کارزار مطالبه گری برای عذرخواهی مجتبی بخشیپور نماینده اسلام آباد غرب از وزیر بهداشت و جامعه پزشکی به راه افتاده است؛ او که در اعتراض به وضعیت خدمت دهی بیمارستان شهرش با ادبیاتی نه چندان مناسب گفته بود: «...پوست از کله وزیر بهداشت میکنم».
آقای وزیر، آقایان نماینده و پزشکان بیمارستان نگاه، آقای معاون پارلمانی رئیسجمهور و صاحب اصلی بیمارستان ولی عصر تبریز، و مدیران بیمارستان نگاه، لحظه لحظه، چشمانتان روشن و امروز و فردایتان پرفروغ.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، این نوشته را با اندوهی وامگرفته از دنیای اندوهبار ۹ شهروند نابیناشده چشم پزشکی نگاه و قربانیان بیمارستان ولی عصر تبریز برایتان مینویسم. آنها که در این روزهای تاریک، درد و رنج، بیهیچ واسطهای بر رواق چشمانشان نشسته و دیگر قرار نیست روزنه چشمی به سوی روشنایی بگشایند. سکوت شما و بیتوجهی به فریادهای دیرهنگام آنها، به مثابه زخمزدن بر زخمهای قدیمیتر است. شما که از شنیده شدن فریادشان نیز برآشفتید و به جای عذرخواهی رسانه و خبرنگار را، تشویشگر اذهان عمومی خواندید.(در متن جوابیه بیمارستان نگاه به خبر تابناک). حال مطالبه عذرخواهی نماینده مجلس را به تماشا نشسته اید.
حادثه بیمارستان نگاه، نه تنها چشمها را به تاریکی برد، بلکه روح و امید را نیز در قربانیان، نشانه گرفت. و حادثه بیمارستان ولی عصر نیز از آن دردناک تر.
به راستی در جایگاهی که نشستهاید، چه وظیفهای جز رسیدگی فوری به حال و روز این قربانیان میتوانست اولویت باشد؟ که نه تنها جلسه پاسخگویی در مجلس را در اولویت قرار نمیدهید، بلکه مدام به هفتهای دیگر موکول میشود. باور بفرمایید هیچ آبی از آسیاب نخواهد افتاد. تاریکی آنها هرگاه به پای روشنایی چشم شما برسد، آنگاه آب از آسیاب می افتد. آن هم نه برای من و شما که تازه نوبت به تحلیل و بررسی و جبران مافات می رسد. تحلیل سکوت شما و تاخیر ما.
فرض کنید اصلاً آبها از آسیاب هم بیفتد. باور کنید اتفاقی که در درون من و شما میافتد، بسی سنگینتر و ناگوارتر است. اگر همه دنیا بگویند که اتفاقی نیفتاده است و شما عذرخواهی بدهکار نیستید، خودتان که میدانید بدهکارید. بزرگترین دشمن آدمی، توجیه هایش است که او را چنان تغییر می دهد، که دیگر حواسش به دین و دیونی که دارد، نیست.
شما در حالی که در جایگاههای خود نشستهاید و به مسائل مختلف میپردازید، این عزیزان در سایه اتفاقی قابل تامل، قربانی شده و بیتوجهی و بیاحساسی شما، داغ را سنگین تر می کند. دریغ از دلجویی و عذرخواهی.
پاسخی به حق اما ناگوار!
شما به راحتی میگویید که این حوادث مربوط به گذشتهاند و یا این که اینگونه حوادث همیشه رخ میدهد. این حرف حق هم که باشد اما اینجا چه پاسخ ناگواری است. مگر احقاق حقی شده است که به راحتی به مرحله فراموشی و خاموشی برسیم؟ آیا ما، شهروندان این سرزمین، باید به سادگی از کنار این مسائل عبور کنیم و همچنان در انتظار تغییر اندیشه های مدیرانمان بمانیم؟
در عوض، هنگامی که اظهارات یکی از نمایندگان مجلس علیه وزیر بهداشت مطرح میشود، کارزار علیه او به راه انداخته میشود. جامعه محترم پزشکی به یکباره به پا میخیزد و خواستار عذرخواهی نماینده، از وزیر میشود. چقدر عالی احساس وظیفه، خود را نمایان کرد؛ وظیفه زیردستان، نسبت به مسئول! وارونگی هوا بیداد میکند آقایان.
آیا این نشاندهنده اولویتهای شماست؟
با عرض پوزش از تکرار اظهارات آن نماینده محترم، ولی کسی پوست کله وزیر را نکنده است، حرفش را زده است. لیک ظاهراً تا پوست سر نماینده کنده نشود، رها نخواهد شد این داستان. پوست کله در برابر پوست کله. حتی به حرف....
اما اینجا چشمان عدهای را واقعاً از حدقه درآوردهاند؛ حالا تصور کنید که مثلاً پیش از عمل جراحی به بیماران گفته شده: چشمتان را از حدقه در میآوریم.
نگفتند، اما چشمشان را از حدقه بیرون آوردیم. این که میگویم بیرون آوردیم، چون معتقدم هر آن چیزی که امروز بدان دست یافتهایم و هر آن جایی که امروز قرار داریم، ثمره اندیشهها و کارهای همه ما در همه این سالهاست. چه بسا روزی شما منتقد باشید و من بر طبل کتمان بکوبم. بالاخره همه چیز ما باید به همه چیز ما بیاید!
راستی، نمیخواهید کارزاری راه بیندازید؟
به عنوان یک خبرنگار، صدای این ۹ شهروند نابینا و قربانیان بیمارستان ولی عصر تبریز و صدها و هزاران بیماری را که از گذشتههای دور فریادشان را مستند کرده و از دورترین شهرها و روستاها برایم میفرستند، به گوش شما میرسانم. و نیز صدای خانواده هایشان را. آنها خواهان توجه، حمایت و همدلی شما هستند. آنها خواهان این هستند که دیگر هیچ کس در سایه بیتوجهی شما و در بیخبری ما، رنج و دردی افزونتر را تحمل نکند.
ظلم در حق کادر درمان
هنوز که هنوز است دلنگرانی و دغدغه من، علاوه بر احقاق حقوق این شهروندان قربانی، این است که مبادا نوشتههای من، ظلمی را در حق پزشکی، مدیری، وزیری و نمایندهای روا دارد. اما این بیمهری شما بزرگواران، پیش از هر چیزی، ظلم به جامعه پزشکی و کادر درمان است. به احترام جامعه پزشکی و عوامل متعهدی که عاشقانه در همه این سالها برای خدمت به جامعه، کمر همت بسته و بی هیچ انتظاری، بی هیچ رومیزی گرفتنی و حتی با حمایتهای متعدد از بیماران، زندگی و سلامت را به آنها برگرداندهاند، و حال دلشان خوب بوده است، لطفاً کارزاری راه بیندازید.
این نوشته میتوانست نوشتهای باشد برای سایتی مثل کارزار و ایجاد مطالبهای ملی و فراگیر درباره این حوادث. اما ما را نه سر رفتن به کارزاری است؛ که دلی همواره بر گرد منظومه سازگاری است. تا آنجا که روزنهای کوچک برایمان باقی مانده باشد.
با احترام و امید به روزهای روشن و شفاف.
* مهدی محمدی- دبیر اجتماعی تابناک
منبع خبر "
تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.