چهارشنبه 26 دی 1403
Wednesday, 15 January 2025

۲۶ دی ۱۳۵۷: آخرین روز محمدرضا پهلوی چگونه گذشت؟

فرارو چهارشنبه 26 دی 1403 - 12:16
هلندی سرگردان به یک کشتی افسانه‌ای اشاره دارد که طلسم شده و همیشه در دریا‌ها سرگردان می‌چرخد. این کشتی هیچ وقت نمی‌تواند لنگر بیاندازد. چرا شاه لقب هلندی سرگردان را گرفت؟ چون از زمانی که تبعیدش آغاز شد، از این کشور به آن کشور می‌رفت.

فرارو– ۲۶ دی ۱۳۵۷، نقطه عطفی در تاریخ دومین انقلاب ایران است. در این روز محمدرضا پهلوی، دومین و آخرین پادشاه این خاندان برای همیشه ایران را ترک کرد و تنها ۲۷ روز طول کشید که نظام سلطنتی سقوط کند. روایت‌های مختلفی از علت تصمیم شاه برای خروج از ایران وجود دارد. برخی روایت‌ها می‌گویند شاه به این امید ایران را ترک کرد که با خروجش، سیاستمداران بتوانند اوضاع را آرام کنند. روایت دیگر می‌گوید شاه می‌دانست کار تمام شده و به خواست خود رفت که دیگر برنگردد. نقل دیگری به ما می‌گوید شاه بر خلاف میل باطنی خود ایران را ترک کرد و تصمیم اصلی را سران غربی در کنفرانس گوادلوپ گرفتند. 

به گزارش فرارو، برای درک بهتر واقعه‌ای که در ۲۶ دی ماه رخ داد، باید تصویری جامع به دست بیاوریم از هر آنچه طی ناآرامی‌های منجر به سقوط نظام سلطنتی در کشور رخ داد. تاریخ‌نگاران معتقدند دوره سلطنت شاه سابق را باید به دو بخش قبل و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تقسیم کنیم. چرا که او بعد از ساقط شدن دولت مصدق به دنبال عملیات آژاکس، تبدیل به حکمرانی مستبد شد و تصمیم گرفت به طور کامل بر ایران حکومت کند، نه سلطنت. به همین دلیل مهم است که بدانیم محمدرضاشاه در چه زمان و شرایطی ایران را ترک کرد. 

خیابان‌های ناآرام

قبل از هر چیز باید این نکته را یادآور شویم که خیال نظام شاهنشاهی از گروه‌های سیاسی و مسلح اپوزیسیون تقریباً راحت بود. به غیر از آیت‌الله خمینی که آبان ۱۳۴۳ از ایران تبعید شده بود، تقریباً تمام گروه‌ها و شخصیت‌های مخالف سرکوب شده یا در زندان بودند، طی عملیات‌های ساواک کشته شدند یا پس از محاکمه در دادگاه نظامی آنها را تیرباران کردند. بنابراین، نیروی موثر سیاسی به آن شکل در داخل کشور وجود نداشت. اما برآیند گفته‌ها و نوشته‌ها درباره علل بروز انقلاب به ما می‌گوید استبداد سیاسی، شکاف طبقاتی، درگیر بودن طبقات محروم با مشکلات اقتصادی از جمله علت‌هایی بودند که این خیزش را رقم زدند. موجی که در نهایت توانست در یک کانال مدیریت شود و تغییر حکومت را رقم بزند. 

چرا محمدرضاشاه ایران را ترک کرد؟

آنچه با نام انقلاب ۵۷ می‌شناسیم، نتیجه روندی بود که از دهه ۴۰ آغاز شد. اگر واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ را نقطه آغاز بدانیم، ۱۵ سال طول کشید که در نهایت تمام وقایع دست به دست هم بدهند و گروه‌های سیاسی با مرام‌های مختلف یک دشمن مشترک به نام محمدرضا پهلوی پیدا کنند و حول آیت‌الله خمینی به عنوان یک رهبر کاریزماتیک جمع شوند. رخداد‌های منتهی به انقلاب به طور مشخص از سال ۱۳۵۶ آغاز می‌شود. روزشمار این وقایع در دسترس است و نیاز نداریم که تمام آنها را مرور کنیم، اما چند نقطه عطف در این خط زمانی قابل توجه است.

 تا قبل از خروج شاه، این رویداد‌ها در تاریخ ایران ثبت شد: درگذشت سیدمصطفی خمینی در نجف (۱ آبان ۱۳۵۶)، مقاله ارتجاع سرخ و سیاه در روزنامه اطلاعات (۱۷ دی ۱۳۵۶)، اعتراضات مردم قم (۱۹ دی ۱۳۵۶)، زنجیروار شدن اعتراضات و اعتصابات از زمستان ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷، حکومت نظامی‌های مکرر در شهر‌های مختلف، سینما رکس (۲۸ مرداد ۱۳۵۷)، تظاهرات خونین ۱۷ شهریور در میدان ژاله، سقوط دولت‌های شریف امامی و تیمسار ازهاری، گسترده شدن تظاهرات در نقاط مختلف کشور، نخست‌وزیری شاپور بختیار (۱۶ دی) و تشکیل شورای انقلاب (۲۳ دی). شاه در کتاب معروف خود یعنی پاسخ به تاریخ که آن را در دوران تبعید نوشت، از برگزاری مراسم‌های عزاداری کشته‌شدگان اعتراضات به عنوان یکی از روش‌های حفظ فضای اعتراضی از ابتدای سال ۵۷ یاد می‌کند. این فضا تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و بعد از آن وجود داشت.

شاه رفت

این مشهورترین تیتری است که بعد از ترک ایران توسط محمدرضا پهلوی، بر صفحه یک روزنامه‌های کیهان و اطلاعات نقش بست. شاه ۱۰ روز پس از سپردن نخست‌وزیری به شاپور بختیار یکی از چهره‌های شناخته‌شده جبهه ملی و اندکی بعد از رای اعتماد مجلس شورای ملی و سنا به او در روز ۲۶ دی، ایران را ترک کرد. هواخواهان سلطنت می‌گویند شاه برای این که خون بیشتری بر زمین نریزد، ایران را ترک کرد. مخالفان او معتقدند که پهلوی دوم به دستور آمریکا از ایران رفت. اما شاه معتقد بود که، چون به فشار‌های غرب به خصوص آمریکای کارتر تن داد و در اوج تنش‌ها تن به برخی اصلاحات حقوق بشری داد، مخالفانش تندتر شدند. در نهایت مجبور شد کشور را به طور موقت برای آرام شدن اوضاع ترک کند.

او در پاسخ به تاریخ بر این نکته تاکید می‌کند که سفرای آمریکا و انگلیس در دیدار‌هایی که با او داشتند، موضع‌شان حمایت و پشتیبانی از او بود. اما از کانال‌های دیگر این خبر به او می‌رسید که دیپلمات‌های غربی به نمایندگی از دولت‌هایشان مشغول دسیسه‌چینی علیه او هستند. شاه در کتابش دو نمونه از این اخبار را آورده است: «یکی از امرای ارتش با وابسته نظامی آن کشور [انگلیس]ملاقاتی داشت که به وی گفت: چه وقت متوجه خواهید شد که راه حل مسائل شما سیاسی است. در اواخر آذر سناتور محمدعلی مسعودی به من گزارش داد که جورج لامبراکیس دبیر اول سفارت آمریکا به گفته است: به زودی در ایران یک رژیم جدید وجود خواهد داشت. اما جریانی که بیش از همه از سوی متحدان چند ساله موجب تعجب من شد، ماموریت شگفت‌انگیز ژنرال هایزر [معاون فرمانده ناتو]در ایران بود.» شاه معتقد بود هایزر برای این به ایران آمد که با رایزنی فشرده و محرمانه با سران ارتش، جلوی واکنش نیرو‌های مسلح به زیر پا گذاشتن قانون اساسی (به تعبیر شاه) را بگیرد. 

چرا محمدرضاشاه ایران را ترک کرد؟

عباس میلانی استاد دانشگاه استنفورد و مسعود بهنود روزنامه‌نگار ساکن انگلستان

او در بخش دیگری از کتابش می‌نویسد: «بالاخره من یکبار ژنرال هایزر را به اتفاق سفیر آمریکا آقای سالیوان ملاقات کردم. تنها چیزی که مورد علاقه هر دوی آنها بود، دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود. ژنرال هایزر از ارتشبد قره‌باغی رئیس ستاد ارتش خواست که ملاقاتی بین او و مهدی بازرگان ترتیب دهد. ارتشبد قره‌باغی این تقاضا را به من گزارش داد. نمی‌دانم در این ملاقات چه گذشت، می‌دانم که ارتشبد قره‌باغی از تمام قدرت خود استفاده کرد تا فرماندهان ارتش ایران را از هر گونه اقدام و تصمیمی باز دارد. او اکنون تنها کسی است که از جریان این مطلب اطلاع دارد. زیرا فرماندهان و امرای ارشد ارتش ایران یکی پس از دیگری به قتل رسیدند و تنها ارتشبد قره‌باغی بوسیله مهندس بازرگان از قتل نجات یافت. پس از آن که من ایران را ترک کردم، ژنرال هایزر با چندین روز در ایران اقامت داشت. در این هنگام چه گذشت؟ تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که ربیعی فرمانده نیروی هوایی ایران طی محاکمه‌اش به قضات گفت: ژنرال هایزر شاه را مثل یک موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد.» 

شاه قصد رفتن داشت؟

محمدرضا پهلوی در نهایت تصمیم به خروج از کشور گرفت و تصمیم خود را نیز این طور شرح داد: «قرار بر این شد که شهبانو و من، پس از این که آقای بختیار از مجلسین رای اعتماد گرفت برای چند هفته استراحت و تمدد اعصاب ایران را ترک کنیم. [..]آرزو داشتم سفر من موجب پیدایش آرامش و تسکین تشنجات شود. امیدوار بودم بخت با شاپور بختیار یاری کند و وی بتواند کاری انجام دهد و سرانجام وطن از ویرانی و نابودی نجات یابد.» 

به رغم خروج شاه از کشور در ۲۶ دیماه، می‌دانیم که او حداقل تا پاییز ۵۷ چنین تصمیمی نداشت. شاه در سال آخرین ماه‌های حکومت خود، به سه نفر از چهره‌های ملی پیشنهاد نخست‌وزیری داد که عبارت بودند از غلامحسین صدیقی، کریم سنجابی و شاپور بختیار. آرشیو روزنامه اطلاعات شماره ۲۰ دی ۱۳۵۷ به ما می‌گوید که مذاکره میان شاه و کریم سنجابی نفر اول تشکیلات جبهه ملی پس از آزادی او از زندان انجام شد. سنجابی آذر ۵۷ از زندان بیرون آمد و در نهایت با شاه به توافق نرسید. چرا که یکی از شروط سنجابی برای پذیرش نخست‌وزیری و تشکیل دولت ائتلافی، خروج موقت شاه از کشور بود. گفته می‌شود که شاه شروط سنجابی را قبول نکرد، چون او تشکیل دولت را منوط به گفت‌و‌گو و مذاکره با آیت‌الله خمینی و روحانیون کرده بود. به همین دلیل شاه دیگر شروط او از جمله خروج موقت را نپذیرفت. اما در این ماه‌ها که فضای کشور متشنج بود شاه تقریبا تمام اعضای خانواده خود را خارج کرد و فقط خودش و فرح در ایران باقی مانده بودند. شاه روز ۱۱ دی یعنی دو روز پس از پذیرش نخست‌وزیری توسط بختیار، خروج موقت خود از کشور را اعلام کرد.

چرا محمدرضاشاه ایران را ترک کرد؟

بختیار اعضای دولت خود را به شاه معرفی می‌کند

اسناد ساواک می‌گوید که نخستین شرط بختیار برای پذیرش پست نخست‌وزیری، اخذ رای تمایل مجلس بود و شاه این شرط را پذیرفت. علت اصرار بختیار به این دلیل بود که بعد از سال ۱۳۳۲ سنت رای اعتماد مجلس توسط شاه از بین رفته بود؛ چرا که این امر به مجلس فرصت می‌داد تا نخست‌وزیر منتخب شاه را رد کند. ارتشبد حسین فردوست در گفته‌های خود به این موضوع اشاره می‌کند که شرط بختیار برای «قبول نخست‌وزیری این بود که محمدرضا برای استراحت به خارج برود و این امر سهلی بود؛ چون محمدرضا از مدت‌ها پیش این شرط را پذیرفته بود.» (فارس، ۱۳۹۱) 

تفاوتی در روایت انقلابیون و شاه از تصمیم برای خروج از کشور وجود ندارد. هر دو روایت می‌گوید اوضاع غیرقابل کنترل بود. تفاوت به پیش‌زمینه‌ها و علت اتخاذ این تصمیم برمی‌گردد. شاه سابق معتقد بود که آنچه در کشور می‌گذرد بیشتر یک توطئه است و غربی‌ها پشت او را خالی کردند. در جای جای کتاب خود نیز بر این موضوع تاکید می‌کند که او نیز به دموکراسی باور داشته، اما نمی‌خواسته به یک باره فضا را باز کند. اما روایت انقلابیون اعم از گروه‌های مذهبی، چپ‌ها و ملیون درباره علت این رویداد چیز دیگری است. 

مقدمه‌ای بر پیروزی

شاه ۲۶ دیماه ایران را ترک کرد. بر خلاف سال ۱۳۳۲ که عملیات آژاکس و کودتای ۲۸ مرداد مقدمه بازگشت او را فراهم کرد، این بار سفرش بدون بازگشت بود. کریم سنجابی در برنامه تاریخ شفاهی هاروارد که منجر به تدوین کتاب امید‌ها و ناامیدی‌ها شد، نکته‌ای درباره نظر شاه نسبت به خروج از کشور می‌گوید که مرور آن راهگشاست: «با سوابقی که از شاه داشتم، با وجود حضور او هیچ اقدامی را ممکن نمی‌دانستم. این بود که من به ایشان گفتم به نظر بنده اولین اقدامی که در این باره باید بفرمایید این است که اعلیحضرت برای یک مدتی از مملکت خارج بشوید و در غیاب اعلیحضرت، شورای عالی دولتی تشکیل بشود. در این باره به تفصیل صحبت کردم و گفتم در غیاب اعلیحضرت، شورایی با موافقت و همراهی و جلب نظر مقامات روحانی و از رجال ملی و مورد قبول عامه باید تشکیل بشود و بعد از آن دست به اقدام‌های اساسی بزنیم که اصول و خلاصه آن در نامه‌ای که چندی پیش، خدمت‌تان فرستاده شده مندرج است.

چرا محمدرضاشاه ایران را ترک کرد؟

سنجابی اولین وزیر خارجه دولت موقت به نخست‌وزیری مهندس بازرگان بود و فروردین ۵۸ استعفای خود را اعلام کرد

شاه در آن موقع به هر جهت که بود یا حالت مزاجی‌اش به او اجازه می‌داد یا از خارج تقویت کافی می‌شد - و یا اصلا دعوتی که از من کرده بود صوری بود که بگویند ایشان حاضر برای قبول مسئولیت نشده است - به من گفت: نه، پیشنهاد‌های شما هیچ‌یک، قابل قبول نیست. من نمی‌توانم از مملکت خارج بشوم و نخواهم شد. چون اگر من از ایران بروم، ارتش آرام نخواهد گرفت و تنها من می‌توانم ارتش را آرام نگاه دارم و به هیچ وجه ترک کشور از طرف من جایز نیست. به شورا هم احتیاج ندارم. خودم هر کاری لازم باشد اقدام می‌کنم و در موارد مختلف با افرادی که شایسته باشند یا منفرداً و یا در هیأتی برای مسایل مملکتی مشورت می‌کنم.» (صفحه ۳۰۹) تا این زمان به نظر می‌رسد که شاه امید داشت ارتش سلطنت پهلوی را حفظ کند. اما در پاسخ به تاریخ همانطور که پیش از این گفتیم، نوشته است که ژنرال هایزر جلوی این اقدام را به چه صورت گرفت. آنچه در تاریخ به عنوان پیروزی انقلاب ۵۷ ثبت شده، در حقیقت اعلام بی‌طرفی ارتش است که شاه عامل آن را توطئه آمریکا می‌داند.

هلندی سرگردان

عباس میلانی، در کتاب «نگاهی به شاه» اولین فصل را «هلندی سرگردان» نامگذاری کرده است. این لقبی است که می‌گویند هنری کیسینجر وزیر خارجه پیشین و سیاستمدار شناخته شده آمریکایی به شاه داده بود. هلندی سرگردان به یک کشتی افسانه‌ای اشاره دارد که طلسم شده و همیشه در دریا‌ها سرگردان می‌چرخد. این کشتی هیچ وقت نمی‌تواند لنگر بیاندازد. چرا شاه لقب هلندی سرگردان را گرفت؟ چون از زمانی که تبعیدش آغاز شد، از این کشور به آن کشور می‌رفت. شاه ابتدا به مصر و سپس مراکش رفت. مغرب را به مقصد باهاما ترک کرد و سپس وارد مکزیک شد. تشدید وضعیت بیماری سرطانش باعث شد در نهایت اجازه ورود او به خاک آمریکا صادر شود که تنها ۱۳ روز بعد از ورودش، حادثه حمله به سفارت در تهران رخ داد. شاه در آذر ۵۸ به پاناما رفت و سپس به مصر بازگشت و انور سادات به او پناهندگی داد. او دیگر مصر را ترک نکرد و مرداد ۵۹ در همین کشور درگذشت. دلیل رفتن شاه از کشور به کشوری دیگر این بود که پایتخت‌ها و حکومت‌ها نمی‌خواستند روابط خود با حکومت جدید ایران را به خاطر شاه به خطر بیاندازند. شاخص‌ترین آنها نیز آمریکایی‌ها بودند که تا آخرین لحظات در برابر صدور اجازه ورود برای شاه و فرح مقاومت کردند. پهلوی دوم ۶۰ سال زندگی کرد که از این سال‌ها، تقریبا تمام ۵۵۹ روز تبعید را سرگردان بود.

چرا محمدرضاشاه ایران را ترک کرد؟

شاه در محل اقامت خود، در پاناما

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.