ایران دیگر مسئلهای پنهان یا مورد مناقشه نیست. شواهد میدانی، گزارشهای رسمی و دادههای کارشناسی، همگی بر یک واقعیت تلخ صحه میگذارند و آن اینکه میزان برداشت آب در کشور بهمراتب بیشتر از ظرفیتهای طبیعی و پایدار آن است. در شرایطی که طبق استانداردهای بینالمللی و تجارب موفق جهانی، استفاده از منابع آب تجدیدپذیر نباید بیش از ۴۰ درصد باشد، در ایران، این رقم در برخی مناطق حتی از ۱۰۰ درصد هم فراتر رفته است؛ بهعبارتی، ما نهتنها آیندهمان را میخوریم، بلکه دست به تخریب گذشته نیز زدهایم.
کارشناسان مستقل و برخی پژوهشگران دانشگاهی بارها هشدار دادهاند که حجم عظیمی از منابع آب ایران که طی میلیونها سال در سفرههای زیرزمینی ذخیره شدهاند اکنون در چرخهای معیوب و ناپایدار، صرف کشاورزیای میشود که نه بهرهوری مطلوبی دارد، نه الزامات زیستمحیطی را رعایت میکند.
طبق برآوردها، حدود ۶۰ درصد از حقآبهی طبیعی کشور، تنها در بخش کشاورزی مصرف میشود. این در حالی است که بخش زیادی از این مصرف، یا بیرویه است یا در قالب روشهای ناکارآمد سنتی و یا حتی پروژههای نمایشی تحت عنوان "مدرنسازی کشاورزی"، که در عمل صرفاً به پر شدن جیب برخی افراد خاص انجامیده است.
طی سالهای اخیر، بحثهای زیادی درباره لزوم کنار گذاشتن روش آبیاری غرقآبی و جایگزینی آن با سیستمهای نوین مانند آبیاری قطرهای یا بارانی مطرح شده است. اما آیا واقعاً این تغییر روشها، راهحل نهایی بحران آب کشور است؟
واقعیت این است که تمرکز افراطی بر "تکنولوژی" بهجای حل ساختاری بحران، بیشتر شبیه یک استراتژی تبلیغاتی است تا یک راهکار علمی. بسیاری از شرکتهایی که در زمینه فروش تجهیزات آبیاری تحت فشار فعالیت میکنند، به واسطه ارتباطات نزدیک با نهادهای تصمیمگیر و دریافت وامهای کلان از بانک کشاورزی، عملاً سیاستگذار این حوزه نیز شدهاند.
درحالیکه مشکل اساسی کشور، نه در نوع آبیاری بلکه در کل حجم آبی است که مصرف میشود. یعنی تا زمانی که میزان برداشت آب کاهش پیدا نکند، نوع سیستم آبیاری فقط ظاهر ماجرا را تغییر میدهد. حتی در برخی مناطق کشور، آبیاری غرقآبی به دلایل خاص اقلیمی میتواند به recharge (تغذیه مجدد) آبخوانها کمک کند؛ امری که در آبیاری تحت فشار اساساً رخ نمیدهد.
یکی از مخاطرات جدی آبیاری تحت فشار در مناطق گرم و خشک، افزایش شوری خاک است. وقتی باران به اندازه کافی وجود ندارد و رطوبت طبیعی خاک کاهش مییابد، سیستمهای تحت فشار میتوانند باعث تجمع نمکها در سطح خاک شوند؛ چراکه آب سریعاً تبخیر میشود و نمکهای محلول بهجای شستوشو و خروج، در زمین باقی میمانند.
در مقابل، در همین مناطق، آبیاری غرقآبی – با وجود اشکالاتش – میتواند بهشکل طبیعی، نمکها را به عمق خاک برده و از سطح زمین دور کند، ضمن آنکه منجر به تغذیه منابع زیرزمینی نیز میشود.
در سطح جهانی، حدود ۸۰ درصد از تولیدات کشاورزی، وابسته به رطوبت سبز (بارندگی) است و تنها ۲۰ درصد از اراضی دنیا تحت آبیاری مصنوعی هستند. در ایران اما، معادله بهشکل فاجعهباری برعکس است: ۹۰ درصد تولیدات کشاورزی ما وابسته به منابع آبی است، درحالیکه بیش از نیمی از اراضی کشور دیم هستند و بهدرستی مدیریت نمیشوند.
این یعنی ما هم منابع آب را از بین میبریم، هم از ظرفیت دیمکاری بهرهبرداری نمیکنیم، و هم با سوءاستفاده از شعارهای مدرنسازی، منابع مالی کشور را به جیب گروهی خاص سرازیر میکنیم.
متأسفانه آنچه در پس این بحرانها قرار دارد، نه صرفاً ناکارآمدی، بلکه فساد و تضاد منافع است.در چنین ساختاری، نه زمین اهمیت دارد، نه کشاورز و نه حتی آینده سرزمینی بهنام ایران. آنچه اولویت دارد، فقط سود شخصی است.
راهکار حل بحران آب، نه در یک تکنولوژی خاص، بلکه در یک بسته کامل از اصلاحات ساختاری، کشاورزی گلخانهای، کاهش سطح زیر کشت پرآببر، تقویت کشت دیم، مدیریت منابع آب و مبارزه واقعی با فساد است. هر راهحلی که این ابعاد را نادیده بگیرد، صرفاً راه را برای فساد بیشتر و تخریب سریعتر هموار میکند.
اخبار تاپ حوادث