به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، ایران باید در مسیر مشابه چین گام بردارد و روابط خود را با جهان خارج بهبود بخشد، نسخهای ایرانی از «اصلاحات و درهای باز» را اجرا کند، روابط خود را با کشورهای همسایه تسهیل کند و تأثیر ایدئولوژی را بر دیپلماسی خود کاهش دهد.
در اواخر دسامبر، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، برای نخستین بار پس از انتصاب خود به این سمت، به چین سفر کرد. این سفر که در شرایط بحرانیترین وضعیت اقتصادی و خطرات امنیتی خارجی برای ایران از زمان انقلاب اسلامی انجام شد، توجه بسیاری از کاربران فضای مجازی چین را به خود جلب کرد.
به نوشته مو چونشان، خبرنگار چینی، برای نشریه دیپلمات، نظرهای عمومی در چین درباره این سفر شامل دو دیدگاه اصلی بود که هر دو نسبت به ایران انتقاد داشتند، اما از دو منظر کاملاً متفاوت.
یک دیدگاه این بود که ایران ناکارآمد است و چین از دوستی با آن خسته شده است. همزمان با سفر عراقچی، تعداد زیادی از کاربران فضای مجازی پیامهایی در پروفایل سفارت ایران در چین منتشر کردند که حاوی اعتراض بود. بسیاری از این کاربران به ایران توصیه کردند که سلاحهای هستهای تولید کند تا بتواند با ایالات متحده و اسرائیل مقابله کند.
دیدگاه دیگر معتقد بود که عقبگردهای اخیر ایران در خاورمیانه نشاندهنده اشتباهات عمیق در سیاست خارجی این کشور است، که منافع چین را نیز در معرض خطر قرار داده است. با این حال، برخلاف دیدگاه اول که خواهان دستیابی ایران به سلاحهای هستهای بود، طرفداران این دیدگاه مسیر متفاوتی را پیشنهاد میکردند. آنها از ایران میخواستند که از تجربیات تاریخی چین درس بگیرد، سیاستهای خود را تغییر دهد و از رویارویی نظامی اجتناب کند - زیرا معتقد بودند این رویکرد هم برای ایران و هم برای منافع راهبردی چین سودمند خواهد بود.
البته، این مباحثات جدید نیستند. در سال ۲۰۱۴، زمانی که عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران بود، او به پکن سفر کرد. در آن زمان، چندین خبرنگار چینی، از جمله نویسنده این یادداشت، با او در سفارت ایران در چین مصاحبه کردند. در آن زمان، مسئله هستهای ایران یک موضوع حساس بینالمللی بود. وقتی از عراقچی پرسیده شد که نظرش درباره گفتوگوهای ششجانبه به رهبری چین برای حل مسئله هستهای کره شمالی چیست. آیا این گفتوگوها میتواند الگویی برای مسئله هستهای ایران باشد؟ عراقچی بسیار صریح پاسخ داد. او گفت که مسئله هستهای ایران با مسئله هستهای کره شمالی متفاوت است، زیرا ایران به دنبال دستیابی به سلاحهای هستهای نیست.
در آخرین سفر عراقچی به چین، که اولین سفر او بهعنوان وزیر امور خارجه بود، هر دو طرف درباره موضوع هستهای ایران نیز صحبت کردند. این موضوع یک وجه اشتراک با مسئله هستهای کره شمالی را برجسته میکند: هر دو موضوع بیش از ۱۵ سال است که مورد بحث قرار گرفتهاند، اما همچنان راهحلی در افق دیده نمیشود. افزون بر این، به ادعای چونشان، بسیار محتمل است که مسئله هستهای ایران در نهایت به وضعیتی مشابه کره شمالی تبدیل شود.
در میان آسیب تدریجی به نیروهای محور مقاومت، ایران و اسرائیل سال گذشته دو درگیری نظامی مستقیم داشتند که محیط امنیتی اطراف ایران را وخیمتر کرده است. ازاینرو، عزم ایران برای تغییر دکترین اتمی بهعنوان تضمین امنیتی ممکن است بیش از هر زمان دیگری باشد. اخیراً، برخی در ایران بهطور علنی چنین پیشنهادی را بهعنوان بازدارندهای در برابر اسرائیل و ایالات متحده مطرح کردهاند.
در همین حال، وضعیت در شبهجزیره کره میتواند الهامبخش ایران برای پیروی از نمونه کره شمالی باشد. گفتوگوهای ششجانبه فروپاشیدهاند و تهدید سلاحهای هستهای کره شمالی در حال افزایش است. اکنون بحثها به سمت کنترل تسلیحات بهجای خلع سلاح هستهای معطوف شده و روسیه اظهار داشته که ممکن است وضعیت کره شمالی را بهعنوان یک کشور هستهای به رسمیت بشناسد. این تحولات ممکن است بلندپروازیهای هستهای ایران را تشویق کند.
از سوی دیگر، چنین پویشهایی ممکن است باعث شود تا اسرائیل و ایالات متحده برای مقابله با ایران اقدام به ریسک نظامی کنند -از جمله احتمال حمله به تأسیسات هستهای ایران. گزارشها حاکی از آن است که برنامههایی برای چنین حملاتی در اواخر سال گذشته در کاخ سفید مورد بحث قرار گرفته است. هرگونه درگیری که ایران در آن نقش داشته باشد، تأثیر عظیمی بر منافع راهبردی چین در خاورمیانه خواهد داشت.
اگرچه چین در دیدار با عراقچی رویکرد مثبتی نشان داد و بر تمایل خود برای گسترش همکاریهای جامع با ایران تأکید کرد، مقامات چینی احتمالاً دستکم بخشی از همان نگرانیهایی را که کاربران شبکههای اجتماعی این کشور بیان کردهاند، حس کردهاند. نگرانی گستردهای در رسانههای اجتماعی چین ابراز شده که ایران ممکن است به سرنوشت سوریه دچار شود و این در حالی است که با آغاز دوران ترامپ ۲.۰ تا کمتر از یک هفته دیگر، ایران در وضعیت دشواری قرار گرفته است.
برای چین، فروپاشی حکومت اسد در سوریه ناخوشایند بود، اما خسارات وارد بر منافع چین در این ناحیه قابلکنترل است. بههرحال، چین سرمایهگذاری بزرگی در سوریه نداشته است. ایران اما داستان متفاوتی است. ایران یک گره مهم در ابتکار کمربند و جاده پکن است و پروژههای همکاری اقتصادی چین در ایران بسیار بیشتر از سوریه است. علاوه بر این، ایران نقطه اتکای استراتژی خاورمیانهای چین و یکی از معدود کشورهایی است که به چین امکان میدهد بهصورت عمیق در امور منطقهای دخالت کند.
بنابراین، کمک به ایران برای جلوگیری از مواجهه با خطرات جدی برای استراتژی چین بسیار مهم است. این امر نهتنها به ثبات تهران کمک میکند، بلکه برای حفظ منافع چین نیز حیاتی است.
در حالی که برخی از کاربران چینی بهصراحت خواهان دستیابی ایران به سلاح هستهای هستند، این چیزی نیست که دولت چین بخواهد. برعکس، تجربه تاریخی چین در خروج از بحرانهای داخلی و ژئوپلیتیکی میتواند نمونهای ارزشمند برای ایران باشد که هم نکات مثبت و هم درسهای منفی را در بر دارد.
برای سالها، ایران از حماس در غزه، حزبالله در لبنان، حوثیها در یمن و شیعیان عراق حمایت کرده است. بهطور کلی، این سیاست نسخهای از «صادرات انقلاب» است که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ محبوبیت داشت. در آن دوران، اتحاد جماهیر شوروی به ترویج جنبش جهانی چپ میپرداخت. حتی چین نیز در دوره مائو تسهتونگ چنین سیاستی را دنبال میکرد و به کمونیستهای جنوب شرقی آسیا برای به دست گرفتن قدرت کمک میکرد، همچنین از برخی کشورهای اروپای شرقی برای مقابله با شوروی حمایت میکرد.
در دهه ۱۹۷۰، نزدیکترین دوست چین در اروپا آلبانی بود که پکن از آن بهعنوان «چراغی روشن» برای سوسیالیسم در اروپا یاد میکرد. در دورانی که تقریباً همه مردم چین گرسنه بودند، پکن کمکهای زیادی به آلبانی ارائه میکرد، تنها به این دلیل که با اتحاد جماهیر شوروی مخالفت میکرد. در نمونهای دیگر، دولت چین از حکومت پهلوی در ایران حمایت کرد، زیرا رقیب اتحاد جماهیر شوروی بود. به همین دلیل، پس از انقلاب ۱۹۷۹، ایران برای مدتی بهشدت به چین خصومت نشان داد. سیاست چین در دهه ۱۹۷۰ در حمایت از همپیمانان منطقهای، قابل مقایسه با سیاست کنونی ایران است.
اما در مورد چین، دنگ شیائوپینگ پس از مرگ مائو بهسرعت این استراتژی را تعدیل کرد. چین کاملاً سیاست «صادرات انقلاب» را متوقف کرد. در عوض، پکن روابط دیپلماتیک با ایالات متحده برقرار کرد و سیاست «اصلاحات و درهای باز» خود را نسبت به غرب پیاده کرد که به دههها توسعه سریع اقتصادی منجر شد. در همین حال، اتحاد جماهیر شوروی در نهایت فروپاشید. یکی از دلایل مهم آن، اصرار مسکو بر «صادرات انقلاب»، بهویژه از طریق مداخله نظامی در افغانستان بود.
تاریخ آینهای است. تجربه تاریخی میگوید در مواجهه با وضعیت وخیم اقتصادی، نباید منابع خود را به خارج از کشور منحرف کرد. در عوض، این پول باید در بهبود زندگی داخلی، آموزش و ساخت زیرساختها سرمایهگذاری شود تا رضایت مردم افزایش یابد. این تجربه ارزشمندی از توسعه چین است.
ایران باید در مسیر مشابه چین گام بردارد و روابط خود را با جهان خارج بهبود بخشد، نسخهای ایرانی از «اصلاحات و درهای باز» را اجرا کند، روابط خود را با کشورهای همسایه تسهیل کند و تأثیر ایدئولوژی را بر دیپلماسی خود کاهش دهد. با آغاز دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تهران باید از این فرصت استفاده کند. ترامپ در قبال کره شمالی نشان داد که به دیپلماسی انعطافپذیر تمایل دارد. کنار گذاشتن ایده تسلیحات هستهای، ارائه امتیازاتی در این زمینه، و دستیابی به توافق هستهای جدید با ایالات متحده، میتواند گامی مناسب برای تضمین امنیت ایران باشد.