پرسپولیس، مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر، بعد از قطع همکاری با خوان کارلوس گاریدو کار سختی برای پیدا کردن جانشین او داشته است. اگرچه زمام امور به طور موقت به دستان کریم باقری سپرده شده ولی کاپیتان سابق سرخپوشان و مربی فعلی آنها، حاضر به پذیرش دائمی کردن این مسئولیت نیست.
از سوی دیگر، مدیران باشگاه پرسپولیس هم برای راضی نگه داشتن هواداران و البته جبران مافاتِ انتخاب نه چندان خوب قبلی، چندصباحی است که بازی اسم و فامیل را به راه انداخته و هر روز از گزینه مطرح و نامآشنای خارجی برای نشستن روی نیمکت این تیم حرف میزنند. کم نیستند گزینههای سرشناسی که در همین بازه زمانی به طرق مختلف از زبان نزدیکان باشگاه به عنوان سرمربی بعدی این تیم عنوان شدند ولی در چشم بهمزدنی از فهرست خارج شدند. البته این مورد به آن معنا نیست که چنین گزینههایی خیالی بودند ولی واضح است که قبل از مطرح شدن نامشان، تمامی جوانب سنجیده نشد و یکی پس از دیگری با دادن پاسخ منفی به باشگاه پرسپولیس، قید حضور در ایران را زدند.
نیاز به تاکید بر این گزاره نیست که در دنیای فوتبال کلمه «بعید» جایی ندارد؛ چه بسا در همین راستا یکی از همین بیشمار مربیان سرشناسی که فهرست شدهاند، روی نیمکت این تیم بنشیند ولی چنین احتمالی ضعیف و معجزهگونه است. دلیلش ساده است؛ برای حضور در ایران و نشستن روی نیمکت یکی از پرهوادارترین تیمهای این کشور، همه چیز ورزشی نیست و بازوی قدرتمند سیاست هم به میان میآید. دقیقا به همین دلیل است که این روزها، پرسپولیس از مربیان مطرح دنیا عبور کرده و باب مذاکره با مربیانی را گذاشته که خیلیها برای شناختن آنها نیاز به گوگل کردن اسمشان دارند.
شاید شعار جدایی ورزش از سیاست همچنان قشنگ باشد ولی کیست که نداند این مورد رسما عملی نیست و این دو تار و پودشان در هم تنیده شده است. برای حضور در ایران قبل از هر چیز باید داستان تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا ارزیابی شود. همان تحریمهایی که از سوی عدهای «کاغذ پاره» توصیف میشد، این روزها چنان گلوی ورزش را فشرده که حتی برای کشاندن یک خارجی اسم و رسمدار هم خودنمایی میکند. روشن است که تحریمها مانع از حضور افراد در ایران نمیشود ولی تحریم اعمال شده بر سیستم بانکی، بزرگترین دردسر مدیران ایرانی و جدیترین پرسش خارجیها است.
وقتی سیستم بانکی تحریم است، چطور قرار است دستمزد این مربیان پرداخت شود؟ کم نیستند نمونههای مشابهی که دقیقا به همین دلیل قید حضور در ایران را زده و رفتن را به ماندن ترجیح دادهاند. از سوی دیگر، سختگیریهای آمریکا و همراهی دیگر کشورهای متحد با آنها بر روی ویزا و سفر این چهرهها به ایران هم مزید بر علت شده تا راضی شدن چهرههای مطرح برای حضور در ایران سختتر هم شود. اینها فقط بخشی از معضلاتی است که تحریم اثر خودش را روی انتخاب سرمربی جدید میگذارد.
مابقی ماجرا هم که کاملا روشن است؛ تنش بیشمار در خاورمیانه، درگیریهای مکرر در منطقه و از همه بدتر «ایران هراسی» رسانههای اروپایی هم دست به دست هم داده تا روی تصمیم سرمربیان مطرحی که قرار است به ایران بیایند، اثر بگذارد. هنوز زمان زیادی از مصاحبه ماتزاری که گفته بود او را از سفر به ایران ترساندهاند، نمیگذرد. هرچند که در این بین توصیه سفارتها به عدم سفر به ایران و حضور در این کشور هم مزید بر علت شده است. برای روشنتر شدن این بحث فقط کافی است دلیل واقعی خروج پاکو خمس از تبریز بار دیگر مرور شود.
حالا در چنین فضایی واضح است که همکاری با یک سرمربی نامآشنا سختیهای متعددی دارد. سختیهایی که البته بخش زیادی از آنها با پرداختن پولهای کلان حل و فصل میشود ولی در این زمینه هم، تیمهای ایرانی در تنگنا هستند و نمیتوانند به سادگی هزینههای ۳ یا ۴ میلیون دلاری برای آوردن این قشر از مربیان بپردازند. حتی اگر هم چنین شود، آنها مجبور هستند به خاطر شکلگیری چنین فضایی، رقمی بیش از آنکه استحقاق فرد موردنظر است، بپردازند به این امید که او را راضی کنند. هرچند که طرح چنین موضوعی به معنای برداشتن بار مسئولیت از روی شانههای مدیران ورزشی نیست؛ بالاخره مدیریت تکنیکهای خاص خودش را دارد که چندتا از آنها توانایی مذاکره و ورود از در دیپلماسی و انتخاب و بستن قرارداد صحیح است. امری که در ایران بسیاری از مدیران ورزشی از آن بیبهره یا کمبهره هستند.
منبع: فوتبال ۳۶۰