پنج شنبه 04 بهمن 1403
Thursday, 23 January 2025

اگر روسیه در معرض هجوم ناتو قرار گرفت، آیا ایران باید وارد شود؟ یا اگر به ایران حمله شود؟/اولویت‌های متفاوت ایران و روسیه منجر به اختلاف می‌شود

خبرآنلاین پنج شنبه 04 بهمن 1403 - 10:54
یک کارشناسان حوزه اوراسیا در گفتگو با خبرآنلاین گفت: همکاری ایران و روسیه به سطح راهبردی رسیده‌ اما همچنان در سایه جنگ اوکراین و نحوه پایان آن است.

زینب اسماعیلی سیویری: روسای جمهوری ایران و روسیه هفته گذشته معاهده همکاری دو کشور را امضا کردند. در حالی‌که هر دو با اولویت‌ها و نگرانی‌های متفاوتی دست و پنجه نرم می‌کنند ولی در برخی حوزه‌ها نزدیکی‌هایی با هم دارند. 

در جهان پیچیده فعلی تهران و مسکو بربستر چنین توافقی به چه هدفی دست خواهند یافت؟ توافق مشابه ایران با چین،‌ چه دستاوردی داشت و از این توافق چه انتظاری می‌توان داشت. با جهانگیر کرمی، دانشیار روابط بین‌الملل دانشگاه تهران که از چهره‌های شناخته شده در مورد وضعیت روسیه است، در مورد ویژگی‌ها و انتظارات از توافق با روسیه و نگرانی‌های احتمالی به گفت‌وگو نشستیم. او معتقد است این توافق یک معاهده همکاری بلند مدت در حوزه‌های متفاوت است نه یک ائتلاف نظامی. کرمی انتظار تغییر و تحول اقتصادی از چنین توافقی را غیرواقع‌بینانه می‌داند و معتقد است راه حل مشکلات اقتصادی چیز دیگری است. 

*** معاهده جامع همکاری ایران و روسیه هفته گذشته به امضای سران دو کشور رسید. در متن معاهده به قراردادهای پیشین ایران و روسیه اشاره شده‌است. قرارداد بازرگانی و بحر پیمایی در ۱۳۱۹ با اتحاد جماهیر شوروی و توافقی که سال ۱۳۷۹ در اوایل دولت آقای خاتمی به مدت ۲۰ سال داشتیم. توافق فعلی با توافق‌های پیشین چه تفاوتی دارد؟

در متن معاهده همکاری مشترک ایران و روسیه به قراردادهای قبلی مانند معاهده ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ و نیز قرارداد ۱۳۷۹ اشاره شده است. تفاوت اصلی این قرارداد با قراردادهای قبلی نظیر قرارداد ۱۳۶۸ و ۱۳۷۹ در بلندمدت و راهبردی بودن آن و نیز توجه به سطوح دوجانبه، منطقه‌ای و بین المللی همکاری ها است. تقریبا چهار سال روی این قرارداد کار شده و طبیعتا متن همه جانبه و کاملی است.

یک قرارداد مرسوم دوجانبه نه یک اتحاد یا ائتلاف نظامی/ اولویت‌های متفاوت ایران و روسیه منجر به اختلاف می‌شود

یکی از مهم‌ترین مفاد این قرارداد این است که در سطح بین‌المللی به مشارکت دو کشور در فرآیند شکل‌گیری نظم جهانی جدید و نظام چند قطبی و نفی نظام تک قطبی، همکاری در سطوح دوجانبه، منطقه و جهانی، عدم کمک به متجاوز اشاره شده و این‌که اگر کشوری به هر یک از دو کشور تجاوز کند، طرف مقابل متعهد است که هیچ کمکی به متجاوز نکند و به حل و فصل اختلافات کمک کند. همچنین به این اشاره شده که اجازه تهدید از قلمرو خود علیه کشور مقابل را ندهد

بندهای سه‌گانه مهمترین بند قرارداد جدید ایران و روسیه است/ نیمی از این بندهای ده‌گانه موضوعات جدیدی است که در قراردادهای قبلی نبود


***قرارداد جدید چه تفاوت و امتیازی نسبت به قراردادهای پیشین دارد؟ با آن قراردادها به چه دستاوردی نرسیدیم که قرار است با قرارداد جدید به آن دست پیدا کنیم؟

اشاره شد که قرارداد جدید، تفاوت‌های زیادی با آن قراردادهای دوگانه دارد. به ویژه که این قرارداد بسیار مفصل و بلند مدت است. همینطور یک قرارداد جامع و راهبردی است و سطح جدیدی از روابط را در نظر می‌گیرد که در قراردادهای پیشین، این‌گونه نبوده‌است. یکی از مهم‌ترین مفاد این قرارداد این است که در سطح بین‌المللی به مشارکت دو کشور در فرآیند شکل‌گیری نظم جهانی جدید و نظام چند قطبی و نفی نظام تک قطبی، همکاری در سطوح دوجانبه، منطقه و جهانی، عدم کمک به متجاوز و این‌که اگر کشوری به هر یک از دو کشور تجاوز کند، طرف مقابل متعهد است که هیچ کمکی به متجاوز نکند و به حل و فصل اختلافات کمک کند. همچنین به این اشاره شده که اجازه تهدید از قلمرو خود علیه کشور مقابل را ندهد و همینطور بر بحث تبادل اطلاعات و همکاری نهادهای اطلاعاتی و امنیتی برای تقویت امنیت ملی تاکید شده است. این بخش کاملا جدید است.بندهای سه‌گانه مذکور بندهای جدیدی هستند.

همینطور توسعه همکاری‌های نظامی در مقابله با تروریسم و جرایم بین‌المللی، تحکیم صلح و امنیت منطقه‌ای در اورآسیا، خاورمیانه و همکاری در مقابل مداخله‌گرایی بین‌المللی و ایجاد بی‌ثباتی در کشورها و مناطق مجاور خیلی جدید است و معنای گسترده‌ای دارد.
همچنین تاکید بر امنیت دریای خزر و عدم حضور نیروهای غیر ساحلی، همینطور همکاری‌های اقتصادی و حمل و نقل و کریدورها و مباحث آموزشی، کشاورزی، شیلات، علمی و فناوری، ارتباطات و رسانه‌ای و فرهنگی، ورزشی و مباحث انسان‌دوستانه، محیط زیست و مدیریت منابع آبی... و سرانجام این‌که این توافق برای ۲۰ سال پیش‌بینی شده و امکان تمدید خودکار آن برای ۵ سال وجود دارد. نیمی از این بندهای ده‌گانه موضوعات جدیدی است که در قراردادهای قبلی نبود، نه در قرارداد ۱۳۶۸ و نه در ۱۳۷۹ .

این قرارداد نگاه چندجانبه و بین‌المللی دارد؛این امر، لزوما تعهدی برای دو کشور ایجاد نمی‌کند

*** به نظر می‌رسد در این بندهای جدید، بیش از آن‌که تمرکز بر توسعه دوجانبه مد نظر باشد، نگاه چندجانبه و بین‌المللی وجود دارد.از این منظر درست است؟

بله؛ این قرارداد به بحث همکاری‌های منطقه‌ای، بین‌المللی در موضوعات مربوط به صلح، ثبات، امنیت و مقابله با ناامنی، تروریسم و اقدامات جدایی‌طلبانه، مداخله‌گرایانه و بی‌ثبات‌کننده بین‌المللی اشاره می‌کند، که تلویحا به کشورهای غربی اشاره دارد و در این قرارداد آمده و این یک چیز کاملا جدید است و در قراردادهای گذشته، به این صراحت و گستردگی نبود. در قراردادهای قبلی عمدتا همکاری های دوجانبه اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، تکنولوژیک، دفاعی فنی و نظامی مطرح بود. اما این‌که دو کشور در موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی همکاری داشته‌باشند، مسئله‌ای است که در این‌جا پیش‌بینی شده‌است. ولی این امر، لزوما تعهدی برای دو کشور ایجاد نمی‌کند. چون این همکاری‌ها – همانطور که در متن آمده است - وابسته به تشکیل کمیته‌ها و کمیسیون‌های مشترک و توافقات بالادستی برای این موضوعات است. مثلا اگر فردا در کشورهای آسیای مرکزی یک اتفاق بیافتد و مستلزم همکاری دو کشور باشد، آن‌جا طبیعتا دو کشور و نهادهای امنیتی آن‌ها باید وارد مذاکره شوند و توافقی برای مقابله با آن کنند. ولی ممکن است در چارچوب سازمان همکاری شانگهای به ایران و دیگر اعضا هم توجه شود.

باید کمیسیون‌های مشخصی شکل بگیرد و قراردادهای دقیق‌تری انجام‌شود

*** ممکن است تصمیم آن کمیسیون‌ها در آن مقطع این باشد که دو کشور با همکاری نکنند؟

ممکن است. این حق را هر کدام از دو طرف دارند که چنین کاری نکنند. چون جاهایی تعارضاتی ایجاد می‌شود. مثلا فرض‌کنید در کشوری از همسایگان اتفاقی رخ‌دهد، و ایران بگوید مشترکا نیرو ارسال‌کنیم. طبیعتا روسیه قبول نخواهد کرد. چون خواهندگفت مثلا براساس سازمان پیمان امنیت‌جمعی، آن‌جا یک‌سری وظایف و همکاری‌ها دارم و آن‌جا در آن چارچوب وارد می‌شوم. پس اینجا ورود ما موضوعیت ندارد. یا روسیه بگوید که می‌خواهم در حوزه خلیج فارس در مقابل تهدیدی اقدام مشخصی انجام دهم. ممکن است ایران بپذیرد یا نپذیرد. چون بحث استقلال عمل خارجی برای ایران اهمیت دارد.لذا توافقات بین کشورها به ویژه توافقاتی که به این شکل انجام می‌شود، توافقات کلی است. بقیه همکاری‌ها ذیل آن قرار می‌گیرد و این مستلزم این است که کمیسیون‌های مشخصی شکل بگیرد و قراردادهای دقیق‌تری انجام‌شود. مانند آیین‌نامه اجرایی در مورد مصوبات مجلس در داخل کشورها است. مجلس مصوبه ای دارد و در سازمان‌های دولتی آیین‌نامه اجرایی نوشته می‌شود. در اینجا البته الزامات کمتری هم مطرح است.

روسیه ممکن است این نگاه را داشته‌باشد که با یک توافق جامع با ایران، دست پر تری برای تعامل با غرب دارد و ایران هم می‌تواند در توافق جامع با روسیه چنین وضعیتی حتی در مذاکرات هسته‌ای داشته‌باشد. ولی آیا درک کشورهای دیگر لزوما همین است؟ مشخص نیست. در نتیجه جنبه «ژست سیاسی»، مفروض است. ولی این که چقدر در صحنه عمل تاثیرگذار باشد، اتفاقات بعدی آن را مشخص کند.

 روسیه با یک توافق جامع با ایران، دست پر تری برای تعامل با غرب دارد ایران هم در مذاکرات با آمریکا از این کارت بهرمند است

*** می توان گفت که توافقات جامع همکاری بین کشورها، نه مشخصا این توافق ،ژست سیاسی برای نشان دادن همکاری بین دو کشور در فضای فعلی است؟

این‌که به هر حال دولت‌ها یک سیاست اعلامی و یک سیاست عملکردی دارند را نفی نمی‌کنم. در سیاست‌های اعلامی، ممکن است امضای توافق‌نامه یا سفر خارجی یا یک ملاقات و رفتاری در سطوح دیپلماسی، بیشتر جنبه اعلامی آن اهمیت داشته باشد. ولی این برای هر دو طرف است. روسیه ممکن است این نگاه را داشته‌باشد که با یک توافق جامع با ایران، دست پر تری برای تعامل با غرب دارد و ایران هم می‌تواند در توافق جامع با روسیه چنین وضعیتی حتی در مذاکرات هسته‌ای داشته‌باشد. ولی آیا درک کشورهای دیگر لزوما همین است؟ مشخص نیست. چون کشورهای دیگر، اولین‌بار نیست که با چنین توافقاتی برخورد می‌کنند. چنین توافقاتی بین کشورهای دنیا به وفور بین ترکیه و روسیه و چین و هند و کشورهای دیگر رخ می‌دهد. در نتیجه آن جنبه ژست سیاسی، مفروض است. ولی این که چقدر در صحنه عمل تاثیرگذار باشد، اتفاقات بعدی آن را مشخص کند. ممکن است کشورها حتی باهم توافقات نظامی گسترده داشته باشند. ولی در موقع تهدید، این رخ ندهد. نمونه‌اش قضایای قفقاز که روسیه متحد نظامی ارمنستان است ولی ورودش به‌عنوان یک متحد نبود. بیشتر به عنوان یک میانجی بود. حتی گاهی طرف ارمنی شکایت دارد که به زیان ما عمل کرده است. در نتیجه باید درمورد آن مفاهیم و زمینه یک قرارداد و بعد، دلالت‌های ضمنی و صریح آن در محیط سیاسی امنیتی بین‌المللی و واقعیت‌هایی که بعدا رخ می‌دهد، قایل به تفکیک و تساهل و نسبیت بود.

مفاد قرارداد می‌گوید که در گام نخست، دو کشور نباید به آن کشور تهدید کننده علیه طرف مقابل بپیوندند. در گام دوم هم قلمرو خودشان را در اختیار کشوری که تهدیدکننده طرف مقابل است، قرار ندهند. و گام سوم اینکه در مقابل این‌گونه مداخلات و اقدامات بی‌ثبات‌کننده بین‌المللی با یکدیگر همکاری کنند.

اگر فردا روسیه در معرض هجوم ناتو قرار گرفت، آیا ایران باید وارد این داستان شود یا نه؟

*** یکی از مهم ترین مواردی که از دل توافق برای ما برشمردید، این بود که دو کشور در مقابله با مداخلات خارجی،  می‌توانند از هم حمایت کنند. می‌دانیم در توافقات و همکاری‌های دو کشور، بندها منشعب از نیاز طرفین است که ممکن است در یکی از کشورها پررنگ‌تر و دیگری کمرنگ‌تر یا به اندازه هم باشد. روسیه یا ایران، کدام بیشتر نگران تهدید خارجی هستند؟

این که دو کشور در معرض فشار خارجی و تهدید خارجی هستند، یک واقعیت است. مفاد قرارداد هم می‌گوید که در گام نخست، دو کشور نباید به آن کشور تهدید کننده علیه طرف مقابل بپیوندند. در گام دوم هم قلمرو خودشان را در اختیار کشوری که تهدیدکننده طرف مقابل است، قرار ندهند. و گام سوم در مقابل این‌گونه مداخلات و اقدامات بی‌ثبات‌کننده بین‌المللی با یکدیگر همکاری کنند. مفاد قرارداد این‌را می‌گوید. ولی این‌که این همکاری چگونه باشد، در برخی مناطق سازوکار دارد. در متن توافق‌نامه هم آمده است. مثلا در آسیای مرکزی، سازمان همکاری‌های شانگهای است. در دریای خزر، چنان چه ایران، کنوانسیون را تصویب کند، ساز و کارهایی برای یک نظام امنیت جمعی یا حتی سازمان همکاری مشترک، وجود دارد. ولی این‌که آیا رخ دهد یا نه، کار این توافق نیست. هر چند به صراحت اشاره شده است که دو کشور باید در مقابل تهدید خارجی و نیز مقابله با کشورهای غیر ساحلی همکاری کنند. ولی آن سازمان هم می‌تواند شکل بگیرد. به طور مشخص درمورد قفقاز چنین ساز و کارهایی وجود ندارد. ولی صراحتا اشاره شده است که دو کشور در حوزه‌های اوراسیایی که قفقاز هم شامل آن است، باید با همدیگر همکاری کنند. ولی این‌که این همکاری به چه شکل است، منوط به تعامل ذیل این توافق و رسیدن به تصمیم مشترک و اجرایی‌سازی آن است. این‌که آیا این رخ می‌دهد یا نه، باید حوادث آینده را دید. ولی یک بحث (مداخله مستقیم) در دو کشور وجود دارد. این‌که اگر فردا روسیه در معرض هجوم ناتو قرار گرفت، آیا ایران باید وارد این داستان شود یا نه، به عنوان این‌که غربی‌ها در مسائل داخلی روسیه مداخله می‌کنند، آیا اگر غرب اقدام نظامی در مورد ایران کرد، آیا روسیه باید ورود کند یا نه، توافق مذکور به صورت سر بسته و کلی می‌گوید باید در مقابل آن عامل مداخله‌کننده همکاری کنند.

ولی این در اختیار هر کدام از دو کشور است. هر کدام از دو کشور می‌توانند این همکاری را بکنند. ولی در ادامه این حق را دارند که همکاری نکنند. چون اینجا یک تعهد و الزام مشخص نیست. قراردادها و توافقات بین المللی، الزام مشخصی را بر عهده دولت مقابل نمی‌گذارند، به جز این‌که دولت را تهدید به لغو آن قرارداد کنند و آن دولت نگران باشد که با لغو آن، مزیت و فرصتی را از دست می‌دهد. حتی در پیمان‌های نظامی که معمولا تعهداتی برعهده کشورها گذاشته می‌شود، آن کشور حق دارد که از پیمان نظامی خارج شود. هزینه‌های خروج از پیمان را می‌پردازد، ولی تعهدات ذیل مفاد آن پیمان نامه را از سر خود باز می‌کند. لذا انتظار ما از این قرارداد باید به مثابه یک قرارداد معمولی و مرسوم دوجانبه و نه به عنوان ورود به یک پیمان یا اتحادیه نظامی یا ائتلاف نظامی مشخص در مقابل تهدید نظامی مشخص باشد. هرچند در این موافقتنامه، زمینه‌های چنین چیزی امری به طور مبهم و کلی وجود دارد.

 انتظار ما از این قرارداد باید به مثابه یک قرارداد معمولی و مرسوم دوجانبه و نه به عنوان ورود به یک پیمان یا اتحادیه نظامی یا ائتلاف نظامی مشخص در مقابل تهدید نظامی مشخص باشد. هرچند در این موافقتنامه، زمینه‌های چنین چیزی امری به طور مبهم و کلی وجود دارد.

روح کلی حاکم بر این توافق و معاهده، همکاری همه جانبه ایران و روسیه است

*** می‌توانم تا به اینجا از توضیحات شما این جمع‌بندی را داشته‌باشم که این توافق یک بستر همکاری است و برای شروع هر نوع همکاری دیگر نیاز به مذاکرات و قراردادهای خردتر و جزیی‌تری وجود دارد تا همکاری‌ها بر مبنای آن شکل بگیرد. درست است؟

بله – روح کلی حاکم بر این توافق و معاهده، همکاری همه جانبه ایران و روسیه است. ولی این یک توافق برای اتحاد نظامی نیست. یک توافق برای اتحاد راهبردی نیست. ذیل مشارکت و همکاری راهبردی قرار می‌گیرد. فرق اتحاد نظامی با توافقات معمولی یا حتی توافقات راهبردی و همکاری‌های راهبردی در این است که اتحاد نظامی، در مقابل یک تهدید مشخص است و هر کدام از طرفین، در مقابل آن تهدید مشخص می‌تواند از طرف مقابل بخواهد که طبق آن توافق با او در مقابله با آن تهدید مشترک همکاری کند.

ولی در دومی، تهدید مشخصی وجود ندارد. اگرچه در فحوای کلی این متن، غرب، تهدید انگاشته شده‌است اما لزوما بر سازوکار روشنی برای مقابله همانند یک پیمان نظامی تاکید نشده است. مواردی چون یکجانبه‌گرایی و مداخله‌گرایی و اقدامات بی ثبات کننده نگرانی دو کشور پنداشته شده اما این اقدامات به طرف خاصی نسبت داده نشده است. معاهده اولا تهدید را به‌طور عینی مشخص نمی‌کند. دوم هم ساز و کار همکاری در مقابل تهدید را مشخص نمی‌کند. لذا باید بین یک معاهده همکاری راهبردی و بلندمدت و یک پیمان نظامی و اتحاد نظامی و استراتژیک تفاوت قائل شد؛ این اولی است و نه دومی.


این توافق‌نامه بند نگران‌کننده ای علیه ما ندارد ولی ممکن است در سطح بین‌المللی، ما را امنیتی‌تر کند

*** با نگاه علمی و کلان،‌ در معاهده همکاری ایران و روسیه هیچ مورد نگران‌کننده و هشداری که منافع ملی کشور را به خطر بیندازد نمی‌بینید؟

نظر کلی من درمورد این معاهده مثبت است و این را امر مثبتی برای کشور می‌دانم. انعقاد آن یک ضرورت بود و جای آن خالی بود. از توافق همکاری‌های سال ۱۳۷۹، ۲۵ سال گذشته است. لازم بود یک توافق جدید امضا شود. در این توافق‌نامه، هیچ چیزی مبنی بر این که تعهد خاصی برای کشور ما ایجاد کند و آن تعهد علیه منافع ملی ما باشد یا این‌که یک حق را به طرف مقابل بدهد و نگران استفاده از آن حق علیه کشور خود باشیم، نمی‌بینم. من چنین چیزی را در متن این توافق بر اساس چیزی که از آن در سایت ریاست جمهوری منتشر شده‌است، ندیده‌ام. ولی شاید تنها نکته منفی که به صورت بالقوه در آن می‌تواند وجود داشته باشد، این است که این توافق نامه در سطح بین‌المللی، به عنوان این‌که ایران به سمت اتحاد با روسیه رفته است و آن ضرورت‌های ناشی از ژئوپلتیک و شرایط ایران در وضعیت بین‌المللی امروز و به ویژه در مسئله ژئوپلتیک فضای جریانی (Space of Flows)، و نه لزوما ژئوپلیتیک فضای مکانی (Space of Place) را به گونه‌ای تحت الشعاع قرار دهد و هم در سطح بین‌المللی، ما را امنیتی‌تر کند و پدیده امنیتی‌سازی صورت‌بگیرد و در سطح داخلی هم برخی جریان ها با استفاده از آن بخواهند راه تعادل و توازن‌جویی در سیاست‌خارجی را ببندند. این یک نگرانی بالقوه است وگرنه در متن توافق‌نامه چیز خاصی وجود ندارد و امیدواریم که روایت سازی رسانه ای در کشورمان به گونه ای باشد که این معاهده منافع ملی را به خوبی تامین کند.

*** به ویژه این‌که ما یک سند مشابه ۲۵ ساله با چین داریم.

بله – ولی شاید بیشتر مسئله به این برگردد که این تا چقدر می‌تواند مشکلات ما را حل کند.

این که فکر کنیم مثلا سال آینده این موقع، روابط اقتصادی ما و روسیه که الان چهار میلیارد دلار است، به ده میلیارددلار برسد، اینطور نیست. ممکن است ۵ میلیارد دلار شود. حتی بدون این توافق هم امکان این‌که ۵ میلیارد دلار شود، وجود داشت. خود این توافق، تغییر فوق العاده‌ای ایجاد نمی‌کند.

این توافق قرار نیست وضعیت ما را تغییر اساسی دهد چون مسائل اقتصادی ما به FATF و وضعیت تحریمی کشور ما بر می‌گردد

*** سوال مهم هم این است که ما توافق مشابه ۲۵ ساله‌ای با چین داریم و با گذشت چهار سال از زمان امضای آن توافق نتیجه ملموسی نمی‌بینیم. در مورد این توافق مثلا می‌توان گفت سال آینده در این موقع می‌توانیم انتظار داشته‌باشیم که این توافق برای مردم و منافع ملی چه بهره‌ای آورده‌باشد؟ به نظر شما اصلی ترین چیزی که از این توافق می‌تواند برای منافع ملی منشعب شود چیست؟

به طور کلی نگاه من این نیست که این توافق می‌تواند یک تحول بزرگ در روابط خارجی ما ایجاد کند. این توافق قرار نیست وضعیت ما را تغییر اساسی دهد. توافقی بوده که قدیمی شده، کشش این‌را نداشت که شرایط جدید روابط دو کشور را تامین کند.

آن زمانی‌که آن قرارداد امضا شده بود، دو کشور کنوانسیون دریای خزر نداشتند، در سازمان همکاری شانگهای و بریکس نبودند و اتحادیه اقتصادی اوراسیایی اصلا وجود نداشتند. الان همه این نهادها ایجاد شده است و ضروری بود که یک توافق مبتنی بر شرایط نهادی و امنیتی و سیاسی و ژئوپلتیک منطقه‌ای و جهانی نوشته شود.
ولی این که فکر کنیم مثلا سال آینده این موقع، روابط اقتصادی ما و روسیه که الان چهار میلیارد دلار است، به ده میلیارددلار برسد، اینطور نیست. ممکن است ۵ میلیارد دلار شود. حتی بدون این توافق هم امکان این‌که ۵ میلیارد دلار شود، وجود داشت.
خود این توافق، تغییر فوق العاده‌ای ایجاد نمی‌کند. مثلا این‌که توافق امنیت و نفوذ منطقه‌ای ما را تضمین کند، چنین چیزی نیست.

مثلا در مواردی که دو کشور وارد ائتلاف استراتژیک شدند مانند بحران سوریه، چون اولویت روسیه تغییر پیدا کرد و ایران مسائلش متفاوت شد لذا موضوع رها شد. منظورم این است که این توافق نامه، مشکل امنیتی و اقتصادی ما را حل نمی‌کند. چون مسائل اقتصادی ما به رابطه ما و نهادهای مالی بین‌المللی مانند FATF و وضعیت تحریمی کشور ما بر می‌گردد. این‌ها باید حل شود تا اتفاقی در زندگی عمومی و وضعیت کشور ما ایجاد شود. وگرنه روسیه قدرت سرمایه‌گذاری آن چنانی ندارد. اقتصاد بزرگی هم نیست. کل اقتصادش حدودا دو و نیم تریلیون دلار است. پس در حوزه اقتصادی، مسائل اقتصادی ما مسائلی است که خودمان باید حلش کنیم. باید بحث رابطه ما با نهادهای مالی بین‌المللی روشن شود و بحث برداشتن تحریم‌ها را به سرانجام برسانیم.{همانطور که شما اشاره کردید} نکته بعدی این است که مگر با چین، قرارداد ۲۵ ساله نداریم؟ اتفاقی در روابط دو کشور رخ نداد. چون شرکت چینی نمی‌خواهد تحریم شود و تعهدات ذیل FATF را نقض‌کند. در نتیجه آن‌جا چهارصد میلیارددلار پیش بینی شده‌است. از آن ۴۰۰ میلیارد دلار در چهار سال گذشته ۴ میلیارد دلار هم محقق نشده است. پس مسئله ما مسئله ای است که خودمان باید حلشان کنیم. چنین توافقاتی لزوما این‌ها را حل نمی‌کند. چون تعهدات کشوری مانند چین نسبت به غرب، خیلی بیشتر از تعهداتش نسبت به ما است.

مسائل اقتصادی ما به رابطه ما و نهادهای مالی بین‌المللی مانند FATF و وضعیت تحریمی کشور ما بر می‌گردد. این‌ها باید حل شود تا اتفاقی در زندگی عمومی و وضعیت کشور ما ایجاد شود. وگرنه روسیه قدرت سرمایه‌گذاری آن چنانی ندارد. اقتصاد بزرگی هم نیست. کل اقتصادش حدودا دو و نیم تریلیون دلار است. مسائل اقتصادی ما مسائلی است که خودمان باید حلش کنیم. باید بحث رابطه ما با نهادهای مالی بین‌المللی روشن شود و بحث برداشتن تحریم‌ها را به سرانجام برسانیم.

روسیه با ترامپ به توافق برسند بسیاری از مسائل فرق خواهد کرد/قطعنامه‌هایی که علیه ایران صادر شد در دوره پوتین تصویب شد و ادامه پیدا کرد

از همه مهم‌تر این‌که اگر در روسیه، ترامپ با پوتین ملاقات کند و در مورد اوکراین به توافق برسند، در آن صورت خیلی از مسائل فرق خواهد کرد. تجربه سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ را داریم که در زمان ریاست جمهوری مدودف و طرح RESET از طرف خانم کلینتون، می‌بینیم بخش مهمی از توافقات در روابط ایران و روسیه رها شد.حتی قبل از آن‌هم، قطعنامه‌هایی که علیه ایران صادر شد در دوره پوتین تصویب شد و ادامه پیدا کرد.

لذا محیط روابط بین‌الملل پیچیده است. در این محیط پیچیده، کشورها خودشان را مقید به یک معاهده نخواهندکرد. منافع ملی کشورها، امکان‌ها و فرصت‌هایی که در روابط بین‌الملل پیدا می‌کنند، تعیین کننده‌است.ضمن این‌که نباید فراموش‌کنیم که در همه‌جای این معاهده گفته‌شده‌است که ذیل منشور ملل‌متحد، و در چارچوب توافقات و معاهدات بین المللی قرار می‌گیرد.مثلا در موضوع هسته ای اگر کار به شورای امنیت برسد، روسیه تعهداتی ذیل منشور ملل متحد و NPT دارد و این طرف هم معاهده‌ای دارد. بر اساس حقوق بین‌الملل، معاهده‌های بین‌المللی نسبت به توافقات دوجانبه کشورها اولویت دارند.لذا در مورد این توافق، باید شرایط پیچیده نظام بین‌المللی را در نظر بگیریم.

نکته دیگر بحث اختلافات دو کشور است. دو کشور، اولویت‌های متفاوتی دارند. طبیعی هم هست. روسیه و چین هم اولویت‌هایشان متفاوت است. روسیه حتی نزدیک‌ترین متحدانش از قزاقستان، اولویت‌هایش متفاوت است. هیچ‌کدام از کشورهایی که متحد نظامی روسیه هستند، در چارچوب سازمان پیمان‌امنیت‌جمعی (CSTO) کشوری مانند تاجیکستان و قرقیزستان و ارمنستان و بلاروس رفتار یک سانی ندارند. رفتار بلاروس با ارمنستان و قزاقستان متفاوت است. برای این‌که کشورها، حاکمیت ملی جداگانه دارند و حتی کوچک‌ترین کشورها، مگر در شرایط اضطراری، استقلال عمل برای خود قائل هستند.

برخی مواقع، آن منافع خاص بر توافقات می‌چربد؛مانند امضای بیانیه در مورد جزایر ایرانی

لذا این اولویت‌های متفاوت، باعث می‌شود اختلافات هم مطرح شود. به هر حال ایران و روسیه اختلافاتی باهم دارند. مثلا اولویت‌های روسیه در قفقاز با ایران متفاوت است. در بحث کریدور قفقازی هم دیدیم و در ماه‌های آینده و سال آینده ممکن است مجدد مطرح شود. همینطور، اولویت‌های روسیه در خلیج‌فارس متفاوت است. روسیه منافعی با امارات و قطر و بحرین و عربستان دارد و همینطور منافعی در روابط با ایران دارد. برخی مواقع، آن منافع می‌چربد. مانند امضای بیانیه در مورد جزایر ایرانی. یا روابط روسیه و اسراییل که به هر حال دیدیم حتی در بحران سوریه هم آن‌جا روس‌ها می‌گفتند نسبت به مسائل شما و اسراییل، هیچ تعهدی برای خود احساس نمی‌کنیم.

حاضریم بین دمشق و تل آویو رایزنی کنیم و جلوی افزایش تنش را بگیریم، ولی حاضر نیستیم وارد این داستان شویم. یا حتی در موضوع سوریه، سوریه برای ایران بخشی از محور مقاومت و منطقه ژئوپلتیکی اتصال محور مقاومت بود. ولی روسیه معنای متفاوتی از سوریه داشت. بعد از جنگ اکراین هم در کل سوریه از اولویتش خارج شد. در نتیجه حاضر نبود که همکاری با ایران را پیش ببرد. چون می‌گفت اولویت من چیز دیگری است. پس این اولویت‌های متفاوت هم در روابط دو کشور ذیل این معاهده تاثیر دارد. این‌ها مواردی است که اگر در نظر نگیریم می‌تواند نگاه ما نسبت به این معاهده را یک نگاه غیر واقع‌بینانه کند. چون روح معاهده یک جا در خود متن است و یک جا در لابلای سطور و یکی هم در چارچوب و زمینه کلان آن و نیز تطورات محیطی آینده است.

این معاهده برخاسته از شرایط خاص و برای شرایط خاصی است و هر تغییری در مولفه‌های ایران، روسیه و محیط منطقه ای و جهانی، می‌تواند در کیفیت اجرایی آن تاثیر بگذارد. وقتی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و مرحوم گورباچف، معاهده ۱۳۶۸ را امضا کردند هنوز شوروی فرونپاشیده‌بود. بعدا روسیه جدید همکاری خود را با ایران ذیل همان معاهده ادامه داد. سال ۱۹۹۵ الگور، معاون رئیس جمهور امریکا در ملاقات با ویکتور چرنومردین نخست‌وزیر روسیه، خواستار این شد که کل توافقات نظامی ایران و روسیه خاتمه پیدا کند. دولت روسیه پذیرفت. ولی گفت تا ۱۹۹۹ و تا وقتی که آن قرارداد سر جایش است نمی‌توانیم این توافقات را ملغی کنیم. اگر چه، همکاری ها محدود شد. در سال ۱۹۹۹ هم پوتین نخست وزیر شد و توافق گور – چرنومردین را لغو کرد و زیر بار آن نرفت. قرارداد جدید منعقدشد و این قرارداد جدید، ساری و جاری بود تا زمانی‌که پرونده ایران به شورای امنیت رفت. آن‌جا مسائل جدیدی شروع شد. می‌خواهم بگویم این قراردادها در یک چارچوب زمانی و مکانی منعقد می‌شود و مفاد این‌ها بر اساس چارچوب زمانی و مکانی بعدی تفسیر می‌شود. شرایط که تغییر می‌کند، فهم از این مفاد تغییر خواهد کرد و ممکن است جدی تر گرفته شوند و یا اینکه نادیده انگاشته شوند.

دو کشور، اولویت‌های متفاوتی دارند. این اولویت‌های متفاوت، باعث می‌شود اختلافات هم مطرح شود. مثلا اولویت‌های روسیه در قفقاز با ایران متفاوت است. اولویت‌های روسیه در خلیج‌فارس متفاوت است. روسیه منافعی با امارات و قطر و بحرین و عربستان دارد و همینطور منافعی در روابط با ایران دارد. برخی مواقع، آن منافع می‌چربد. مانند امضای بیانیه در مورد جزایر ایرانی. یا روابط روسیه و اسراییل... حتی در موضوع سوریه، سوریه برای ایران بخشی از محور مقاومت و منطقه ژئوپلتیکی اتصال محور مقاومت بود. ولی روسیه معنای متفاوتی از سوریه داشت. بعد از جنگ اکراین هم در کل سوریه از اولویتش خارج شد. در نتیجه حاضر نبود که همکاری با ایران را پیش ببرد.


*** خیلی‌ها در ایران دوست دارند برای رابطه ایران با کشورهای دیگر، یک عنوان تعریف‌کننده طراحی کنند. مانند توافق جامع یا قرارداد همکاری راهبردی استراتژیک و... شما سطح رابطه با روسیه را در چه قالبی دسته بندی می‌کنید؟

تهران و مسکو سال‌هاست که همکاری مهمی دارند. یک همکاری معمولی و عادی نیست. دو کشور دشمن یکدیگر نیستند. دو کشور در مسائل دوجانبه اقتصادی و تجاری، منافع مشترک دارند. هردو در تحریم هستند. در مسائل منطقه‌ای، حوزه مشترکی در افغانستان، آسیای مرکزی، دریای‌خزر،‌ قفقاز، خلیج‌فارس و خاورمیانه دارند. هر دو با سطح متفاوتی درگیر این مناطق هستند و منافع خاص خود را هم دارند. ولی در عین‌حال، اشتراکی در این منافع وجوددارد که در برخی جاها زیادتر و برخی جاها کمتر است.

در عین‌حال، تعارضاتی هم در این سطوح و حتی در سطح دوجانبه وجود دارد. مانند بحث انتقال انرژی که به نوعی رقیب همدیگر هم هستند. در مسائل مختلف همین‌طور است و در مواقعی لزوما منافع دو کشور یکی نیست. تعارض هم وجوددارد. در سطح بین‌المللی، دو کشور یک همسویی کلی دارند و هر دو احساس نگرانی و تهدید از طرف یک‌جانبه‌گرایی آمریکایی و غربی می‌کنند و خواهان یک نظام متکثرتر و چند قطبی تر هستند. پس روابط ایران و روسیه امری پیچیده، چند بعدی و با فراز و نشیب بوده و خواهد بود. بیشتر روابط کشورها در جهان همین است و امر عجیبی نیست.

روسیه نمی‌خواهد ایران هسته‌ای شود؛ ولی نمی‌خواهد به بهانه هسته‌ای شدن، ایران مورد حمله نظامی هم قرار بگیرد

*** به نحوی می‌خواهند بگویند ما هم قدرت بزرگی هستیم.

بله هر کدام در سطح خودشان. روسیه به‌عنوان یک بازیگر قدرتمند جهانی و ایران به‌عنوان یک بازیگر قدرتمند منطقه‌ای. پس همکاری‌ها مهم است. با وجود جنبه‌های اختلاف و تعارض، سویه همکاری‌ها خیلی قوی و پیش برنده است. این‌که ما همکاری‌ها را استراتژیک هم بدانیم غلط نیست. فرق بین همکاری استراتژیک و مشارکت استراتژیک و اتحاد استراتژیک این است که جنس اتحاد، در مقابل یک تهدید مشترک است. لازمه‌اش این است که امر استراتژیک را تعریف کنیم. امر استراتژیک یعنی امر بلند مدت، حیاتی، امنیتی و در محیط رقابتی بین دو دولت. لذا همکاری ایران و روس همکاری راهبردی ست اما اتحاد راهبردی و پیمان نظامی و دفاعی راهبردی نیست.لذا این‌که همکاری‌های دو کشور را استراتژیک بدانیم، اغراق نیست.

ائتلاف استراتژیک هم در مقابل طالبان در ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ در افغانستان داشته‌ایم. و نیز در حمایت از دولت سوریه از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ ائتلاف استراتژیک داشتیم. لذا همکاری‌ها را استراتژیک می‌دانم، ولی اتحاد نظامی و استراتژیک نمی‌دانم. ولی این که آیا این همکاری استراتژیک می‌تواند ایران را از تهدیدات امنیتی و نظامی دور کند، این موضوع نسبی است. تا حدودی دور می‌کند. آن‌جایی‌که روسیه نمی‌خواهد ایران به اندازه‌ای که از موازنه منطقه‌ای خارج شود، تضعیف شود. در عین حال، روسیه نمی‌خواهد ایران هسته‌ای شود. ولی نمی‌خواهد به بهانه هسته‌ای شدن، ایران مورد حمله نظامی هم قرار بگیرد.

ایران هم قدرت این را دارد که برای دشمنان خود ایجاد فشار کند/دو قطبی موهوم شرق در مقابل غرب تمام شده

روس‌ها معتقدند که بحث هسته ای را باید در چارچوب مذاکرات و نهادهای بین المللی موجود و در چارچوب NPT دنبال کنند و کار را پیش ببرند. لذا همکاری‌ها را استراتژیک می‌دانم و این معاهده هم اسما همکاری استراتژیک است و هم مفاد آن همکاری استراتژیک است. ولی این که آیا این مشکل گشای همه مشکلات ایران است اینطور نیست. معاهدات، موادی هستند که بالفعل شدن آن‌ها منوط بر این است که دولت‌ها چطور از آن استفاده کنند. ممکن است از آن استفاده بد کنند. ممکن است خود آن معاهده، مشکلاتی ایجاد کند یا راهگشایی و قدمی برای این باشد که آن کشور با دست پر به تعامل با بقیه برود. مسائل ایران با غرب است و غرب به تنهایی این قدرت را دارد که بر ایران اعمال فشار کند. ایران هم قدرت این را دارد که برای دشمنان خود ایجاد فشار کند و از به طور جدی در مقابل غرب مقاومت کند. به هر حال، باید دقت کرد که دنیای امروز خیلی پیچیده تر و یکپارچه تر از این است که آن را تبدیل به دو قطبی موهوم کنیم و بگوییم شرق در مقابل غرب. الان شریک اصلی کشورهای شرقی مانند چین و اندونزی و هند و مالزی و ژاپن، کشورهای غربی هستند. بحث امکان‌ها و فرصت‌ها است. غرب هم همین نگاه را دارد. چین نگران سیاست های ترامپ است و امریکا نگران آینده چین است. ولی می‌داند نمی‌تواند چین را به صورت گسترده تحریم کند و آن را نادیده بگیرد. لذا به نظر من این معاهده و معاهده‌های دیگر اگر دست ایران را در تعاملات بین المللی برای گذشت از تحریم‌ها و بازگشت به جریانات اصلی اقتصادی، فناوری، ارتباطی و طلاعاتی بین‌المللی باز کنند، می‌تواند بسیار مثبت تلقی شوند.

واقعیت این است که سرمایه اجتماعی برای رابطه با روسیه محدود است

 *** مثلا اگر چنین توافقی را با فرانسه داشتیم، در تهران شادمانی و پایکوبی بود. ولی تمایل عمومی مردم به سمت توسعه دیپلماسی به سمت شرق نیست. 

این به سرمایه اجتماعی برای سیاست خارجی و روابط خارجی بر می‌گردد. واقعیت این است که سرمایه اجتماعی برای رابطه با روسیه محدود است. برای رابطه با چین، قدری بیشتر است. کمینه اینکه بازدارنده نیست. سرمایه اجتماعی در ایران برای رابطه با سایر کشورهای دنیا نسبت به شرق، مثبت‌تر است. این یک واقعیت است. یک بخش مهمی از آن واکنشی است و بخش دیگری واقع‌بینانه است و بخشی تحت‌تاثیر رسانه‌ها است و به هر حال این یک واقعیت است که جریان غالب رسانه‌ای در دنیا یک جریان غربی است و طبیعتا روایت سازی غربی هم در اینجا بی‌تاثیر نیست.

۳۱۱۳۱۴/۳۱۵

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.