فرارو- نام جان اف کندی رئیسجمهور ترور شده آمریکا این روزها دوباره در رسانههای دنیا مطرح شده است، این در حالی است که برای ایرانیها، جان اف. کندی از نظر تأثیرگذاری بر اقدامات حکومت پهلوی نیز دارای اهمیت ویژهای است.
به گزارش فرارو، هنگامی که یک خبرنگار از محمدرضا شاه نظرش درباره رؤسای جمهور آمریکا را میپرسد. شاه اینگونه جواب میدهد: «وقتی درباره آمریکا فکر میکنم، نام آیزنهاور، اورل هریمن، نیکسون و جانسون به ذهنم میآید» چنین به نظر میرسد نبردن نام کندی توسط شاه نشان از ناراحتیاش سیاستهای آمریکا در دوران اوست.
تا قبل از روی کار آمدن کندی بر کرسی ریاستجمهوری آمریکا، جمهوریخواهان با پیروی از سیاستهای سنتی نظام بینالملل (مشت آهنین و تکیه بر نیروی نظامی) دچار مشکل جدیدی شدند و آن قرارگرفتن خروشچف در رأس سیاستهای شوروی بود.خروشچف با اعلام همبستگی و کمک به کشورهای تحت امپریالیسم وجههای مطلوب نزد مردم جهان سوم پیدا کرده بود. کشورهای تحت سلطه آمریکا عموماً بهوسیله دیکتاتورهای محلی اداره میشدند و سیاستهای خروشچف میتوانست نتیجه تأسف باری برای آمریکا در پی داشته باشد در نهایت ادامه سیاستهای گذشته افرادی مانند آیزنهاور دیگر کارساز نبود.
جرج لنچافسکی درباره انتخاب کندی به عنوان رئیسجمهور مینویسد: «احراز مقام ریاستجمهوری در ژانویه ۱۹۶۱ بهوسیله جان. اف. کندی چرخشی بزرگ در سیاست خارجی آمریکا به شمار میرفت. رئیسجمهور جدید که از لحاظ سن و ظاهر متفاوت با شخصیت آیزنهاور پیر و فرسوده بود بر نیاز ملی به تغییر و پیشرفت در داخل و خارج تأکید داشت»جان اف کندی با پیروزی در انتخابات ۱۹۶۱، تصمیم جدی خود برای تغییر سیاستهای آمریکا نشان داد. در واقع از این طریق میخواست ابتکار عمل را از شوروی بگیرد.
محمدرضاشاه که سرمست از روابط تنگانگ با آمریکا بود از انتخاب جان اف کندی چندان رضایتی نداشت. کندی در اولین نطق رسمی خود خط مشی سیاسی خود را چنان بیان میکند که گویا نوک حمله سخنانش حکومتهایی مانند پهلوی دوم است: «به آن کسانی که در بیغولهها و روستاها در حال مبارزه و ستیزند تعهد میسپاریم که بهترین و بالاترین کوشش خود را تا هر زمان که لازم باشد به کار ببندیم، تا قادر به یاری گردند. این کار را بهخاطر خطر کمونیسم انجام نمیدهیم، بلکه آن را کار درستی میدانیم»
کندی با سخنان آرمانگرایانه جبهه جدیدی در مقابل سیاستهای خروشچف باز کرد و ایران از جمله کشورهایی بود که تحتتأثیر سیاستهای جدید آمریکا قرار گرفت. در واقع ویژگی خاص جغرافیایی یعنی نزدیکی به شوروی این ابتکار عمل را به کندی و دولت آمریکا میداد تا اصلاحات مدنظر خود را در ایران اجرایی نمایند.
کندی و مشاورانش معتقد بودند که اصلاحات در ایران باید از راس هرم قدرت و حاکمان شروع شود. نظام حکومتی ایران که با نگرانی سیاستهای جدید آمریکا را نظاره میکرد، بههرحال چارهای جز هماهنگی با این روشها نداشت، بهطوریکه ساواک در سال ۱۳۳۹ طی تحلیلی به شریفامامی (نخستوزیر) چنین مینویسد: «بالاخره سناتور کندی در مقابل رقیب خود نیکسون پیروز شد و روی کارآمدن کندی باید انتظار داشت، تغییرات عمده در سیاست خارجی آمریکا پدید آید و این بدون تردید در روابطمان با این دولت موثر خواهد بود. اولین مطلب اختلاف اصولی است که به سیاست کندی و گذشتگان وجود دارد. مبانی سیاست نیکسون مبتنی بر سیاستهای آیزنهاور بود، در حالی که قدم اول برنامه کار کندی تحول در روشی است که جمهوری خواهان مدافع و مجری آن بودند»
شاه برای جلب نظر دولت جدید آمریکا و دریافت کمکهای مالی، گروهی را به ریاست بختیار به این کشور اعزام کرد البته نتیجه خوبی در پی نداشت، زیرا بختیار یکی از عوامل اصلی سرکوب مخالفان دولت به شمار میرفت.
شاه از سویی دیگر امینی را که از افراد مورد اعتماد آمریکا بود را به نخستوزیری انتخاب میکند و از نظر صاحبنظران دلیل این اتفاق فشار کندی برای انجام اصلاحات در ایران بود. دوران کوتاه نخستوزیری امینی با سروصدا همراه بود. گروهی از نظامیها و غیرنظامیها به اتهام فساد بازداشت شدند و بر اساس فضای باز سیاسی که امینی قولش را داده بود گروههای خاموش مانند حزب توده و جبهه ملی دست به فعالیتهای دامنهدار زدند.
در این دوران وزارت خارجه آمریکا با تحلیل اوضاع ایران فوریترین خطری که رژیم شاه را تهدید میکرد، طبقه متوسط و تحصیل کرده شهری شناسایی کرد، بنابراین دولت کندی یک برنامه ۱۴ مادهای برای دولت پهلوی دوم تدوین کرد تا شاه بتواند حمایت مردم را جلب نماید. موارد زیر مهمترین مفاد این برنامه بودند:
۱. اجرای قدرتمند اصلاحات ارضی
۲. اعزام خانواده سلطنتی، یا تعدادی از آنها به اروپا
۳. خودداری شاه از بازدیدهای خارج از کشور و کاهش بازدیدهای سران سایر کشورها از ایران
۴. انتصاب هواداران میانه رو مصدق به مسئولیتهایی از قبیل وزیر دارایی
۵. اعلام بودجه عمومی بنیاد پهلوی
شاه با انجام برخی از اقدامات مانند تصویب اصلاحات ارضی توانست اعتماد دولت کندی جلب و به آمریکا سفر کند و مخالفت خود را از نخست وزیری امینی ابراز نماید. محمدرضا شاه تا زمانی که کندی در راس قدرت آمریکا بود همواره از این انتخاب ناراضی بود و ترجیح میداد تا یک جمهوریخواه رئیسجمهور آمریکا شود.