امام خامنهاي در ديدار مردم قم از ايران بهعنوان قلب دنياي اسلام ياد كردند و فرمودند : ايران وسط دنياي اسلام قرار گرفته است. ايران يك قله راهبردي در جهان است.
ايشان چهار دليل براي اينكه ايران يك قله راهبردي در جهان است آوردند:
موقعيت جغرافيايي خوب، جغرافياي سياسي خاص، امكانات طبيعي و نيروي انساني پيشرفته.
درباره اين گزاره گفتنيها زياد است ازجمله :
1- تيموتي تيم مارشال يك روزنامهنگار انگليسي است در سه كتاب جبر جغرافيا، در اسارت جغرافيا و زندانيان جغرافيا به اين سؤال پاسخ داده است كه چگونه جغرافيا مسير سياست جهاني را تعيين ميكند. او همچنين از 10 نقشه جغرافيايي صحبت ميكند كه آموختنيهايي درباره سياست جهاني دارد. او در اين كتابها از «قدرت جغرافيا» و «آینده جغرافيا» سخن به ميان آورده است.
ما بايد در مورد جغرافياي سياسي و جغرافياي طبيعي خود زياد بدانيم. فقر علمي ما در نهاد علم در كشور باعث شده آنها كه در ميدان سياست و اقتصاد و فرهنگ هستند رشد 8 درصدي را ممكن نميدانند. گردش اطلاعات در ذهن حضرات توسط دشمن و دوستان غافل مديريت مي شود و متأسفانه دچار بيماري خودكمبيني و حقارت هستند.
2- پروفسور محيالدين مصباحي استاد برجسته رشته روابط بين الملل در دانشگاه فلوريداست كتابي دارد به نام «تنهايي استراتژيك ايران» او در اين كتاب از مخمصه ژئوپولتيك ايران تا بحران هستهاي سخن به ميان آورده است.
او ميگويد؛ ايران به دليل ساختار ژئوپولتيك تاريخي كه در آن قرار گرفته است و موقعيت جغرافياي استراتژيك خود و نيز تاريخ تعاملات و تنشهايي كه با قدرتهاي جهاني داشته، همواره تنها بوده است. امري كه با انقلاب اسلامي تشديد شده است اين تنهايي ريشه در تمايل ايرانيان براي حفظ استقلال خود در برابر قدرتهاي جهاني دارد. ايران نخستين دولت تاريخي جهان و ايرانيان قديميترين مردمان زنده جهان هستند. ايران يك كشور و دولت تاريخي است و يك كشور واقعي است.
ايران به دليل موقعيت ژئوپولتيك خود 5 بار توسط قدرتهاي جهاني قبل و بعد از اسلام مورد غارت و تاخت وتاز بوده است اما هر بار از خاكستر مرگ برخاسته و به حيات خود بهعنوان يك قطب قدرت در جهان ادامه داده است اين در تاريخ جهان بينظير است.
او ميگويد؛ ايران به لحاظ استراتژيك شايد «تنها» بوده است، اما هرگز «منزوي» نبوده است.
ديگر اينكه ايران همواره يك قطب قدرت در جهان بوده است همين است ايران و ايراني هيچوقت منزوي نبوده است.
3- امامين انقلاب فهم درستي از موقعيت ژئوپولتيك ايران داشتند.مردان مرد ايراني كه در جبهههاي نظامي نام خود را در تاريخ انقلاب اسلامي جاودانه كردهاند، فهم درستي از ايران به عنوان يك قله راهبردي در جهان داشتند. سرداران سلحشوري چون باقريها، همتها،چمران ها، احمد كاظميها، سليمانيها حتي سربازاني چون حججيها با يك درك تاريخي و الهي دست بر قبضه تفنگ خود داشتند اما متأسفانه برخی ديپلماتهاي ما با آنكه بهلحاظ علمي تحصيلاتي داشتند از درك اين حقيقت روشن عاجز بودند.
مذاكره با دشمن يك تابو نيست به شرطي كه بدانيم چه ميدهيم و چه ميگيريم. مذاكره در محيط ذهني «ترس» و «ضعف» يك بلاهت سياسي است، آنهم در شرايطي كه ما قدرتمندترين دوران حكمراني را تجربه ميكنيم.
مذاكره با دشمن كار سختي نيست. به شرطي كه بدانيم آنكه با او گفتوگو ميكنيم آدم اصلي است؛ اگر توافق كنيم مشكل حل ميشود. مسير گفتوگوهاي ايران و آمريكا از قرارداد الجزاير تا توافق برجام نشان داد آدم اصلي آن نيست كه با او گفتوگو ميكنيم.
مختصات زمانی و مکانی امروز به ما می گوید: اکنون وقت مذاکره نیست چون دشمن دچار توهم است.