سفر به دیگر کشورهای پیشرفته اگر برای علمآموزی و تجربه باشد بسیار خوب و لازم است ولی اگر با هدف نشستن بر سر سفره دیگران باشد و حتی عملا منجر به خدمت به آنان شود که نتیجهاش افزایش فاصله ما با آنها باشد، خطاست و این که برخی میگویند علم و تجربه ما آن قدر تخصصی شده که در ایران امکان بهرهبرداری از آن نیست و ما میخواهیم کمک به پیشرفت دستاوردهای بشری کنیم بهانهای است برای خاموش کردن ندای وجدانشان، ندایی که فریاد برمیآورد: چرا نتایج زحمات پرورش پدران و مادرانتان و تلاشهای آموزگارانتان در آموزش ابتدایی و متوسطه و استادانتان را در دانشگاه در ازای دریافت مادیات، در خدمت دیگرانی قرار دادید که دشمن شما یا در بهترین حالت رقیب شما هستند، در حالی که در کشور خودتان بیشتر به آن علم، تجربه و خدمت احتیاج دارند؟
آنها رفاه کوتاه مدت شخصی را بر اصلاح و پیشرفت عمومی میهنی، که البته بدون رنج نیست، ترجیح دادهاند. عده دیگری هم به خارج سفر کرده و سرمایههای میهنی را با ترفندهای مختلف به ارز تبدیل و از کشور خارج میکنند تا بدون دغدغه به آسایش فردی خود و خانواده خود برسند! از آنها به خاطر آن سرمایهای که با خود میبرند، در خارج استقبال میکنند ولی در نهایت آنها به ریزهخواری خوان بیگانگان مشغول میشوند. این نوع سفرها و مهاجرتها و خروج سرمایهها موجه نیستند.
سرمایههایی که به این صورت بعد از انقلاب خارج شدهاند سرسامآور است و با تخمین اولیه بالغ بر ۱۰۰۰ میلیارد دلار میشود و حق آن بود که باید برای ارتقاء کشور صرف میشد. توجه داشته باشیم که گسترش تولید در داخل، غیر از منابع اولیه، خصوصا به نیروی انسانی علاقهمند و فداکار و صاحب تجربه و دانشمند نیاز دارد؛ بهعلاوه باید برای تولید سرمایهگذاری کرد.