فیلم گزارش را اینجا ببینید
عصر ایران ؛ علی نجومی ــ در آخرین مصاحبه مطبوعاتی خود در مار آلاگو، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، به موضوعی اشاره کرد که میتواند گمانهزنیها درباره سیاست خارجی او در صورت بازگشت به کاخ سفید در دور دوم ریاست جمهوری را برانگیزد. ترامپ در این مصاحبه با اشاره به اهمیت اقتصادی و استراتژیک کانال پاناما برای ایالات متحده گفت که «کانال پاناما برای ما اهمیت اقتصادی و حیاتی دارد، ولی متاسفانه اخیرا تحت کنترل چین قرار گرفته است.» او همچنین افزود که «من به شما پاسخ نخواهم داد که آیا برای پس گرفتن کنترل این کانال به نیروی نظامی متوسل میشوم یا نه.»
این مواضع ترامپ در مورد کانال پاناما اشاره به دکترین جیمز مونرو دارد که در قرن 19 میلادی در دوران ریاستجمهوری پنجمین رئیسجمهور آمریکا، جیمز مونرو، مطرح شد. این دکترین بهطور خاص در برابر حضور قدرتهای استعماری خارج از قاره آمریکا در نیمکره غربی ایالات متحده آمریکا وضع شد. در آن زمان، مونرو از کشورهای اروپایی مانند انگلیس و فرانسه خواست که از دخالت در امور نیمکره غربی خودداری کنند. در دوران جنگ سرد نیز این دکترین عمدتاً علیه شوروی بود. حالا بهنظر میرسد که ترامپ قصد دارد این دکترین را با چین، روسیه و ایران تطبیق دهد.
این در حالی است که چنین سیاستهایی میتواند به سرعت وارد میدان کشمکشهای ژئوپلیتیکی پیچیدهای شود که در آن بازیگران بینالمللی مختلف مانند چین، روسیه و ایران نقشهای کلیدی را ایفا میکنند. استفاده از زبان تهدید و اشاره به گزینههای نظامی در این حوزه، به وضوح نشاندهنده احتمال تشدید تنشها در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات آینده است.
ترامپ در ادامه صحبتهای خود به موضوع ایران و برنامه هستهای این کشور نیز اشاره کرد. سه هفته پیش، وال استریت ژورنال گزارشی منتشر کرد و مدعی شد که منابع تیم ترامپ اطلاع دادهاند که رئیسجمهور سابق مصمم است برنامه هستهای ایران را متوقف کند و یا حداقل به آن آسیب جدی وارد کند. در این گزارش، این احتمال مطرح شد که ترامپ گزینه حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران را بهطور جدی بررسی کرده است.
ترامپ در پاسخ به سوالات درباره احتمال جنگ با ایران در دور دوم ریاستجمهوری خود، گفته است: «هر اتفاقی ممکن است رخ دهد، شرایط بسیار بیثبات است.» این اظهار نظر نشان میدهد که ترامپ بهطور جدی به گزینههای نظامی فکر میکند و به هیچ وجه از احتمال استفاده از نیروی نظامی در سیاست خارجیاش خودداری نمیکند. این مسأله حتی زمانی که ترامپ در مصاحبهای با تایم، از او پرسیده شد که آیا ممکن است در دوره دوم ریاستجمهوری خود جنگی با ایران آغاز کند، نیز مطرح شد.
اما تحلیلگران معتقدند که راهبرد ترامپ در قبال ایران احتمالاً به همینجا ختم نمیشود. به نقل از منابع آگاه، مشاوران ترامپ در حال بررسی چندین گزینه برای مقابله با ایران هستند که از جمله این گزینهها میتوان به حمله هوایی به مراکز هستهای ایران اشاره کرد.
سم وینهگارد، کارشناس امنیت ملی، در پاسخ به مواضع ترامپ در مورد ایران میگوید که «ترامپ تصمیم گرفت که از توافق هستهای ایران خارج شود و این اقدام باعث شد که برنامه هستهای ایران نه تنها متوقف نشود، بلکه پیشرفتهای زیادی نیز به دست آورد.» به گفته وینهگارد، با توجه به گزارشهای اخیر مبنی بر اینکه ایران تنها دو هفته با تولید سلاح هستهای فاصله دارد، احتمال وقوع حمله نظامی به این کشور بیشتر میشود.
با این حال، وینهگارد به نکتهای اشاره میکند که در گزارشات اطلاعاتی آمریکا نیز ذکر شده است: هیچ مدرکی دال بر اینکه ایران تصمیم به “نظامی کردن” برنامه هستهای خود دارد، وجود ندارد.
برای درک بهتر سیاستهای ترامپ، باید نگاهی به اقدامات وی در دوره اول ریاستجمهوریاش داشته باشیم. در زمان شروع ریاستجمهوری ترامپ در 2017، او به وعده خود عمل کرد و ایالات متحده را از توافق هستهای ایران (برجام) خارج کرد. پس از آن، ترامپ سیاست «فشار حداکثری» را علیه ایران اعمال کرد که هدف آن توقف برنامه هستهای ایران و ایجاد فشار اقتصادی شدید بر این کشور بود.
در این میان، ترامپ همچنین به حملات نظامی علیه ایران و بهویژه حمله به تاسیسات هستهای این کشور اشاره کرده است. اما در دوران ریاستجمهوریاش، چنین اقداماتی هرگز به مرحله اجرا نرسید. از جمله این موارد، اظهارات ژنرال مایک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در آن زمان بود که در مصاحبهای اعلام کرد که هیچگاه به ترامپ پیشنهاد حمله به تاسیسات هستهای ایران را نداده است.
در حالی که ترامپ در حال آمادهسازی برای نامزدی در انتخابات 2024 است، موضوع ایران و تهدیدات علیه این کشور بار دیگر به بخشی از برنامههای کمپین انتخاباتی او تبدیل شده است. در یکی از مناظرههای انتخاباتی با بایدن، ترامپ به ایران اشاره کرد و گفت که در دوران ریاستجمهوریاش، «ایران ورشکسته شد» ولی در دوران بایدن ایران «300 میلیارد دلار» بهدست آورد.
این اظهارات بهطور خاص از سوی بهنام بن طالب لو، کارشناس امور ایران، مورد نقد قرار گرفته است. بن طالب لو معتقد است که این ادعا نمیتواند حقیقت داشته باشد و رقم ذکرشده، بر اساس هیچ شواهد اقتصادی معتبر نیست.
در مجموع، تحلیل مواضع ترامپ نشان میدهد که او در صورت بازگشت به کاخ سفید، احتمالا به شدت به سیاستهای دکترین مونرو ادامه خواهد داد و برای مقابله با چین، روسیه و ایران از ابزارهای متنوعی مانند تحریمهای اقتصادی، تهدیدات نظامی و تقویت همکاریهای منطقهای استفاده خواهد کرد. این سیاستها بهویژه در زمینه برنامه هستهای ایران و کنترل کانال پاناما، بهطور ویژهای برجسته خواهند بود.
به نظر میرسد که ترامپ در سیاست خارجی خود هیچگونه مصالحهای با متحدین سابق ایالات متحده مانند اروپا نخواهد داشت و برای تحقق اهداف خود از هیچ اقدامی کوتاهی نخواهد کرد. در عین حال، باید به این نکته نیز توجه داشت که چنین سیاستهایی در چارچوب قوانین بینالمللی و شرایط ژئوپلیتیکی موجود بهسختی قابل اجرا خواهند بود.