عصر ایران؛ فردین علیخواه؛ جامعه شناس- مردمانی که از دور و نزدیک کنار هم جمع شدهاند تا جشن تحویل سال را در شهر پاریس تماشا کنند. دقایقی دیگر سال جدید میلادی آغاز خواهد شد و این در واقع دقایق پایانی سال است که البته چقدر ارزشمند است این دقایق.
تماشا کردن به مدد «چشم» امکانپذیر است. تماشا کردن، نگاه کردن به پدیدههاست به شکلی بیواسطه. اگر بین نگاه ما و پدیدهای که از تماشای آن لذت میبریم مانعی ایجاد شود بیتردید آزردهخاطر میشویم.
تلاش میکنیم مانع ایجاد شده را از مقابل چشمانمان دور کنیم. لابد شما هم آنچه میگویم را خوب تجربه کردهاید. دارید با دقت و لذت به پدیدهای نگاه میکنید و مسحور و مجذوب آن شدهاید و به ناگاه بین چشمان شما و آن پدیده کسی یا چیزی قرار میگیرد.
خواهش و تمنا میکنید که کمی آن طرفتر بأیستد چون نمیتوانید خوب ببینید. آنهایی که عینک به چشم دارند میدانند چه میگویم. آنان دوست ندارند پدیدههای چشمنواز جهان اطراف را با عینک لکّهدار تماشا کنند و بیتردید عینک خود را تمیز میکنند.
بیایید کمی نوستالژیک تأمل کنیم؛ نگاه کردن به دریا را به یاد دارید؟ میرفتیم کنار ساحل و خیره میشدیم به رقص مواج آب. چشمانمان با نگاه به دریا سو میگرفت. نگاه کردن به صورت متبسم نوزادان را به یاد دارید؟ نگاه میکردیم و به خلقت میاندیشیدیم. یا به جوجهای که مادرش در دهانش طعامی میگذاشت در خاطرتان هست؟ ما با نگاه کردن، بسیار میآموختیم. «نگاه کن خوب یاد بگیر» از جمله نصحیتهای والدینمان بود، جملهای که قرار بود سرلوحه زندگیمان باشد. «نگاه کن خوب یاد بگیر! ».
ما امکان بیشتری برای « تجربۀ ناب» داشتیم، تجربهای بیواسطۀ فنآوری. شاید نسل جدید جمله مرا خودخواهانه تلقی کند؛ ولی برای ما ارتباط و اتصال به پدیدههای جهان پیرامونمان بیدخالت فنآوری، و بیدخالت لنزهای تلفنهای همراه بود. تلفن همراه چشمها و توجه ما را نمایندگی نمیکرد. ما خودمان نگاه میکردیم.
این روزها گاهی بسیار هزینه میکنیم تا تجربهای گرانقدر به دستآوریم. تصور کنید فردی هزینه فراوانی صرف تور مسافرتی کرده تا برود و از نزدیک شفق قطبی را در آن طرف دنیا ببیند. او هزینه کرده تا تجربهای ناب را بخرد، تا با چنین سفری تجربهای ناب از نگریستن و نگاه کردن مستقیم کسب کند. تجربهای بیواسطه. و دردناک آنجاست که با فیلم گرفتن مداوم، و مشغول شدن به ادیت، و به اشتراک گذاشتن، خودش را از چنین تجربهای محروم میکند.
ما این روزها اصلاً تجربه ناب نداریم یا حداقلی از آن را داریم. ما با زوال تجربه مواجهایم. به خودمان و اطرافیانمان نگاه کنیم. چند نفر را میشناسیم که تازه پس از اتمام سفر، و باز کردن چمدانها و انداختن لباسهای چرک داخل ماشین لباسشوئی، به عکسها یا فیلمهای سفر نگاه میکنند؟
میدانید قسمت تلخ ماجرا کجاست؟ آنها حتی به عکسها یا فیلمها هم نگاه نمیکنند. عکسها فقط گرفته میشود و تلنبار میشود در حافظه تلفن همراه. بعد هم به شکل حزنانگیزی با فشار دادن« حذف همه موارد» پاک میشود تا حافظه تلفن همراه برای عکسها و فیلمهای جدید خالی شود.
ما با دیدن هر رویداد یا هر منظره زیبایی بدون آنکه تصمیم بگیریم تلفن همراه را درمیآوریم و علامت ضبط یا عکس را فشار میدهیم.
در این موقعیت ما دیگر در حال نگاه کردن نیستیم بلکه این تلفن همراهمان است که دارد لذت میبرد از تماشای پدیده.
ما به دوربین تلفن همراهمان نگاه میکنیم و بیدرنگ آنچه او میبیند را با دیگران به اشتراک میگذاریم. شاید کاری انسانی و از روی دوست داشتن انجام میدهیم، دعوت به اینکه بیایید زیباییها را با هم ببینیم.
ولی نکته آن است که خودمان را از تجربه ناب محروم میکنیم. ما نه در لحظۀ حضور؛ از نگاه کردن بیواسطه لذت میبریم و نه بعدها به آنچه دوربیننمان گرفته نگاه میکنیم. ما لحظههای ناب را مدام را از دست میدهیم. این دیگر بودن در محیط نیست، این نامش دیگر «من هم آنجا بودم» نیست. این درست «فقدان حضور» است. حضور تلفن همراه به «فقدان حضور» ما انجامیده.
این روزها دیدهاید گاهی نمیتوانیم آنجایی را که بودهایم بهوضوح به خاطرآوریم؟ میرویم و تلفن همراه را برمی داریم و با دو انگشت فیلمی را که گرفتهایم بزرگ میکنیم تا وضوح تصویر را افزایش دهیم و بعد بفهمیم که کجا بودیم و آنجایی که بودیم اساساً چه ویژگیهایی داشت؟ این دردناک است.
ما لحظههای ناب را مدام از دست میدهیم و این بینهایت حیف است. مصیبت آنجاست که وقتی درباره از کف رفتن تجربه و لحظههای ناب به جامعه تذکر میدهیم بعضیها میآیند و میگویند« خب تو اون طور حال میکنی این هم این طور، به تو چه» و این غمانگیز است.
میدانید. این روزها بعضی آدمها که تعدادشان اندک است از تماشای خود پدیدهها ذوق میکنند و بعضیها از خوب فیلم گرفتن از پدیدهها.
این دو ارزش یکسانی ندارد به باور من. میتوان گفت که یکی غذا میخورد و دیگری ادای غذا خوردن را درمیآورد. در دنیای این روزهایمان، چشمهای بههیجانآمده و شوریده کم داریم. این دوربینها هستند که شوریدگی را به تصاویر تزریق میکنند.