علی شکوریراد، فعال سیاسی اصلاحطلب، میگوید سعید جلیلی به خاطر خسارتهای هنگفتی که به کشور زده است باید محاکمه شود.
به گزارش خبرآنلاین، این روزها که ظریف آماج حملات تندروها قرار گرفته است، برخی از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که هدف از این حملات، فرار رو به جلو برای جلوگیری از پاسخگویی سعید جلیلی است؛ او که به تعبیر بیژن نامدار زنگنه مسئولیت خود را متوقف کردن پروندههای مذاکرات هستهای، FATF و پرونده کرسنت میداند.
حملات به دولت به بهانه مذاکره با غرب، در شرایطی صورت میگیرد که دولتیها در همین مدت بارها اذعان کردهاند که رهبری تصمیمگیرنده نهایی در خصوص مذاکرات است و بدون هماهنگی با رهبری، اقدامی نخواهند کرد.
در این خصوص، علی شکوری راد، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو حزب اتحاد ملت، معتقد است که دادستانی باید به خاطر خسارتهایی که از ناحیه سعید جلیلی به کشور وارد شده، برای او پرونده تشکیل دهد.
او تاکید دارد پشت صحنه حملات به ظریف جبهه پایداری قرار داد و میگوید؛ «در حقیقت تندروها احساس میکنند که آقای ظریف یک چهره بین المللی و شناخته شده است و اگر حرفی بزند، صدایش در عرصه بین الملل شنیده میشود. آنها میخواهند این وجهه را تخریب کنند»
مشروح گفتوگو با علی شکوری راد را در ادامه بخوانید؛
آقای شکوری راد! طی روزهای گذشته شاهد حملاتی از سوی گروههای تندرو به آقای ظریف بودیم. کفنپوشان وارد خیابان شدند و البته طیف تندرو در فضای سیاسی برای او خط و نشان میکشد و او را تهدید میکند. تحلیل خود را در این خصوص بیان بفرمایید.
این موضوع را در دو سطح میتوان تحلیل کرد؛ در یک سطح که سیاسی است به آقای ظریف حمله و نقد سیاسی وارد میشود و در سطح دیگر تجمعاتی است که برگزار و در آنها علیه ظریف و رئیسجمهور شعار داده شده و بعضا فحاشی میشود.
در سطح نقد سیاسی به آقای ظریف و گفته های او، مشخص است که جبهه پایداری پشت ماجرا است. طبیعتا آنها با رویکردهای دولت دکتر پزشکیان مخالفاند. خصوصا آنکه آقای پزشکیان مطرح کرده بود که ما چه در مناسبات داخلی و چه در مناسبات خارجی نمیخواهیم دعوا کنیم؛ بلکه میخواهیم با گفتوگو و تعامل دنبال منافع ملی، توسعه کشور و رفاه مردم خودمان باشیم.
اما این گروه دیدگاههای آخرالزمانی دارند و طبیعتا توجهی به مردم، کشور و منافع ملی ندارند. به همین دلیل رویکردهای آقای پزشکیان که اساس آن توجه به مردم، کشور و منافع ملی است برنمیتابند. البته در نقدشان هم توجه نمیکنند که قاعدتا دکتر پزشکیان در سطوح بالا هماهنگیهای لازم را برای آنچه که میگوید انجام داده و میدهد. این دعوایی بین تفکر آخرالزمانی جبهه پایداری با دکتر پزشکیان است که میخواهد علمی، مبتنی بر شواهد و براساس کار کارشناسی کشور را اداره کند.
در مورد حرکاتی که در قالب خیابان و تجمعات انجام میشود هم میتوان گفت که شامل نیروهای عملیاتی بدون فکری است که توسط آن بخش سیاسی اداره میشوند. برای نیروهای عملیاتی باید عملیات تعریف کرد وگرنه ازدست میروند. به همین دلیل این بخش سیاسی تلاش میکند آنها را برای هر مناسبتی به خیابان بیاورد و از آنها بهره برداری کند. البته تعداد این افراد زیاد نیست و قابل اعتنا هم نیستند. نباید دولت و جناح سیاسی حامی دولت خود را درگیر این تجمعات و هوادارانی کند که میخواهند کار خود را با شعار و فحش و فضیحت به پیش ببرند. دولت و حامیان آن اصلا به آنها جواب هم نباید بدهند و واکنشی نداشته باشد.
اما به هرحال دولت در سطح سیاسی باید از رویکردهای خودش دفاع کند. جامعه هم از دولت در مورد رویکردش و آقای ظریف که بیانگر مواضع آن است، حمایت میکند. در حقیقت تندروها احساس میکنند که آقای ظریف یک چهره بین المللی و شناخته شده است و اگر حرفی بزند، صدایش در عرصه بین الملل شنیده میشود. آنها میخواهند این وجهه را تخریب کنند؛ ملامت ظریف در حقیقت برای تخریب وجهه ای است که دولت از خودش، در سطح بین الملل نشان میدهد.
عنوان کردید که دولت هماهنگیهای لازم را انجام داده است. خود آقای پزشکیان هم در مصاحبه با شبکه NBC، گفته که رهبری تصمیمگ یرنده در مورد مذاکره هستند. در یک هفته گذشته هم شاهد سیگنالهایی بودیم که نشان میداد آقای پزشکیان بدون مجوز قرار نیست وارد مذاکره شوند؛ بنابراین حرف حساب تندروها چیست؟
در حقیقت تندروها میخواهند رهبری را تحت فشار قرار دهند که مطابق خواست آنها عمل شود. به نظر من آنها در نهایت به سمت تقابل با رهبری خواهند رفت. این راهی هم که دارند میروند راه تقابل است. البته رهبری تحت تاثیر این فشارها قرار نخواهند گرفت و مبتنی بر منافع ملی تصمیم خواهند گرفت. من فکر میکنم که به هرحال آنها یک روزی به آن نقطه خواهند رسید که نظام دمشان را به عنوان افرادی که مخل منافع ملی عمل میکنند، بچیند.
یعنی این پیش بینی شما درباره افرادی است که امروز معتقدند طرفدار پروپاقرص نظام هستند و هیچ کسی از آنها انقلابیتر و معتقد به ولایت فقیه نیست و.
شما این تجربه را در انتخابات گذشته شاهد بودید؛ در انتخابات مجلس، جناحی که جبهه پایدارای هم در آن است، علیه موئتلفین خود کودتای انتخاباتی کرد و باعث شد که اعتماد رهبری به آنان از بین برود. نتیجه این از بین رفتن اعتماد را در انتخابات ریاستجمهوری شاهد بودیم.
در حقیقت انتخابات به گونهای تدارک و برگزار شد که نتیجه آن انتخاب دکتر پزشکیان و نه جلیلی شد. به نظر من انتخابات گذشته نتیجه بی اعتمادی نظام به جبهه پایداری و نیروهای تندرو بود. آنها میخواهند از گفته های پیشین رهبری درباره مذاکره استفاده کنند تا در حقیقت اینگونه محذوریت ایجاد کنند. معتقدم اینها روزی به تقابل با نظام خواهند رسید و این اعتمادی که از آنها سلب شده، بروز بیرونی بیشتری پیدا خواهد کرد.
فکر میکنید اگر نظام در آینده نزدیک مجوز مذاکره را بدهد و حمایت از دولت رسما اعلام شود، تندروها آرام خواهند گرفت؟
تندروها به دلیل اینکه میخواهند موقعیت خود را حفظ کنند، شاید در شرایطی که رهبری صراحت گفتار داشته باشد سکوت مصلحتی کنند، اما به رفتار خود ادامه خواهند داد و در شرایطی که احساس کنند رهبری صراحت بیشتری دارد موقتا ساکت خواهند شد.
آقای زنگنه هم اخیرا خطاب به جناب سعید جلیلی گفتند که شما کلا رسالت خود را در متوقف کردن میدانید، مانندبرجام، کرسنت، مذاکره و غیره. باتوجه به اینکه مسئولیت بسیاری از این پروندهها، با آقای سعید جلیلی بوده و او مسبب وضعیت کنونی است طرفداران او سروصدا به راه میاندازند. آیا این را میشود یک استراتژی برای فرار از مسئولیت تلقیکرد؟ آقای جلیلی هم گفته است که من وقت مناظره با آقای زنگنه ندارم!
آقای جلیلی به خاطر خسارتهای هنگفتی که به کشور زده است باید محاکمه شود. من فکر میکنم بعد از احمدینژاد کسی که ما را به این وادی فرستاد، یعنی ریل نظام جمهوری اسلامی را منحرف کرد و به این مسیر انداخت، آقای جلیلی است. او بیشترین خسارتها را به منافع ملی وارد کرده و باید محاکمه بشود.
من فکر میکنم نامه ای که یکی از قضات به رئیس قوه قضاییه نوشته بود، باید مبنای تشکیل پرونده قرار گیرد. آقای جلیلی باید محاکمه تا معلوم شود که چرا این همه خسارت را به مملکت وارد کرده و دنبال چه هدفی بوده است. من فکر میکنم حرف آقای زنگنه درست است؛ آقای جلیلی در مساله کرسنت هم خسارت بسیار بزرگی به کشور وارد کرده است که محکومیتهای ناشی از آن دامنگیر جمهوری اسلامی شده و میشود. بابت این محکومیتها از اموال ایران در خارج از کشور به عنوان خسارت برداشت میشود که ابعاد آنها به چند ده میلیارد دلار میرسد که شاید بیشتر هم بشود.
چه کسی باید اقدام کند که پای آقای جلیلی به میز محاکمه باز شود؟
من فکر میکنم قوه قضاییه باید اینکار را انجام دهد. دولت هم باید رسما از آقای جلیلی شکایت کند تا این پرونده تشکیل شود؛ آقای زنگنه هم شکایت کند. البته فکر میکنم آقای زنگنه شکایت کردهاند، اما به هرحال وقتی قوه قضاییه و دادستانی، میبینند که یک نفر تا این حد در معرض اتهام مقامات عالی کشور و مسئولین سابق کشور از جمله وزیر اطلاعات وقت است باید ورود کنند.
لازم نیست که حتما شکایتی انجام شود. خود دادستانی میتواند ابتدائا پرونده تشکیل دهد؛ کمااینکه راجع به مواردی که مقالهای در یک سایت یا روزنامه نوشته میشود، دادستان وقتی احساس میکند که خلافی دارد صورت میگیرد فورا اعلام جرم میکند. چگونه است که قوه قضاییه تاکنون برای فردی که این همه خسارت به مملکت وارد کرده و افراد با صلاحیت آن را اعلام کردهاند، تشکیل پرونده نداده است؟
سعید جلیلی را با احمدی نژاد مقایسه کردید در زمان انتخابات آقای زنگنه گفتند که احمدینژاد هم در مقاطعی راضی به اجرای کرسنت شده بود، این را چطور ارزیابی میکنید؟
در مورد جزئیات کرسنت نمیخواهم اظهار نظر کنم. مقایسه آقای جلیلی با آقای احمدینژاد به خاطر خسارتهای بزرگی است که هر دو به مملکت زدهاند.
فکر میکنید کدامشان خسارت بیشتری برای کشور داشت؟
من به نظرم احمدینژاد بیشتر خسارت وارد کرده است؛ اما آقای جلیلی همراستا با آقای احمدی نژاد تا حد زیادی در خسارات ناشی از او سهم داشته است. به نظر من کسانی که جلیلی با اتکا به آنها، این خسارتها را وارد کرده است، خود آنها هم مسئول هستند.