شهلا کاظمی پور جمعیتشناس در گفتگو با خبرنگار همشهری به تشریح دلایل نامگذاری و دستهبندی نسلها پرداخت و از تفاوت این دستهبندیهای در ایران و غرب صحبت کرد.
به گفته کاظمی پور« برای دستهبندی بازه زمانی نسلها هیچ الزامی وجود ندارد، به همین دلیل شاهد هستیم که در ایران هر ۱۰سال را بهعنوان بازه زمانی نسل جدید انتخاب کردهاند اما این بازه زمانی در سطح جهانی متفاوت است و از ۲۰سال در اوایل دهه۹۰میلادی به ۱۴سال در سالهای اخیر رسیدهایم.»
او افزود: نباید فراموش کرد که در گذشته تقسیمبندی نسلها براساس سن ۲۵سال و براساس باروری بود؛ در آن زمان عنوان میشد که هر مادر و پدر بهطور متوسط ۲۵سال با فرزندشان که نسل بعد را تشکیل میدهند، فاصله داشتند؛ به همین دلیل در مطالعات جمعیتشناسی، بازه زمانی ۲۵سال مورد توجه قرار میگرفت.
این جمعیت شناس از کم شدن فاصله نسلها پرده برداشت و تأکید کرد: اکنون شاهد هستیم که بچههای یک گروه سنی با فاصله سنی حتی ۵ سال هم به راحتی متوجه صحبت کردن یکدیگر نمیشوند. این اتفاق ریشه در توسعه تکنولوژی دارد و به همین دلیل زبان و ادبیات یک جوان ۲۰ساله با نوجوان ۱۵ساله متفاوت شده است. در واقع سرعت تغییر تکنولوژی چنان بالا رفته است که فاصله تغییرنسلی در جامعه ما کوتاهتر شده و شاهد هستیم که حتی واژههای هر نسل متفاوت است.
تولد نسلهایی با فاصله ۵ سال
به گفته کاظمی پور« باید بدانیم که در ایران نسلهایی با فاصله زمانی ۵ سال هم ایجاد شدهاند و هر چه سرعت تغییرات بیشتر باشد، فاصله نسلی کوتاهتر میشود. اینکه در کشورهای غربی بازه زمانی ۱۵سال را برای نسلها درنظر گرفتهاند، شاید به این دلیل است که در جامعه آنها تغییرات به این سرعتی که ما با آن مواجهیم، نیست؛ در اصل کودکان آنها با این تغییرات تطبیق پیدا کردهاند اما در جامعه ما هنوز به این نقطه نرسیدهایم و اثرگذاری تکنولوژی بسیار بالاست. در دستهبندی نسلها هیچ الزامی وجود ندارد.»
او افزود: اینکه در ایران دسته بندی نسل ها در بازه زمانی ۱۰ ساله انجام میشود، مبتنی بر قرارداد خاصی نیست، چنین دسته بندی مربوط به اتفاقات دهه شصت است و از این دهه بود که دسته بندی نسلها براساس دهه رواج پیدا کرد. در جمعیت شناسی تعریف نسل این است که افراد یک واقعه تاریخی را با یکدیگر تجربه کنند به عنوان مثال علت نامگذاری دهه شصت این است که افراد در آن دهه، واقعه جنگ را با هم تجربه کردند. استمرار این نامگذاری در دهههای بعد نیز به دلیل تبعیت از دهه شصت است.بنابراین در دسته بندی نسلها هیچ الزامی وجود دارد و به همین دلیل شاهد هستیم که در غرب بازه زمانی ۱۴ تا ۱۵ سال را برای طبقه بندی نسلها مورد استفاده قرار دادهاند.
جای خالی شناخت نسلها در سیاستگذاری
کاظمی پور در مورد دلایل نامگذاری برای هر نسل، توضیح داد: در مورد کاربرد این نامگذاریهای نسلی باید گفت که چنین اقدامی موجب میشود تا رفتارهای یک نسل قابل تفسیر شود. بهعنوان مثال بگویند یک نسل برای دورانی است که موبایل وارد جامعه شد و براساس آن دست به تحلیل و تفسیر بزنند.این شناخت باید در سیاستگذاریها مورد استفاده قرار بگیرد اما متأسفانه شاهد هستیم که تحلیلها، پژوهشها و سیاستگذاریهای ما با تأخیر به سراغ شناخت نسلهای مختلف میروند و بدون اشراف کامل بر واقعیتها دست به برنامهریزی و تعامل با نسل جدید میزنند.