سه شنبه 18 دی 1403
Tuesday, 07 January 2025

طلا، دلار و دیگر هیچ!

الف یکشنبه 16 دی 1403 - 09:09

امید کتابدار- گروه تعاملی

دوستی می‌گفت قیمت طلا و میزان عیدی کارگران، ترندهای سرچ گوگل در روزهای گذشته بوده‌اند. از او پرسیدم: تعجب کرده ای؟

گفت: نه زیاد، اما برایم جالب بود!

اما این خبر برای من نه جای تعجب داشت و نه حتی جالب بود. با این حال مثل خیلی از اتفاقاتی که در طول روز شاهدش هستیم، نگران کننده بود. در جامعه‌ای که همه با فشارهای اقتصادی روز را شروع می کنند و خسته از همین فشارهای کمرشکن به خواب می روند، چنین ترندهایی جای تعجب ندارد.

مردمی که برای از دست ندادن اندوخته زندگی خود مجبورند آن را به دلار یا طلا بدل کنند، جستجو و کنجکاوی درباره قیمت دلار و طلا آن هم به صورت لحظه‌ای جای تعجبی ندارد.

ترند شدن میزان عیدی کارگران نیز از بعدی دیگر گویای همین شرایط دشوار اقتصادی است. کارگرانی که چنان در مضیقه اند که از حالا کنجکاوند بدانند شب عید قرار است چه مبلغی به عنوان عیدی دست آن‌ها را بگیرد، تا از هم‌اکنون برای زدن آن به زخمهای پرشمار زندگی‌شان برنامه‌ریزی کنند.

متأسفانه پرکردن این همه چاله چوله دیگر با برنامه‌ریزی هم قابل انجام نیست. بیاییم تصور کنیم یکی از همین کارگران، مثل صاحب این قلم یک بچه مدرسه رو هم داشته باشد. بچه‌ای که که به هر دلیل، مثلاً برای گرفتن خدمات بهتر از مدرسه‌ها دولتی، در یکی از این مدرسه‌ها هیأت امنایی ثبت نام کرده است. مدارسی که ظاهراً قرار است به دلیل اینکه سطح آموزشی بهتری دارند و چند ساعت کلاس اضافی روزانه مبلغی مشخص را طبق مصوبه آموزش و پرورش از والدین دریافت کنند. به همین خاطر به والدین پیام می‌دهند در روز دریافت کارنامه حتماً کارت بانکی به همراه داشته باشید! ماهم اطاعت امر کرده و کارت بانکی در جیب به حضور ایشان شرفیاب می شویم. مأمور اخذ وجوهات مدرسه با جدیت اعلام می‌کند که باید کل مبلغ مصوب مدرسه را همین امروز پرداخت کنید! 

می‌گویم نمی‌ شود نصف مبلغ را امروز بدهم و بقیه را نوبت بعد؟! 

با قاطعیتی که گویی چطور جرأت می‌کنید چنین حرفی بزنید می‌گوید: اصلاً ! امکان ندارد همین حالا هم دیر شده! حقوق دبیرها چند ماه عقب افتاده….

من که با توجه به موجودی کارت بانکی ام، هنوز از شوک خبر اول بیرون نیامده ام؛ یکباره با شوک دوم روبه رو می‌شوم اینکه در نوبت بعد باید چیزی تقریباً یک برابر و نیم همین مبلغ باید کمک به مدرسه بپردازم.

از او می‌پرسم خب مگر مبلغ اول کمک به مدرسه نیست؟ این دومی چه صیغه‌ای ‌ست دیگر؟ 

با نگاهی عاقل اندر سفیه به من می‌گوید که این بابت رنگ زدن کلاس‌ها و تغمیر شوفاژ مدرسه است.

از ترس آنکه مبادا مشکلی برای بچه‌ام پیش بیایدجرأت نکردم به او چیزی بگویم اما به خودم گفتم که من بعد باید مدام دست به دعا شویم که مبادا چاه فاضلاب یا دستشویی مدرسه پر شود، چون آنوقت دوباره با کارت بانکی باید خدمت حضرات شرفیاب شویم! 

وقتی مأمور دریافت پول کارت خالی‌ام را به دستم می دهد، به خودم جرأت داده و می‌گویم: ببخشید خانم آیا بهتر نیست با تندی کمتری با مراجعه کننده برخورد کنید. شاید کسی نداشته باشد همه مبلغ را یک‌جا پرداخت کند.

اوهم به شکل قانع کننده ای جوابم را می دهد: اگر کسی نداشته باشد باید به ما اعلام کند که توان مالی ندارد و ماهم باتوجه به درخواستی که کرده تصمیم می گیریم…

حرفش را قطع می‌کنم که یعنی به شما التماس کند تا اگر دلتان خواست به او لطف کنید و این پول را که نهایتاً خواهید گرفت در دو قسط بگیرید؟! 

با حالی گرفته از دبیرستان دخترم بیرون می آیم. شاید اگر در یک بنگاه تجاری چنین برخوردی با من می شد، جای تعجبی نبود. اما در یک محیط آموزشی (آن هم نه از نوع غیرانتفاعی، بلکه از نوع مثلاً دولتی اش) چنین جوی  آدم را تکان می دهد.

تصمیم گرفتم به آموزش و پرورش منطقه بروم و نسبت این مساله اعتراض کنم. اما یکی از رفقا که تجربه مشابهی را پشت سر گذاشته بود نصیحت کرد که وقتم را بی خود تلف نکنم! چرا که به طور غیر رسمی دست مدیران را باز می‌گذارند که از اولیاء پول بگیرند. شکایت را می شنوند، حتی تقبیح می کنند، اما در مقام عمل به مدیران مدرسه‌ها اجازه می‌دهند به همین روال کار را ادامه دهند!

من هم از آنجا که آدم حرف گوش کنی هستم، ترجیح دادم وقتم را تلف نکنم و به جای آن در فکر جور کردن مبلغ اعلامی از سوی مدرسه باشم و در کنار آن دست به دعا بردارم که برای مدرسه خرج پیش‌بینی نشده‌ای اتفاق نیفتد که بر این مبلغ بدهی ما افزوده شود.

ماکه بالاخره نفهمیدیم تحصیل در این ولایت رایگان هست یانه؟ اگر نیست، شهریه‌های آن چقدر است؟ آیا آموزش و پرورش هزینه‌های تعمیرات و نگهداری مدارس را می‌دهد یا اینکه خود ما باید دست به دعا و البته دست به جیب باشیم!

مدرسه‌های هیأت امنایی چطور؟ آیا به این بهانه می‌توانند هرچقدر که هیأت امناء مصوب می‌کنند از اولیاء طلب کنند؟

موبایلم را از جیبم بیرون می آورم و قیمت طلا را سرچ می کنم... برای پرکردن خیل چاله چوله‌ها چاره‌ای نیست گاهی باید قید اندوختهٰ‌ها را زد. نمی دانم باید از بالا بودن قیمت طلا خوشحال باشم یا ناراحت!

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.