نشریه "فارن افرز" آمریکا با انتشار مقاله ای تحت عنوان "آیا ایران می تواند خود را نجات دهد؟" موقعیت ایران را در برابر فشارهای فزاینده دولت ترامپ مورد بررسی قرار داده و بر این نکته تاکید کرده که ایران با انجام برخی اصلاحات داخلی امیدوار است فشارهای آمریکای ترامپ را با اجرای سیاست مقاومت پشت سر بگذارد.
به گزارش عصرایران، در این مقاله آمده است:
طی یک سال گذشته، ایران با یک سری شکستها دست و پنجه نرم کرده است. حماس و حزبالله، متحدان دیرینه غیردولتی منطقهای تهران، توسط اسرائیل تضعیف شدهاند. دولت بشار اسد در سوریه به طور ناگهانی سقوط کرده است. در همین حال، بازگشت دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا، نشاندهنده احیای سیاستهای فشار حداکثری است که از سال 2018 اقتصاد ایران را مختل کرده است.
این چالشهای پیشرو بسیاری از مقامات و تحلیلگران آمریکایی را به این استدلال واداشته است که جمهوری اسلامی با شکست استراتژیک مواجه شده است. "ریچارد هاس" در ژانویه امسال در "فارن افرز" مدعی شد که "ایران در ضعیف ترین و آسیب پذیرترین وضعیت خود در دهه های گذشته است، احتمالا حتی بدتر از زمان جنگ ده ساله اش با عراق یا حتی پس از انقلاب 1979."
بر اساس این دیدگاه، وضعیت کنونی ایران به مخالفان آن فرصت مناسبی برای هدف قرار دادن تاسیسات هسته ای اش یا گرفتن امتیازات بزرگ برای یک توافق هسته ای جدید، ارایه کرده است.
با این حال، این باور غالب مبنی بر اینکه ایران اکنون در برابر فشارهای ایالات متحده یا حمله اسرائیل مستعدتر است، در خود تهران خریدار زیادی ندارد. جمهوری اسلامی ایران این چالشهای خارجی را بهعنوان شکستهای موقتی میبیند، نه نشانههای شکست. از نظر ایران، حماس و حزبالله، علیرغم ضرباتی که متحمل شده اند، در درگیری نامتقارن خود علیه اسرائیل برنده ظاهر شدهاند؛ چون به عنوان سازمان های چریکی در برابر یک ارتش متعارف قدرتمند تحت حمایت ایالات متحده جان سالم به در بردند.
حماس حداقل محبوبیت خود را در میان فلسطینی ها حفظ کرده است و حزب الله همچنان از حمایت شیعیان در لبنان برخوردار است. در یمن، حوثیها (انصارالله) با حمله به اسرائیل و ایجاد اختلال در کشتیرانی در دریای سرخ، نقش خود را بهعنوان حامی ثابت آرمان فلسطین و یکی از اعضای کلیدی به اصطلاح محور مقاومت تهران تثبیت کردهاند.
با این حال، ایران متوجه است که شبکه شرکای آن امروز به اندازه قبل از حملات 7 اکتبر حماس، قدرتمند نیست و مهم تر از آن تهران از سقوط ناگهانی دولت اسد نگران شده است. در نتیجه، اقداماتی را برای تقویت داخلی خود با دادن امتیازاتی محدود به منتقدان داخلی آغاز کرده است.
برای مثال اجرای قانون بحث برانگیز حجاب را معلق نگه داشته و محدودیتها را در پیام رسان های اجتماعی (خارجی) کاهش داده است و امکان بحثهای انتقادی فزاینده درباره سیاستهای دولت را فراهم کرده است. با انجام این کار، جمهوری اسلامی امیدوار است بتواند خطر ناآرامی های داخلی را کاهش دهد و اعتماد عمومی را تقویت کند.
اما این تغییرات داخلی نباید به عنوان منادی بازگشایی بزرگ به سوی غرب تلقی شود. در واقع، هدف اصلاحات اجتماعی سنجیده ایران، تثبیت حمایت در داخل برای مقاومت در برابر فشارهای خارجی است. ترامپ گشایش برای مذاکره با تهران و همچنین تمایل به حمله به این کشور را پیشنهاد کرده است. با توجه به اینکه مردم پشت تهران هستند یا حداقل مخالفان کمتری دارند، دولت ایران امیدوار است بتواند در مقابل هر آنچه رئیس جمهوری ایالات متحده در سر دارد، مقاومت کند.
اسرائیل ممکن است در حال جشن گرفتن پیروزی نظامی خود بر حماس و حزب الله باشد. اما ایران نسبتا نگران این دو سازمان نیست. علیرغم خسارات ویرانگری که هر یک از این دو گروه فلسطینی و لبنانی متحمل شده اند، تهران انتظار دارد که حماس و حزب الله خود را بازسازی کنند، چون با افزایش حمایت مردمی و نفرت از اسرائیل، تقویت شده اند. حتی انتظار میرود که مرگ (شهادت) یحیی سنوار، رهبر حماس و سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، تعهدات ایدئولوژیک این سازمانها را تقویت کند و برای سالهای آینده الهام بخش حامیان این گروه برای تشدید مقاومت ضداسرائیلی شود.
اما سقوط اسد برای ایران سخت تر است. اگرچه عدم محبوبیت رئیس جمهوری سابق سوریه به طور گسترده نکته پوشیده ای نبود، اما فروپاشی سریع ارتش سوریه حتی رهبران ایران – به عنوان حامیان اصلی اسد - را غافلگیر کرد.
به گفته عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، جامعه اطلاعاتی ایران "کاملا" از تهدید امنیتی قریب الوقوع علیه اسد آگاه بود. اما تهران با این وجود از ناتوانی کامل ارتش سوریه در عقب راندن نیروهای شورشی شگفت زده شد.
مقامات ایرانی تا حدی تجزیه ارتش اسد را به "جنگ روانی" توسط نیروهای خارجی از جمله اسرائیل، ترکیه و ایالات متحده نسبت می دهند. اما عراقچی همچنین برخی از تقصیرها را ناشی از بی توجهی اسد به افکار عمومی دانست. عراقچی مدعی شد که ایران "مستمر" به اسد توصیه کرده بود که روحیه نظامی خود را تقویت کند و "با مردم تعامل بیشتری داشته باشد، زیرا آنچه در نهایت امنیت یک دولت را تامین می کند مردم هستند." عراقچی خاطرنشان کرد، اما اسد شکست خورده بود.
سقوط ناگهانی سوریه موجب تشویش عمومی در داخل ایران شده است، جایی که به نظر می رسد شکاف داخلی و کاهش سرمایه اجتماعی همچنان یک مشکل بزرگ برای حکومت تهران است.
در ژانویه امسال، عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، در سخنانی اذعان کرد که تهران با کاهش شدید "سرمایه اجتماعی" مواجه است، زیرا اعتماد عمومی به دولت کاهش یافته است. محمد خاتمی، رئیسجمهوری سابق ایران نیز هشدار داد که جمهوری اسلامی با بیتوجهی به خشم عمومی در معرض خطر "خودبراندازی" قرار دارد. در سراسر طیف سیاسی، نخبگان ایرانی به طور فزاینده ای بر نیاز فوری به ایجاد تاب آوری داخلی توافق دارند.
بر این اساس، دولت ایران برخی از محدودیتهای اعمالی را کاهش داده است. مهمتر از همه، در دسامبر 2024، شورای عالی امنیت ملی ایران عملا اجرای قانون بحثبرانگیز حجاب را متوقف کرد که جریمههای مالی، حبس و مجازاتهای دیگری مانند ممنوعیت سفر را برای زنانی که بدون حجاب در انظار عمومی ظاهر میشدند، اعمال میکرد.
علیرغم درخواستهای برخی از سوپر محافظهکاران برای اجرای دقیق قوانین پوشش کشور، اکنون زنان میتوانند با محدودیت های پوششی کمتری در انظار عمومی ظاهر شوند و حتی محافظه کاران در مخالفت خود کاملا متحد نیستند: در 15 مارس، "محمود نبویان" نماینده محافظه کار مجلس، ترس از "سوری شدن" ایران را به عنوان انگیزه تعلیق قانون پذیرفت و اعلام کرد که "اگر این قانون نظام را تضعیف می کند، باید کنار گذاشته شود."
این تحول منعکس کننده اعتراف ضمنی دولت مبنی بر عدم محبوبیت و حداقل در حال حاضر، غیرعملی بودن اجرای قانون حجاب است...اکنون به نظر می رسد تهران به طور فزاینده ای مایل به تحمل اجرای آرام قوانین حجاب است، مشروط بر اینکه این تغییر به یک جنبش سیاسی گسترده تر تبدیل نشود که خود نظام را به چالش بکشد.
علاوه بر این امهال، جمهوری اسلامی با اجازه دادن به بحثهای نسبتا باز و صریح در رسانههای داخلی سعی در جلب نظر مردمی دارد. سکوهای رسانههای اجتماعی مورد استفاده در ایران اکنون میزبان طیف متنوعی از مفسران، از جمله صداهای مستقل و مخالف، در داخل و خارج از کشور هستند.
دولت همچنان بی سر و صدا به ترویج سکوهای مرتبط با دولت ادامه می دهد، اما بحثهای برخط (آنلاین) درباره قانون حجاب، فروپاشی اسد و مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گستردهتر بهطور شگفتآوری صریح و ظریف هستند. برخی از مفسران آشکارا با زبان های صریح از مقامات مختلف حکومتی انتقاد کرده و سیاست های آنها را فاجعه آمیز می خوانند.
در ابتدا ممکن است عجیب به نظر برسد که ایران به خاطر ثبات داخلی بیشتر به مردم اجازه می دهد نظرات ضد حکومت را بشنوند. اما تهران امیدوار است که با باز کردن فضای داخلی، بتواند سوپاپ اطمینانی برای ناامیدی عمومی فراهم کند و از جذابیت رسانههای بینالمللی ماهوارهای مانند بیبیسی بکاهد و مرجعیت رسانه ای را به داخل کشور منتقل کند.
تهران بر این باور است که یک جریان نسبتا آزاد اطلاعات، در صورت مدیریت دقیق، میتواند روایت داخلی از امنیت ملی را در درازمدت تقویت کند.
رهبران ایران امیدوارند که مدیریت ثبات داخلی از طریق اصلاحات مقطعی، فضایی را برای بحث ملی در مورد موضوعات مهم سیاست خارجی، مانند بنبست هستهای ایجاد کند که معتقدند منجر به وحدت ملی خواهد شد.
اجماع بین نخبگان حداقل فایده اش این است که موقعیت چانه زنی دولت را در پی توافقی با ایالات متحده که می تواند نگرانی های واشنگتن در مورد تسلیحاتی شدن برنامه هسته ای ایران را برطرف کند، اما وارد حوزه هایی چون پایان دادن به غنی سازی اورانیوم، محدود کردن تسلیحات متعارف یا تضعیف محور مقاومت نشود، تقویت خواهد کرد.
به هر حال، اعتراضهای داخلی تنها فرصتهایی برای دشمنانی مانند ایالات متحده ایجاد میکند که شکافهای موجود در جامعه ایران را نشانهای از ضعف میدانند.
برای رهبران ایران، ایجاد چنین وحدتی به ویژه هنگام رویارویی با واشنگتن مهم است. برای مثال، دولت بایدن به دنبال استفاده از آسیب اقتصادی ناشی از کارزار "فشار حداکثری" ترامپ برای دستیابی به یک "توافق طولانی تر و بهتر" نسبت به توافق برجام بود. اما ایران که با انسجام داخلی در مواجهه با تهدید خارجی ایالات متحده تقویت شده بود، موضع چانه زنی حتی سخت تری نسبت به قبل اتخاذ کرد.
با توجه به اعتقاد دولت ترامپ مبنی بر اینکه ایران از 7 اکتبر تضعیف شده است، رئیس جمهوری آمریکا احتمالا فکر می کند که می تواند توافقی را با تهران تضمین کند که حتی برای ایالات متحده مطلوب تر است. اگر نتواند، ترامپ به سمت استفاده از زور حرکت می کند. ترامپ مدعی است که در ماه مارس در نامه ای به رهبر ایران، گفته است: " ایران دو راه در پیش رو دارد: توافق با آمریکا و یا مواجه شدن با یک حمله نظامی." ترامپ همچنین گفته است که دولت او "در حال سپری کردن آخرین لحظات با ایران است." برای ایران، داشتن مردمی حامی برای مقابله با این توفان ضروری است.
البته تهدیدهای ترامپ دوباره می تواند برای ایجاد انسجام داخلی کافی باشد. اما با توجه به مثال اسد در ذهن آنها، رهبران ایران چیزی را به شانس واگذار نمی کنند. به این فکر کنید: روزی که رویارویی رخ می دهد، جامعه ایران چقدر متحد است؟ مشاور محمدباقر قالیباف، رئیس محافظهکار مجلس ایران در ایکس نوشت: مقصر مشکلات از دید مردم کیست؟ پاسخ به این سوالات مشخص می کند که چه چیزی خدمت و چه چیزی خیانت است."
تهران مصمم است نگذارد اختلافات داخلی به تضعیف توانایی این کشور برای مقاومت در برابر فشار خارجی بینجامد. گشایش های اجتماعی و سیاسی به عنوان یک راهبرد حساب شده برای الغای ناامیدی عمومی قبل از تبدیل شدن به ناآرامی های توده ای عمل می کند.
این رویکرد میتواند به جمهوری اسلامی این امکان را بدهد که هرگونه درگیری با ایالات متحده به عنوان مقاومت یک ملت مستقل در برابر فشار خارجی مطرح شود. اما این رویکرد تغییری در راهبرد اصلی رژیم را نشان نمی دهد. به عبارت دیگر، تهران قرار نیست راهبردهای اصلی و چندین دهه ای خود را کنار بگذارد.