به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در دنیای امروز که سرعت تحولات فناورانه، اقتصادی و اجتماعی به قدری سریع و شتابنده است که گاهی انسان نمیتواند بهدرستی خود را با آن هماهنگ کند، ایران بهعنوان کشوری با ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی خاص، در آستانه یک بحران جدی و بیسابقه قرار دارد.
تحولات جهانی بهقدری سریع در حال تغییر هستند که پیشبینیها حاکی از آن است که تا سال ۲۰۳۰، دنیای کار کاملاً دگرگون خواهد شد. اما واقعیت تلخ این است که پرسش بزرگ این است که آیا ایران قادر خواهد بود با این تغییرات همگام شود یا همچنان در سایه ضعفها، ناتوانیها و عقبماندگیهای خود باقی خواهد ماند؟
واقعیت این است که ایران به دلیل فقدان آمادگیهای لازم و تواناییهای موجود، نه تنها در حال از دست دادن فرصتهای طلایی جهانی است، بلکه با بحرانهای پیچیده و عمیقتری در بازار کار و اقتصاد روبهرو خواهد شد که تبعات آن در کوتاهمدت و بلندمدت میتواند به یک فاجعه اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود.
کشتهشدگان مشاغل سنتی تکنولوژیهای نوین مانند هوش مصنوعی، رباتیک و دادهکاوی بهطور فزایندهای در حال تسخیر جهان هستند و بسیاری از مشاغل سنتی را به محاق میفرستند. در حالی که کشورهای پیشرفته دنیا خود را برای عصر جدید آماده میکنند و به سمت اتوماسیون و استفاده از رباتها در خط تولید، خدمات و حتی بخشهای دولتی حرکت میکنند، ایران همچنان در خواب غفلت باقی مانده است.
بیشتر صنایع ایران با مشکلات جدی در استفاده از فناوریهای جدید روبهرو هستند و ناتوانی در ایجاد زیرساختهای دیجیتال و کمبود مهارتهای فنی در نیروی کار، ایران را بهسوی دنیای قدیم هدایت میکند.
مشاغلی که در سطح جهانی بهسرعت در حال از بین رفتن هستند، در ایران همچنان پابرجا خواهند ماند و نیروی کار ما با مهارتهای سنتی خود، از قافله تحولات جهانی عقب میافتد. این بدان معناست که ایران نهتنها از فرصتهای ایجاد مشاغل جدید جهانی بهرهبرداری نمیکند، بلکه مشاغل قدیمی خود را نیز بهدلیل عدم توانایی در انطباق با تغییرات فناورانه، از دست خواهد داد. این وضعیت بهسرعت به یک بحران عظیم اجتماعی تبدیل خواهد شد که نتیجه آن چیزی جز افزایش بیکاری، تضعیف رقابتپذیری ایران در بازار جهانی و افزایش نارضایتیهای اجتماعی نخواهد بود.
وضعیت بحرانی که بهبود نمییابد واقعیت تلخ دیگر این است که بحران اقتصادی ایران همچنان ادامه دارد و هیچ نشانهای از بهبود در افق دیده نمیشود. تحریمها، تورم و نوسانات ارزی ایران را به یک باتلاق اقتصادی کشانده است که هزینههای زندگی بهطور روزافزونی در حال افزایش است و طبقات متوسط و پایین جامعه تحت فشار فزایندهای قرار دارند. در چنین شرایطی، بیکاری به ویژه میان جوانان و زنان در حال افزایش است و نرخ اشتغال همچنان پایین است. کارشناسان اقتصادی هشدار میدهند که این مشکلات اقتصادی، توان رقابت ایران در بازار جهانی را بهطور چشمگیری کاهش خواهد داد و در نتیجه ایران نهتنها قادر به جذب فرصتهای اقتصادی نخواهد بود، بلکه در آیندهای نهچندان دور با نرخ بیکاری بالاتر و شکافهای عمیقتری در بازار کار روبهرو خواهد شد. در این شرایط، نیاز به ایجاد شغلهای جدید با سرعتی بسیار بالاتر از رشد جمعیت و نیروی کار وجود دارد، اما همچنان سیستم اقتصادی ایران توانایی ایجاد این فرصتها را ندارد و بهزودی وضعیت بحرانیتر خواهد شد.
از دست دادن منابع انسانی ارزشمند در دنیای امروز که مهارتهای فنی و توانمندسازی نیروی کار به یکی از ارکان اصلی رشد اقتصادی و توسعه کشورها تبدیل شده است، ایران هنوز با یک سیستم آموزشی سنتی و غیر انعطافپذیر دستوپنجه نرم میکند. بهجای اینکه سیستم آموزشی کشور بهروز شود و مهارتهای حیاتی برای قرن ۲۱ را به دانشآموزان و دانشجویان بیاموزد، همچنان سیستمهای آموزشی بهدور از نیازهای واقعی بازار کار باقی ماندهاند. مهارتهای دیجیتال، امنیت سایبری و فناوریهای نوین در ایران تنها بهطور سطحی و عمومی آموزش داده میشوند و نیروی کار کشور برای مواجهه با دنیای جدید آماده نیست. این ضعف در نظام آموزشی تنها یکی از علائم بحران بزرگتری است که ایران با آن روبروست. آمار نگرانکننده ترک تحصیل و فرار مغزها نشاندهنده این است که کشور نهتنها در حال از دست دادن استعدادهای جوان خود است، بلکه بسیاری از نیروهای متخصص بهدلیل شرایط ناخوشایند کشور، به دنبال فرصتهای بهتر در خارج از ایران هستند. این فرآیند فرار مغزها و از دست دادن استعدادها نهتنها کشور را از بهرهبرداری از منابع انسانی خود محروم میکند، بلکه موجب میشود تا آیندهای که میتوانست درخشان باشد، بهسرعت به یک آینده تاریک و بدون پتانسیل تبدیل شود.
چالش جمعیتی و نیروی کار ماهر در ایران، تغییرات جمعیتی بهسرعت در حال تغییر است و این تغییرات میتواند به یکی از بزرگترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. در حالی که جمعیت جوان کشور بهشدت کاهش یافته است، تعداد سالمندان در حال افزایش است و این تغییرات جمعیتی بهمعنای کاهش نیروی کار جوان و متخصص در کشور خواهد بود. در نتیجه، ایران در سالهای آتی با یک بحران جدی در زمینه کمبود نیروی کار ماهر مواجه خواهد شد. این روند نگرانکننده میتواند بر بخشهای مختلف از جمله بهداشت، آموزش و خدمات اجتماعی تأثیرات منفی و جبرانناپذیری داشته باشد. سیستمهای بهداشتی کشور بهویژه با کمبود متخصصان و پزشکان روبرو خواهند شد و در حالی که نیاز به نیروی کار بیشتر در این حوزهها وجود دارد، ایران قادر به تأمین این نیازها نخواهد بود.
عقبماندگی زیستمحیطی و اقتصادی در حالی که جهان به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، خودروهای الکتریکی و فناوریهای سبز پیش میرود، ایران همچنان به منابع فسیلی خود وابسته است و به این ترتیب، فرصتهای بزرگ جهانی در صنعت سبز را از دست میدهد. این بیتوجهی به فناوریهای نوین و نادیده گرفتن نیاز به تغییرات اساسی در سیاستهای زیستمحیطی، نهتنها به محیط زیست آسیبهای جبرانناپذیری وارد میکند، بلکه ایران را از بازارهای جهانی انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نوین نیز خارج میکند. این اتفاق بهمعنای از دست دادن یکی از مهمترین فرصتهای رشد اقتصادی کشور خواهد بود و ایران بهجای بهرهبرداری از صنعت سبز، با بحرانهای اقتصادی و زیستمحیطی روبهرو خواهد شد.
چالشهای بزرگ در مسیر آینده در حالی که ایران در منطقهای پرتنش قرار دارد و تهدیدات امنیتی و ژئوپولتیکی بهطور فزایندهای در حال افزایش است، کشور نتواسته است در زمینه امنیت دیجیتال و فیزیکی پیشرفتهای لازم را داشته باشد. ضعف در این حوزه نهتنها امنیت داخلی کشور را تهدید میکند، بلکه میتواند ایران را در عرصه جهانی آسیبپذیرتر از همیشه کند. در شرایطی که دنیا در حال تقویت زیرساختهای امنیتی و دیجیتال خود است، ایران همچنان در این زمینهها عقب مانده و در نتیجه ممکن است با تهدیدات جدی روبهرو شود که میتواند تبعات زیادی برای آینده کشور داشته باشد.
در نهایت، ایران در صورتی که نتواند به سرعت به تحولات جهانی پاسخ دهد، با مشکلاتی جبرانناپذیر روبهرو خواهد شد. شکافهای فناورانه، کمبود مهارتها، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، و ناتوانی در تطبیق با تحولات جهانی ایران را بهسوی یک آینده تاریک سوق میدهد. برای جلوگیری از این بحرانها، ایران باید اصلاحات بنیادینی در سیستم آموزشی، سرمایهگذاری در فناوریهای نوین و توسعه مهارتهای دیجیتال انجام دهد. اگر این تغییرات در اولویت قرار نگیرند، ایران دوباره فرصتهای طلایی جهانی را از دست خواهد داد و در آیندهای نهچندان دور به یک کشور عقبمانده و بیموقع در تحولات جهانی تبدیل خواهد شد.