بیش از ۹۰سالپیش در دوران رکود بزرگ، تعرفههای سنگین و سر به فلک کشیده منجر به کاهش شدید تجارت بینالمللی و تشدید بحران اقتصادی شدند. در این دوران رئیسجمهور وقت آمریکا، فرانکلین روزولت کاهش تعرفهها را یکی از ضروریترین اقدامات برای بازسازی اقتصاد آمریکا دانست و تلاش برای کاهش تعرفهها را در دستور کار قرارداد.
در نهایت این تلاشها، بهویژه با رهبری آمریکا، زمینهساز بازگشت تجارتجهانی به مسیر رشد شد، با اینوجود دونالد ترامپ این درس تاریخی را نادیده گرفت و تعرفهها را بهعنوان ابزاری برای بازسازی اقتصاد آمریکا معرفی کرد. ترامپ، اولین روز پس از بازگشت به کرسی قدرت، تعرفههای سنگین بر کالاهای وارداتی بهویژه از چین، با هدف کاهش کسری تجاری وضع کرد. به عقیده رئیسجمهور آمریکا وضع تعرفه از راههای پیروزی آمریکا در تجارتجهانی، بازسازی زنجیره تامین و افزایش درآمد نفتی است، اما مروری بر تاریخ اقتصادی آمریکا و جهان نشان میدهد؛ این هدف محقق نخواهد شد، چراکه در طول تاریخ وضع تعرفه عواقب سیاسی و تجاری زیادی برای آمریکا داشت.
رئیس جمهور آمریکا باید بداند که تعرفهها واردات را گرانتر میکند و تقاضای دلار را افزایش میدهد، در نتیجه ارزش دلار بالا میرود و صادرات آمریکا گرانتر و غیررقابتی میشود که این در تضاد با اهداف آمریکا است زیرا این فرآیند منجر به کاهش واردات و افزایش صادرات نمیشود، بلکه موجب میشود کالاهای آمریکایی در بازارهای جهانی کمتر خریداری شوند. از دیگر اهداف ترامپ از اعمال تعرفهها بازگرداندن شغلهای از دسترفته در بخش تولید است، این درحالی است که وضع تعرفه فقط برای برخی صنایع مانند فولاد و آلومینیوم که تحتحمایت قرار میگیرند، سودده خواهد بود اما شرکتهای پاییندستی که از این مواد اولیه استفاده میکنند با افزایش شدید هزینههای تولید روبهرو میشوند.
بهطور کلی، تعرفهها نهتنها تولید داخلی را تقویت نکردند، بلکه به افزایش هزینهها، کاهش رقابتپذیری شرکتها، ازدسترفتن شغلها و کاهش بهرهوری میانجامند. یکی از پیشنهادهای جنجالی ترامپ، جایگزینی کامل مالیات بر درآمد با تعرفهها است. او این ایده را تحتعنوان «خدمات درآمد خارجی» مطرح میکند و معتقد است؛ این کار فشار مالیاتی را از دوش آمریکاییها برداشته و بر عهده خارجیها میگذارد، اما این پیشنهاد با انتقادات شدیدی مواجه است. هزینه تعرفهها در نهایت بر دوش مصرفکنندگان داخلی قرار میگیرد، زیرا قیمت کالاها بهواسطه تعرفهها افزایش مییابد، همچنین درآمد حاصل از تعرفهها بسیار کمتر از آن است که بتواند جایگزین مالیات بر درآمد شود. حتی اگر تعرفههای سنگین بر تمامی واردات اعمال شود، این درآمد تنها بخش کوچکی از بودجهفدرال را تامین خواهد کرد.
یکی از توجیهات ترامپ برای استفاده گسترده از تعرفهها، بهکارگیری آنها بهعنوان ابزاری برای چانهزنی در مذاکرات تجاری است. به عقیده او، آمریکا بهعنوان بزرگترین بازار مصرف جهان، میتواند از قدرت اقتصادی خود برای تحمیل خواستههایش به سایر کشورها استفاده کند، اما تجربه نشاندادهاست که این استراتژی معمولا به شکست ختم میشود. بسیاری از کشورها در واکنش به تعرفههای آمریکا، اقدامات تلافیجویانه انجام خواهند داد که به تشدید تنشهای تجاری منجر میشود. این سیاستها همچنین زنجیره تامین جهانی را مختلکرده و منجر به افزایش هزینهها برای کسبوکارها و مصرفکنندگان خواهدشد.
بهطور کلی، سیاستهای تعرفهای ترامپ باعث افزایش هزینهها، کاهش رقابتپذیری و تضعیف جایگاه آمریکا در بازارهای جهانی میشود. برخلاف ادعای ترامپ، این سیاستها نهتنها به رشد اقتصادی کمک نمیکنند، بلکه مانعی برای تجارت آزاد و همکاری بینالمللی هستند. تحلیلگران معتقدند؛ سوءبرداشت ترامپ از اصول اقتصاد و تجارت، اقتصاد آمریکا را به سمت انزوا و رکود سوق میدهد و پیامدهای بلندمدتی برای اقتصاد جهانی بههمراه خواهدداشت.