دوشنبه 17 دی 1403
Monday, 06 January 2025

ناگفته‌هایی از ثبت جهانیِ پرماجرای یک ساز

خبرگزاری ایسنا شنبه 15 دی 1403 - 13:27
تهیه کننده پرونده ثبت جهانی رباب ضمن تشریح تاریخچه و خاستگاه سرزمینی ساز رباب در ایران، از سرنوشت پرونده جهانی این ساز که چندین سال در نوبت جهانی شدن بوده، گفت.

به گزارش ایسنا، رباب یکی از قدیمی‌ترین آلات موسیقی در آسیای مرکزی، جنوبی و جنوب غربی، یک ساز زهی است که از چوب خشک توت ساخته می‌شود. قدمت این ساز تا حدود یک هزار سال تخمین زده شده است. رباب در بسیاری از مناسبت‌ها از جمله در جشن‌ها، عروسی‌ها، تشییع جنازه و دورهمی‌ها نواخته می‌شود؛ سازی که پس از فراز و نشیب‌های بسیار، سرانجام در آذرماه ۱۴۰۳ در پرونده‌ای مشترک با عنوان « «هنر ساخت و نواختن رباب» به نام ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت می‌شود. اما رسیدن به این مرحله برای این ساز کهن آسان نبود؛ پرونده رباب در چند نوبت به یونسکو برای ثبت جهانی پیشنهاد شده بود اما به دلایل مختلف پذیرفته نشد و حتی یک بار هم یونسکو آن را رَد کرد. شهاب نیکمان ـ مدیر و تهیه‌کننده پرونده ثبت جهانی رباب ـ در گفت‌وگو با ایسنا، افزون بر اینکه درباره ماهیت این ساز کهن توضیح داد، زاویایی پنهانی از این پروندۀ ثبت شده را نیز آشکار کرد که در ادامه می‌خوانید:

نخست، درباره ساز «رباب» توضیح دهید.

«رُباب» یا «رَباب» یک ساز زهی زخمه‌ای دسته‌ کوتاه است. در دسته‌بندی سازها، سازهای زهی زخمه‌ای، سازهایی هستند که دارای سیم یا زه هستند و با زخمه زدن نواخته می‌شوند مانند تار و سه‌تار.

سیم‌ می‌تواند از جنس ابریشم، روده، نایلون یا فلز باشد و زخمه هم یا با انگشت و ناخن و یا مضراب چوبی یا پلاستیکی و امثال آن زده می‌شود. رباب تعدادی سیم اصلی دارد که با مضراب نواخته می‌شود و تعداد بیشتری سیم نیز به‌ عنوان سیم‌های «واخوان» در بالای ساز قرار دارد که نقش تقویت صدای ساز را دارد.

بدنه رباب شامل چهار بخش اصلی است: کاسه، که با پوست پوشیده شده است و خرک سیم روی آن قرار دارد، سینه و دسته که معمولاً با کاسه یک تکه ساخته می‌شود و سرپنجه یا تاج که محل قرارگرفتن گوشی‌های سیم‌هاست. رباب در اندازه‌های کوچک، متوسط و بزرگ ساخته می‌شود. «ربابِ متوسط» به چشم ما بیشتر آشنا است. به رباب بزرگ، «شاه رباب» می‌گویند. «شاه رباب» صدای بم‌تر و پر حجم‌تری دارد و ممکن است تعداد سیم‌های آن هم بیشتر باشد.

درباره باورهای فرهنگی و جایگاه اجتماعی رباب بیشتر توضیح دهید.

رباب به عنوان یک ساز باستانی در مناطق مختلف ایران‌زمین حضور داشته و نقش فرهنگی برجسته‌ای داشته است. برای نمونه، در برخی فرهنگ‌ها، باورهایی درباره شکل ظاهری آن وجود دارد، مثلا در میان بلوچ‌ها، سرپنجه یا تاج رباب به‌عنوان نماد «مرغ سلیمان» شناخته می‌شود و در برخی مناطق دیگر از جمله بدخشان تاجیکستان و افغانستان، اعتقاد بر این است که رباب محافظ و نگهدار خانه‌ها ست. یک باور و روایت شفاهی هم برای نام رباب میان برخی بلوچ‌ها و افغان‌ها وجود دارد که نشانگر جایگاه معنوی این ساز در فرهنگ و باور آنهاست؛ آنها می‌گویند نام رباب در اصل «روح باب» بوده که به معنی «دروازه روح» است و باور دارند که خداوند وقتی کالبد انسان را خلق کرد روح با نوای رباب در کالبد دمیده و آدم آفریده شد. این باور بسیار شبیه باور اهل حق درباره مقام «طرز» در تنبور است. در گنجینه سترگ شعر پارسی، در شعرهای فردوسی، مولانا، حافظ، سعدی، نظامی، خاقانی و ناصر خسرو رباب یکی از پرتکرارترین سازها است که به احتمال زیاد همین رباب ما [ایران] یا سازی شبیه به آن بوده است. امروزه رباب هم در موسیقی دستگاهی ایرانی و در ارکسترها به کار می‌رود و هم هنوز نقش پررنگ خود در موسیقی فولکلور مناطق خراسان و سیستان و بلوچستان را دارد.

همچنین رباب یکی از عناصر فرهنگی مهم برای مردم شریف بلوچ است. رباب برای هم‌میهنان بلوچ بسیار فراتر از صرفاً یک ساز موسیقایی، بلکه به عنوان یک ساز آیینی مقدس و حتی یک مولفه هویتی است. یکی از دلایل این دیدگاه، فرهنگ و رسوم پیروان طریقت‌های مختلف در منطقه بلوچستان است که به صورت زیبا و حکیمانه‌ای با هم تعامل و هم‌زیستی دارند. رباب در بسیاری از دورهمی‌ها، جشن‌ها، سوگواری‌ها، مجلس‌های غزل‌خوانی، ذکر، مدح پیامبر (ص) و آیین‌های گوناگون مانند گواتی نواخته می‌شود و همیشه استادان و نوازندگانش مورد احترام همه و بالانشین مجلس‌ هستند. در مجالس شادی مانند عروسی‌ها رباب همراه دیگر سازهای منطقه بلوچستان مانند سرود (قیچک)، بِنجو و دهلک نواخته می‌شود. در روستاهای منطقه بلوچستان به ویژه اطراف سراوان در استان سیستان و بلوچستان، در بیشتر خانه‌هه رباب هست. جالب است بدانید که روستای دِهک در نزدیکی مرز ایران و پاکستان با اینکه مشکلاتی از نظر تامین آب و راه و مدرسه و ... دارد، در ورودی روستا یک مجسمه بزرگ و زیبای رباب ساخته‌اند.

خاستگاه سرزمینی ساز رباب کجاست؟  

آنچه مسلم است این است که رباب یکی از سازهای باستانی و کهن ایران‌زمین است و بر اساس نظر پژوهشگران قدمت زیادی در مناطق شرق و شمال شرق ایران دارد. هر چند که معمولاً تعیین خاستگاه دقیق این ساز و در کل سازهای باستانی ممکن نیست اما بر پایه شواهد تاریخی، نوشته‌ها، شعرها و به ویژه رواج امروزی می‌توان گفت که رباب از شرق ایران و به ویژه از خراسان بزرگ نشأت گرفته است.

درباره قدمت ساز رباب چه اطلاعات مستندی وجود دارد؟

بر اساس نظر پژوهشگران، ساز رباب قدمتی بیشتر از هزار سال دارد. با توجه به منابع مختلف، به ویژه گنجینه شعر فارسی می‌توان گفت رباب از زمان‌های بسیار دور مورد استفاده بود. شاعران بزرگی چون فردوسی از سازهایی چون رباب و چنگ در آثار خود یاد کرده‌اند. البته درباره اینکه آیا این ساز دقیقاً همین رباب امروزی بوده یا نه، ممکن است اختلاف‌نظرهایی وجود داشته باشد؛ زیرا همواره نام و ساختار سازها در طول تاریخ تغییر کرده است و نمی‌توانیم بگوییم مثلا رباب یا چنگ یا تنبوری که فردوسی یا مولانا از آنها نام برده‌اند دقیقا همین سازی است که ما امروزه با این نام می‌شناسیم؟ ممکن است ساز متفاوتی بوده باشد، ممکن است سازی مشابه بوده باشد و یا ممکن است همین ساز بوده اما در طول تاریخ تغییراتی مانند اضافه شدن سیم یا پرده در آن رخ داده باشد. در بعضی شعرها تنها نام ساز آورده شده است اما در برخی موارد به ویژه به صورت استعاره‌ به مشخصات ظاهری سازها هم اشاره شده است. برای نمونه، در شعرهای خاقانی و باباطاهر از بعضی مشخصات رباب سخن گفته شده است، مانند کوتاه بودن دسته رباب یا مثلا در بعضی از شعرها رباب را سازی توصیف کرده‌اند که مانند کمانچه با کمان یا همان آرشه نواخته می‌شود. بنابراین نمی‌توانیم به طور قطعی بگوییم که کدامیک دقیقاً همان چیزی است که امروز به نام رباب می‌شناسیم. بدیهی است در طول زمان، ساز رباب و دیگر سازهای مشابه آن، تغییراتی داشته‌اند، برای مثال، برخی از سازها به مرور زمان از نوازندگی در حالت عمودی به افقی تبدیل شده‌اند و برعکس، و برخی از آن‌ها به جای استفاده از آرشه، با ناخن یا انگشت نواخته می‌شوند. این تغییرات نشان‌دهنده تکامل و پیشرفت در طراحی و نحوه نواختن سازهاست. از سوی دیگر، در کشورهای دیگر نیز سازهایی با نام رباب وجود دارد که ویژگی‌هایی مشترک با رباب ایرانی دارند مانند استفاده از پوست روی کاسه و قرار دادن خرک سیم روی پوست. همچنین در جنوب ایران و کشورهای عربی هم سازی با نام «ربابه» داریم که ممکن است در اصل و ریشه با رباب ارتباط داشته باشد. جالب است بدانید که برخی نظرات پژوهشی، بر اساس شباهت‌های ساختاری می‌گویند شاید رباب ریشه یا به اصطلاح، پدر تار باشد.

گستره جغرافیایی نواختن و ساختن ساز رباب در حال حاضر چگونه است؟

همانطور که گفتم، در حال حاضر رباب به عنوان یک ساز ایرانی در موسیقی دستگاهی در ارکسترهای مختلف به ویژه در شهرهای بزرگ ایران توسط نوازندگان زن و مرد نواخته می‌شود و در آموزشگاه‌های موسیقی هم آموزش داده می‌شود. اما بیشترین رواج را در شرق ایران در منطقه بلوچستان و توابع سراوان دارد. شاید بتوان گفت منطقه سراوان، قطب رباب‌نوازی ایران است. همچنین در مشهد هم نوازندگان برجسته‌ای هم بلوچ و هم افغانستانی حضور دارند. بیرون از مرزهای ایران امروزی، رباب در کشورهای آسیای مرکزی و جنوبی ازجمله افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان و هند هم رواج دارد.

شاخص‌ترین سازندگان و نوازندگان ساز رباب در ایران چه کسانی هستند؟  

البته من در جایگاهی نیستم که این هنرمندان گرامی را رتبه‌بندی کنم و اساساً شاید این کار ممکن نباشد اما این افتخار را داشته‌ام که با بعضی از ایشان در مسیر تدوین پرونده ثبت جهانی و یا تولید آثار موسیقی آشنا شوم که بعضی از آنها را نام می‌برم. همانطور که گفتم، رباب بیشتر در مناطق بلوچستان و نزد بلوچ‌ها و به ویژه در میان سادات یا صاحبان که پیروان طریقت‌های صوفیانه هستند، استفاده می‌شود. یکی از استادان برجسته و معروف رباب «سید ابوالقاسم حسینی‌نژاد» مشهور به «ملا قاسم» ساکن روستای دهک است. استادان و نوازندگان چیره‌دستی هم در روستای پیرآباد و شهر سراوان هستند، از جمله «فاروق رحمانی». در شهرهای بزرگ ایران مانند تهران و اصفهان هم نوازندگان رباب در ارکسترهای مختلف فعالیت می‌کنند، از جمله خانم‌ها «پریسا پولادیان» در تهران و «مریم حاجی‌مالیان» در اصفهان.

باید بگویم در این زمینه آثار هنری و پژوهشی استادان موسیقی ایران تاثیر زیادی در ترویج این ساز و علاقه‌مندی نوازندگان آن داشته است. از این آثار می‌توان به کنسرت‌های استاد «شهرام ناظری» با حضور رباب در ارکستر و همچنین آلبوم «بیا ای عشق» که در شرف انتشار است اشاره کرد. از نمونه فعالیت‌های استاد «بیژن کامکار» که در این زمینه از پیشروان بوده‌اند می‌توان به آلبوم دف و رباب ایشان اشاره کرد که حدود ۲۰ سال پیش منتشر شده است. همچنین استاد «حسین علیزاده» در تعدادی از آهنگ‌های خود به ویژه در سریال‌های پرمخاطب، از این ساز استفاده کرده‌اند و استاد «محمدرضا درویشی» هم در جلد اول کتاب دائره المعارف سازهای ایران اطلاعات کامل و جامعی از این ساز ارائه کردند که حاصل پژوهش‌های دقیق و طولانی مدت ایشان است.  

در زمینه ساخت رباب هم استادان متعددی در ایران فعالیت دارند، از جمله «مسعود محمدی» و برادران ایشان و «جمشید ثابت راسخ» در اصفهان. البته تعدادی استادکاران و سازندگان محلی هم هستند، مانند استاد «عباسعلی‌ کول» در روستای زَهک از توابع زابل در منطقه سیستان در استان سیستان و بلوچستان. برخی از استادان نوازنده محلی بلوچ سازشان را خودشان می‌سازند و گاهی هم تولیدشان را می‌فروشند. معدودی هم سازندگان افغانستانی‌ ساکن ایران هستند.

ناگفته‌هایی از ثبت جهانی «ساز رباب»

فرآیند ثبت جهانی رباب چگونه بود؟

عنوان رسمی و ثبت شده «Art of crafting and playing Rubab/ Rabab» با ترجمه «هنر ساخت و نواختن رُباب/ رَباب» است. پرونده درخواست ثبت جهانی، در مارس ۲۰۲۲ (فروردین ۱۴۰۱) به صورت مشترک از سوی کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به یونسکو تقدیم شد. تهیه و تدوین پرونده، ساخت فیلم مستند و مسئولیت مدیریت هماهنگی با یونسکو و سه کشور دیگر بر عهده من بود. پرونده رباب مانند دیگر پرونده‌های ثبت جهانی، ابتدا توسط هیأت ارزیابی یونسکو مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و پس از تأیید این هیأت، در نوزدهمین نشست کمیته‌ بین‌دولتی پاسداری از میراث‌ فرهنگی ناملموس در پاراگوئه، با تصویب این کمیته در ۱۴ آذرماه ۱۳۰۴ این عنصر میراث فرهنگی در فهرست معرف میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت شد که به این فرآیند به اصطلاح ثبت جهانی گفته می‌شود.

در حال حاضر ساختن و نواختن رباب در سه کشور دیگر عضو پرونده جهانی چه جایگاهی دارد، آیا این ساز در سه کشور دیگر در سطح گسترده‌ای نواخته و ساخته می‌شود؟

در افغانستان رباب یکی از سازهای اصلی و محبوب در موسیقی سنتی این کشور و به تعبیر بعضی از هنرمندان افغانستان، ساز ملی این کشور محسوب می‌شود. هرچند با وجود شرایط فعلی و تسلط طالبان که ممنوعیت‌هایی در زمینه موسیقی ایجاد کرده است، نوازندگی و ساخت رباب هم مانند دیگر سازها بسیار کم شده است. در گذشته، افغانستان به‌ویژه هرات و کابل، از مراکز اصلی تولید و نواختن این ساز بودند. هرات یکی از کانون‌های مهم هنرمندان و نوازندگان به ویژه رباب‌نوازان بوده که امروزه تعدادی از آنها ساکن ایران به ویژه مشهد و مشغول فعالیت‌های هنری و آموزشی هستند. از نوازندگان برجسته رباب از افغانستان می‌توان از «همایون سخی» ساکن آمریکا و «محمدنسیم خوشنواز» فرزند شادروان «محمد رحیم خوشنواز» (از برترین استادان رباب‌نواز افغانستان) و همچنین از خانواده «دل‌آهنگ» که دو ساکن مشهد هستند.

در تاجیکستان نیز نوازندگان زیادی در این حوزه فعالیت دارند. گروه بانوان رباب‌نواز با نام گروه «چمن» از گروه‌های معروف تاجیکستان در شهر دوشنبه است.

در ازبکستان، سازندگان رباب به شیوه‌ای ساده‌تر و امروزی این ساز را تولید می‌کنند مثلا اکثرا سیم‌های «واخوان» را حذف می‌کنند و با کوچک‌ کردن سینه ساز، دسته ساز را بلندتر و تعداد پرده‌های بیشتری روی دسته رباب می‌بندند.

نکته قابل توجهی درباره نام رباب است و آن اینکه سازی که بین هر چهار کشور عضو پرونده مشترک است، همین سازی است که در ایران و افغانستان با نام رباب شناخته می‌شود و در تاجیکستان و ازبکستان هم به نام «رباب» و هم «رباب افغانی» یا «رباب بخارایی» شناخته می‌شود. اما در تاجیکستان و ازبکستان سازهای دیگری هم با نام رباب وجود دارد، مانند «رباب قشقری» یا «کاشغری» و «رباب بدخشانی». همه این انواع رباب، در یک ویژگی مشترکند و آن هم داشتن پوست روی کاسه و خرک روی پوست است اما در طولِ دسته و تعداد پرده و تونالیته و نوع صدا تفاوت‌های قابل توجهی دارند.

آیا ممکن است کشور دیگری به پرونده جهانی «هنر ساختن و نواختن رُباب/رَباب» در یونسکو بپیوندد؟

بله، در آینده این امکان و احتمال وجود دارد. این میراث یعنی ساختن و نواختن رباب، نقش بسیار پررنگی در پاکستان و هند دارد. باید اشاره کنم که متاسفانه به دلیل محدودیت‌های زمانی و فنی با وجود درخواست پاکستان و تمایل همه شرکای پرونده، امکان پیوستن پاکستان به پرونده در سال ۲۰۲۴ مهیا نشد. من تا کنون دو نشست با مسئولان مربوطه از پاکستان داشته‌ام و امیدواریم پاکستان در دوره‌های آینده بتواند به این پرونده بپیوندد.

گفته شده است که یک کشور دیگر، پرونده ساز رباب را به نام خود و انفرادی برای ثبت در یونسکو پیشنهاد کرده بود، این موضوع صحت دارد؟ چرا این اتفاق رخ داد؟

بله، این موضوع درست است. در واقع، زمانی که فهرست پرونده‌های در حال بررسی برای اجلاس ۲۰۲۴ در سایت یونسکو قرار گرفت، متوجه شدیم یک پرونده دیگر با عنوان مشابه برای ثبت رباب وجود دارد. در واقع دو پرونده رباب در فرآیند بررسی قرار گرفته بود؛ یکی با عنوان «رباب» که توسط چهار کشور ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان پیشنهاد شده بود و دیگری با عنوان «رباب افغانی» که از سوی افغانستان به طور جداگانه پیشنهاد شده بود. این موضوع بی‌سابقه است که یک کشور در یک دوره، همزمان دو پرونده برای ثبت یک عنصر پیشنهاد دهد، یعنی یک پرونده به صورت مستقل و یک کشوری، و یک پرونده هم به صورت مشترک با کشورهای دیگر. این اتفاق ضمن بی‌سابقه بودن، یک اشتباه فنی و همچنین بی‌توجهی به ارزش‌های کنوانسیون و حتی متناقض با آن است. این وضعیت از نظر فنی و حقوقی می‌توانست مشکلاتی برای روند ارزیابی هر دو پرونده ایجاد کند. اصولاً یونسکو کشورها را تشویق می‌کند که در صورت امکان، پرونده‌ها را به صورت مشترک ارائه دهند. برای مثال، پرونده «نوروز» که ابتدا توسط ۶ کشور ثبت شد و در مرحله دیگر، ۶ کشور دیگر به آن پیوستند، و در دوره اخیر هم مغولستان به عنوان سیزدهمین کشوربه آن پیوست، نمونه موفقی از همکاری مشترک بوده است.

در واقع، افغانستان در ابتدا جزو کشورهای مشارکت‌کننده در این پرونده نبود. اما در میانه راه، تقاضای پیوستن به پرونده و حتی پیشنهاد به عهده گرفتن سهمیه پرونده را مطرح کرد. با وجود تاکید و تلاشم برای انجام راه درست از نظر حقوقی و فنی، متاسفانه به دلیل برخی تصمیمات مغرضانه و ناشیانه و در پی آن بدعهدی‌ها و ناهماهنگی‌ها، پرونده با مشکل مواجه شد. مشکل مهم، دشواری ارتباط با جوامع مرتبط در افغانستان و همچنین پیچیدگی‌های مربوط به ارتباط با همکاران افغانستانی در بستر سازمان‌های بین‌المللی به دلیل وضعیت داخلی این کشور بود. به هر حال مسئولان وقت ورود أفغانستان را پذیرفتند اما این کشور ضمن مشکلات فنی غیر قابل بازگو، چند روز مانده به پایان مهلت از مسئولیت خود برای به عهده گرفتن سهمیه ارسال پرونده سر باز زد و در واقع پرونده رباب در لبه پرتگاه قرار گرفت، بعد هم که مشخص شد افغانستان یک پرونده تک کشوری برای رباب ارسال کرده است. به هر حال در نهایت با چالش‌های زیاد و با جلسات تلفنی متعدد و برگزاری سه نشست با مسئولان افغانستان در سال‌های ۲۰۲۳و ۲۰۲۴ در پاریس این مشکل حل شد و نمایندگان رسمی دولت افغانستان در یونسکو، پرونده تقدیم شده به یونسکو را پس گرفتند.

ناگفته‌هایی از ثبت جهانی «ساز رباب»

پرونده ثبت جهانی ساز رباب یک بار رد شده بود و چندین بار به یونسکو رفت و برگشت داشت، چرا این اتفاق‌ها رخ داد و این پرونده چه مراحلی را تا ثبت جهانی پشت سر گذاشت؟  

سابقه پرونده پر ماجرای رباب به حدود پنج سال پیش برمی‌گردد. در واقع این بار چهارم بود که پرونده رباب تدوین می‌شد و بار سوم بود پرونده‌ای با این عنوان رسماً به یونسکو تقدیم می‌شد. به یک تعبیر این پرونده در سه دولت و در دوران تصدی سه وزیر میراث فرهنگی در جریان بوده است.  

پرونده اولیه در اواسط سال ۱۳۹۸ قرار بود تدوین شود. من در آن پرونده مسئولیتی نداشتم و در آن زمان به درخواست وزارت میراث فرهنگی مشغول تدوین پرونده برای ثبت جهانی ساز تنبور بودم. تهیه آن پرونده بنا به دلایلی که من دقیقاً اطلاع ندارم متوقف و منتفی شد. در اواخر بهمن ماه ۱۳۹۸ از من خواسته شد تا جلسه‌ای فوری با چند نفر از مدیران وزارت میراث فرهنگی داشته باشم. در آن جلسه، از من خواستند که فعلا تهیه پرونده تنبور را متوقف کنم با در نظر گرفتن فوریت زمانی و فرصت تنها یک ماه، مسئولیت پرونده رباب را بر عهده بگیرم. قرار شده بود با همکاری کشورهای ایران و تاجیکستان و احتمالا ازبکستان پرونده‌ای تدوین شود. در فرآیند تدوین، مشکلات فنی و تصمیماتی از طرف یکی از کارشناسان ناظر بر پرونده در چند موضوع رخ داد که در بعضی موارد مخالفت کردم اما متاسفانه بنا به اختیارات سازمانی و قراردادی، از سوی کارشناس و ناظر پرونده اجازه اصلاح داده نشد و حتی به ادامه کار به همین شیوه پافشاری‌ شد. با این حال پرونده آماده شد و برای بار اول در فروردین ۱۳۹۹ (مارس ۲۰۲۰) برای ثبت در سال ۲۰۲۱ به یونسکو فرستاده شد اما به دلیل کاهش سهمیه‌ها در شرایط همه‌گیری کرونا، در فرآیند رسیدگی قرار نگرفت.

بار بعد همان پرونده برای ثبت در سال ۲۰۲۲ دوباره ارسال شد و به دلیل ضعف پرونده و ایرادهای فنی، پرونده در دسامبر ۲۰۲۲ در اجلاس مراکش رد شد. در آن زمان ضمن تأکید آقای دکتر دارابی، قائم مقام وزیر و معاون میراث فرهنگی بر رها نکردن موضوع رباب و اهمیت ثبت جهانی این عنصر، افراد معدودی مصر و مصمم بودند که به هر صورت این موضوع متوقف شود و دیگر پرونده‌ای با این موضوع به یونسکو ارسال نشود. اما با وجود سنگ‌اندازی‌ها و کارشکنی‌های آن عده اندک، من با وجود دشواری‌هایی که با پیوستن افغانستان و شرایط خاص آن کشور، به پرونده اضافه شده بود تدوین یک پرونده جدید را برای رباب از ابتدا آغاز کردم، البته با این شرط که کار را بدون مداخله‌ آن افراد انجام دهم. این پرونده، از عنوان و گستره تا عنصر و محتوا، پرونده‌ای جدید و کاملا متفاوت با پرونده قبلی بود. خوشبختانه با تدبیر و حمایت آقای دکتر دارابی و تأکید حجت‌الاسلام خسروپناه ـ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ـ پرونده در روزهای پایانی مهلت آماده شد اما به دلایلی که اشاره کردم در ارسال آن از طریق پست کارشکنی‌هایی شد و احتمال نرسیدن پرونده به دبیرخانه کنوانسیون در مهلت مقرر بود. بنابراین به ناچار تصمیم گرفتم شخصاً پرونده را به پاریس برسانم و در سفری دشوار و فوری نهایتاً در آخرین روز مهلت، پرونده به یونسکو تحویل داده شد. هر چند متاسفانه پس از تحویل هم برای ایجاد مشکلاتی در مسیر پرونده، نامه‌نگاری‌ها و تلاش‌هایی شد که از شرح آن می‌گذرم ولی به هر حال پرونده رباب در فرآیند بررسی قرار گرفت و چالش‌های ایجاد شده از جمله مشکل پرونده مجزای افغانستان هم با حمایت آقای دکتر ایزدی، مدیرکل اداره ثبت وزارت میراث فرهنگی و همانطور که گفتم، با مذاکره و برگزاری نشست‌ها با مسئولان افغانستان حل شد و بالاخره در نوزدهمین نشست کمیته‌ بین دولتی حفاظت از میراث‌ فرهنگی ناملموس در پاراگوئه، پرونده رباب بدون هیچ نقص و ایرادی، تأیید و ثبت جهانی آن توسط کمیته تصویب شد و در ۱۴ آذرماه ۱۳۰۴ توسط یونسکو در فهرست معرف میراث فرهنگی ناملموس بشری ثبت شد.

تهیه پرونده شامل نوشتن پرونده و تولید فیلم مستند و تهیه عکس و مدارک و مستندات حقوقی است. همانطور که گفتم در پرونده رباب، مسئولیت تهیه و تدوین پرونده و فیلم مستند و به اصطلاح مدیریت پرونده و هماهنگی با سه کشور دیگر و یونسکو با من بوده است. البته بدیهی است که تهیه پرونده‌ای با این اهمیت و عمق موضوع و گستردگی جغرافیایی چهار کشور، کار یک تیم چندین نفره است و با حمایت و همکاری هنرمندان، استادان، مسئولان و گروه‌های گوناگونی انجام شده که موفقیت پرونده مدیون تک تک آنها است. شایسته است از همه این افراد و کارشناسان و هنرمندان و استادان گرامی در هر چهار کشور که در تهیه پرونده همکاری و همیاری کردند سپاسگزاری کنم، به ویژه از هنرمند گرامی آقای میثاق مهرپور و دیگر همکارانم. همچنین از مدیران اداره کل ثبت وزارت میراث فرهنگی به ویژه خانم سیما حدادی، اداره کل میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان و معاون میراث فرهنگی این استان، آقای دکتر مجتبی سعادتیان، آقای محمد صدیق دهواری از مدیران فرهیخته اداره میراث فرهنگی سراوان و هنرمند گرامی آقای بیژن مقدم به سهم خودم سپاسگزارم. البته که پاداش همه این تلاش‌ها، عزت و سربلندی ایران است و این گونه کارها، پیشکشی ناقابل به ساحت پاک فرهنگ ایران زمین و هم‌فرهنگیان ارجمند است.

بعد از ثبت جهانی چه اقدام‌های حفاظتی برای ساز رباب باید انجام شود، به ویژه آنکه در نمایش ساز در رسانه ملی محدودیت‌هایی وجود دارد؟  

ثبت میراث فرهنگی در یونسکو، به‌خودی‌خود هدف نهایی نیست و تنها یک مرحله از فرآیند پاسداری از میراث است. همانطور که از نام کنوانسیون مشخص است آنچه اهمیت دارد، اقدامات پاسدارانه است. اقدامات پاسدارانه شامل شناسایی، مستندنگاری، ثبت (ملی و جهانی)، آموزش و ترویج عنصرهای میراث فرهنگی ناملموس است. هدف از همه اینها در نهایت اطمینان از حفظ و انتقال میراث به نسل‌های آینده است. پس اگر ثبت منجر به پاسداری، ترویج و آگاهی‌افزایی نشود ارزشی و تاثیری که باید را ندارد. در زمینه پاسداری، حمایت از اقدامات پاسدارانه و فعالیت‌های فرهنگی جوامع محلی و میراث‌داران، یکی از مهمترین و موثرترین کارها است.

انتهای پیام

منبع خبر "خبرگزاری ایسنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.