گروه اندیشه: این که اقتصاد ایران سوسیالیستی است یا نئولیبرالیستی است، در میان چپ و راست دانشگاهی دارای هوادارانی است. اما بیشتر مطالب در رد یا اثبات این موضوع، فاقد عمق کافی علمی بوده است. برای مثال دکتر حمزه نوذری عضو هیات علمی دانشگاه در رد نظریه کسانی که اقتصاد نئولیبرال بر ایران حاکم بوده، در نهایت اذعان می کند که «برای رهایی از این دوگانه کاذب و سطحینگری و پرنکردن اذهان دانشجویان با چنین مغلطههایی، مطالعات عمیقتر و جدیتری لازم است.». نکته آن که آن مباحث جدی تر را به سمع و نظر مخاطبان در یادداشت خود نرسانده و در موضعی عجیب، تنها به ساده نگری مخالف نظریه خود اکتفا می کند. فارغ از این که نظر مقابل درست هست یا نیست، باید گفت ورود به وجه منازعاتی در بحث دانشگاهی و عدم پرداخت علمی و استدلالی، آسیب های فراوانی برای اندیشه ورزی وارد می کند که از جامعه دانشگاهی محترم چنین انتظاری نمی رود. از این رو بهتر می بود ایشان مهمترین استدلال های خود را علیه اندیشه ورزانی که معتقدند نئولیبرالیسم در دولت ایران در مقاطع مختلف عمل کرده، مطرح می کردند و آن را حواله به آینده نمی دادند تا جامعه دانشگاهی از دیدگاه های ایشان بهره ببرد و دانش اندوزی کند. این یادداشت که در سایت انجمن جامعه شناسی منتشر شده از نظرتان می گذرد:
***
مفهوم نئولیبرالیسم تبدیل به یک واژه معمول در ادبیات دانشگاهی شده است؛ بهطوری که در کلاسهای کارشناسی نیز مدام از این سخن گفته میشود که لیبرالیسم روح حاکم بر زمانه ما شده است. اغلب گفته میشود سیاست و ساختار اقتصاد ایران نیز نئولیبرالیستی است و این یکی از عجیبترین ادعاهایی است که شنیده میشود.
ادعایی بس گزافه و غیرمتقن مبتنی بر شواهدی ضعیف. بسیاری از اصحاب علوم انسانی ادعا میکنند بعد از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سیاست نئولیبرالیستی بر فضای اقتصادی ایران حاکم شده و تاکنون ادامه داشته است.برخی نیز معتقدند از اواسط دهه ۱۳۸۰ شاهد شدتگرفتن سیاستهای نئولیبرالیستی در ایران هستیم. چنین افرادی برای ادعای خود شواهدی از کاهش حضور دولت در عرصه آموزش، بهویژه آموزش عالی و بهداشت ارائه میکنند.
به عبارتی، پولیشدن آموزش و بهداشت را نشانهای متقن و محکم برای صدور حکم نئولیبرالیبودن سیاستها در ایران میدانند. آن ها معتقدند نئولیبرالیسم همه جا حضور دارد؛ چه جامعه دینی باشد، چه جامعهای دیکتاتوری باشد و حتی در کشورهای سوسیالدموکراسی نیز نئولیبرالیسم رخنه کرده است. گویی شبحی است که بر فراز همه جوامع در حال پرواز است یا بهمثابه جنی است که بدنها را تسخیر کرده است. به نظر میرسد در چنین تفکری، هر کجا اقتصاد بازار و محاسبه عقلایی وجود دارد، زیر سر نئولیبرالیسم است. هر جا دولت به جهت فشار ضرورتها و ناتوانیها در ارائه خدمات بازمیماند، عامدانه و عاقلانه دست به گردن نئولیبرالیسم انداخته است. نئولیبرالیسم بهمثابه معشوقهای برای همه دولتها تلقی میشود؛ دلبری که از نظر برخی با آزادی از بندگی و بردگی دولتِ همه جا حاضر، خوشبختی میآورد و از نظر برخی دیگر تباهی به دنبال دارد.از جامعهشناسانی که نگران کاهش ارائه خدمات دولت در آموزش و بهداشت هستند تعجب میکنم که چگونه در اقتصاد برنامهریزی و هدایتشده از سوی دولت (به معنای عام و نهفقط قوه مجریه) که بوروکراسی اداری زمام آن را در اختیار دارد، ما را گوشبهزنگ ردپای سیاست نئولیبرالیستی نگه میدارند. این جامعهشناسان باید به بنیانگذاران رشته خود مراجعه کنند و آثار آن ها را دقیقتر بخوانند.
برای مثال، ماکس وبر ۱۲۰ سال پیش کوشیده است آنچه را میتواند اقتصاد بازار باشد، تعریف کند؛ بدون اینکه به بازار آزاد خودانگیخته معتقد باشد. او اقتصاد تنظیمشده، نه هدایتشده و برنامهریزیشده را دنبال میکرد که در درون یک چارچوب نهادینه از یک سو ضمانتها و ضوابط قانونی را ارائه دهد و از سوی دیگر تضمین کند که آزادیهای اقتصادی موجب عدم تعادل اجتماعی نشود. چنین طرز فکری از نظر جامعهشناسان سادهبین امروزی، نشانهای از رسوخ روح نئولیبرالیسم در وبر است.درحالیکه مصلحت دولت بر تمامی عرصههای اقتصاد سیطره دارد و رویههای دولتی در اقتصاد و جامعه به حداکثر رسیده است، ترس از نئولیبرالیسم مثل ترساندن کودکان از هیولاست. گاهی در حکومتکردن بیش از حد (مفهومی است برگرفته از فوکو) فشار و ضرورتهای مالی هست که دولت مجبور میشود در جاهایی کمتر حضور داشته باشد و هزینه را کاهش دهد.
اما دولت در ایران سادهترین و بدترین راه را انتخاب میکند؛ یعنی کاهش ارائه خدمات در حوزه آموزش و بهداشت. بااینحال، این کمبودن نشانهای از سیاست نئولیبرالیستی نیست؛ چون همزمان با کاهش هزینه در آموزش و بهداشت، در جاهای دیگر بیشتر و کاملتر مشغول هدایت است. در ایران برای رهاشدن از اقتصاد دولتی، سیاست نادرستی انتخاب میشود، شروع مناسبی برگزیده نمیشود و چشماندازی هم وجود ندارد. دولت سردرگم بهمثابه فردی است که دچار زوال عقل شده و نمیداند کیست، کجا میرود و برای چه از خانه خارج شده است.همین که سیاست رهاشدن از اقتصاد دولتی با کاهش ارائه خدمات در حوزه بهداشت و آموزش شروع میشود، حرکت ناشیانهای است و این بهانهای است برای برخی که فکر میکنند پس سیاست اقتصادی در ایران نئولیبرالیستی است.
دوگانهانگاری کاذبی اذهان را تسخیر کرده است؛ بهگونهای که اقتصاد یا میتواند دولتی و سوسیالیستی باشد یا نئولیبرالیستی و مبتنی بر بازار آزاد. اگر کسی سخن از کاهش مداخله دولت و حرکت به سوی اقتصاد بازار به میان آورد، به معاشقه با نئولیبرالیسم متهم میشود و اگر کسی از هزینه بسنده و کافی دولت در آموزش و بهداشت باکیفیت حمایت کند، گویی به همآغوشی با سوسیالیسم و دولت بزرگ فکر میکند. روح سرگردان نئولیبرالیسم آنچنان برای برخی جدی شده است که از نئولیبرالیسم چینی و سوئدی و حتی ایرانی سخن میگویند. برای رهایی از این دوگانه کاذب و سطحینگری و پرنکردن اذهان دانشجویان با چنین مغلطههایی، مطالعات عمیقتر و جدیتری لازم است.
بیشتر بخوانید:
نجات توسعه و علم اقتصاد از چنگ نئولیبرالیسم
آیا در آستانه نظم سیاسی تازهای هستیم؟ / سقوط نظم نئولیبرال؛ اقتصاد سیاسی جدید، نئولیبرالیسم را نقض می کند
216216