هاآرتص نوشت: رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، و همتای ایرانیاش، مسعود پزشکیان، روز جمعه گذشته توافقنامه «مشارکت راهبردی جامع» را امضا کردند. این مراسم امضای تشریفاتی تنها سه روز پیش از مراسم تحلیف ریاستجمهوری دونالد ترامپ برگزار شد.
به گزارش انتخاب، اظهارات رسمی درباره همکاری روسیه و ایران در چندین بخش – نظامی، اقتصادی و فرهنگی – برای مدت ۲۰ سال با امکان تمدید بود.
این توافقنامه نشانگر «فصلی جدید در روابط راهبردی بین کشورها» است؛ چنانکه رئیسجمهور پزشکیان بیان کرد.
در واقع، ۴۷ بخش این توافقنامه که در رسانههای ایرانی منتشر شدهاند، از افزایش مورد انتظار تجارت بین ایران و روسیه خبر میدهند. این حجم تجارت در حال حاضر ۴.۵ میلیارد دلار در سال است، در مقایسه با تقریباً ۵۷ میلیارد دلاری که روسیه با ترکیه دارد.
این توافقنامه همچنین از میلیاردها دلار سرمایهگذاری روسیه در ایران و رزمایشهای نظامی مشترک صحبت میکند؛ بهطوری که کشتیهای جنگی روسی در بنادر ایران پهلو خواهند گرفت.
این توافقنامه که جایگزین توافقنامهای قبلی است که بیش از ۲۰ سال پیش امضا شده بود، ظاهراً به دنبال ارائه حمایتهای نظامی و دیپلماتیک به ایران است. علاوه بر این، خسارات ایران را در جنگهای غزه و لبنان و همچنین تأثیر از دسترفته آن در سوریه پس از سقوط بشار اسد جبران میکند.
مهمتر از همه، این توافقنامه با هدف بازداشتن رئیسجمهور ترامپ از اجرای سیاست پیشبینیشدهاش علیه ایران تدوین شده است. اما یک بند کلیدی این توافقنامه، سؤالاتی را در مورد ارزش واقعی راهبردی آن ایجاد میکند.
این پیمان اعلام میکند که ایران و روسیه به هیچ کشوری که به یکی از طرفهای امضاکننده حمله کند، کمک نخواهند کرد. به عبارت دیگر، ایران و روسیه موظف به دفاع از یکدیگر نیستند؛ بلکه تنها از کمک به کشوری که به یکی از آنها حمله کند، منع شدهاند.
این در تضاد با تعهدات متقابل اعضای ناتو است که اصل «همه برای یکی و یکی برای همه» را تجسم میبخشد. بنابراین، اعضای ناتو ملزم هستند که در صورت لزوم، به هر کشوری که به یکی از اعضای ناتو حمله کند، حمله کنند.
از سوی دیگر، در منطقه شامات، روسیه ایران را از سوریه بیرون راند و به اسرائیل آزادی کامل در حریم هوایی سوریه داد تا علیه اهداف ایرانی اقدام کند.
با آسیب جدی به «حلقه آتش» منطقهای ایران، به نظر میرسد اسرائیل همه نشانهها را بهعنوان مجوزی برای حمله بزرگ به تأسیسات هستهای ایران تلقی میکند.
این واقعیت که دونالد ترامپ جای جو بایدن، را گرفته است، تنها به هیجان اسرائیل افزوده است، چراکه سالهاست علیه مداخلات ایران در منطقه هشدار میدهد.
اما کسانی که مشتاقانه منتظر صدور اجازه حمله از کاخ سفید هستند، ممکن است با ناامیدی مواجه شوند.
سهشنبه شب، ترامپ تصمیم گرفت برایان هوک، نماینده ویژه خود در امور ایران در دوره اول ریاستجمهوریاش، را برکنار کند و گفت که هوک «با دیدگاه ما برای بزرگ کردن دوباره آمریکا هماهنگ نیست».
مشخص نیست دقیقاً هوک از چه سمتی برکنار شده، اما او بهعنوان پشت پرده سیاست «فشار حداکثری» رئیسجمهور علیه ایران شناخته میشد.
هوک با مایکل دیمینو جایگزین شده است؛ یک مقام ارشد وزارت دفاع در دوره اول ترامپ و تحلیلگر سازمان سیا که معاون وزیر دفاع ترامپ در امور خاورمیانه خواهد بود و مسئولیت شکلدهی به سیاست پنتاگون در قبال ایران را بر عهده خواهد داشت.
دیمینو فردی نیست که حامیان جنگ با ایران در اسرائیل امیدوار بودند منصوب شود. او در فوریه گذشته، کسانی را که ادعا میکنند ایران در حال تصرف خاورمیانه است، «ترسافکنان بیاساس» نامید.
در همان ماه، دیمینو اظهار داشت که خاورمیانه برای «منافع ایالات متحده» اهمیتی ندارد و افزود که «منافع حیاتی یا موجودیتی ایالات متحده در خاورمیانه در بهترین حالت حداقلی یا ناچیز است».
علاوه بر این، او حمله دوم ایران به اسرائیل در اکتبر گذشته را «نسبتاً ملایم» توصیف کرد و حتی از رئیسجمهور پیشین، جو بایدن، به دلیل جلوگیری از ضدحمله گسترده اسرائیل علیه ایران تمجید کرد.
با این حال، هنوز دلیلی برای نتیجهگیری عجولانه وجود ندارد که انتصاب دیمینو نشاندهنده سیاست آینده ترامپ در قبال ایران است. ترامپ قبلاً نشان داده که قادر به جایگزین کردن اعضای کابینه، معاونان و مقامات ارشد خود تنها با چند ضربه روی گوشی هوشمندش است. ثبات سیاسی هرگز یکی از ویژگیهای برجسته او نبوده است.
در عین حال، نباید احتمال این را نادیده گرفت که انتصاب دیمینو، طراحی شده تا پیامی به ایران و اسرائیل ارسال کند.
باید به خاطر داشت که حتی پس از خروج ترامپ از توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۸ – تصمیمی که به شدت تحت تأثیر نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، بود – و اعمال سیاست «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی، او همچنان ایده اینکه خودش، و فقط خودش، میتواند توافق بهتری با ایرانیها ببندد را تبلیغ میکرد.
با این حال، خروج آمریکا از توافق هستهای و سیاست تحریمهای تهاجمی نتیجهای معکوس داشت.
ایران یک سال صبر کرد و در این مدت، رئیسجمهور وقت ایران، حسن روحانی، تصمیم گرفت به فشارهای بینالمللی بر ایالات متحده، بهویژه از سوی اروپا، فرصت دهد.
اما وقتی این تلاشها موفقیتآمیز نبود، ایران به تأسیسات هستهای خود بازگشت و به یک کشور آستانهای هستهای تبدیل شد.
ایران بیشتر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را کنار گذاشت و ارائه تصاویر نظارتی به این آژانس را متوقف کرد. همچنین برنامههایی برای افزایش تعداد سانتریفیوژهای پیشرفته خود توسعه داد و تولید اورانیوم غنیشده تا سطح ۶۰ درصد را افزایش داد.
طبق گفته رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، ایران ماهانه قادر به تولید ۳۴ کیلوگرم اورانیوم غنیشده است.
اما ایران همچنان در حال مذاکره با فرانسه، بریتانیا و آلمان، امضاکنندگان توافق هستهای، است تا به درکهای جدیدی دست یابد، پیش از آنکه ترامپ تصمیم بگیرد تمامی تحریمهایی که ایران پیش از توافق هستهای تحت آن قرار داشت، دوباره اعمال کند.
ایران همچنین به نظر میرسد که آماده است با دولت ترامپ وارد مذاکره شود و «به منافع و خواستههای ملتهای منطقه، از جمله ملت ایران، احترام بگذارد.»
دولت رئیسجمهور پزشکیان شامل دو مقام ارشد، یعنی معاون رئیسجمهور جواد ظریف و وزیر خارجه عباس عراقچی است که توافق هستهای اولیه را مذاکره کردند.
آنچه باقی میماند این است که نیات واقعی ترامپ برای منطقه را ببینیم – آیا او تصمیم میگیرد به درخواستهای اسرائیل گوش دهد و به ایران حمله کند یا اینکه به دنبال فرآیند دیپلماتیکی است که بتواند او را به یک جایزه صلح نوبل برساند.