دوشنبه 17 دی 1403
Monday, 06 January 2025

زورگیری از زن صیغه‌ای به خاطر هدیه زن رسمی | گوشواره‌های زن مشهدی‌ام در گوش زن اصفهانی‌ام است!

همشهری آنلاین شنبه 15 دی 1403 - 09:06
وقتی ماموران پایانه مسافربری به یک مسافر مشکوک شدند و او را به مقر انتظامی انتقال دادند، با یک ماجرای عجیب و پیچیده روبه‌رو شدند.

به گزارش همشهری آنلاین، ماموران گشت نامحسوس و پوششی کلانتری پایانه مسافری امام رضا (ع) مشهد که با دستور ویژه سرگرد خوبیان (رئیس کلانتری) در حال اجرای عملیات شناسایی اتباع خارجی غیرمجاز بودند، با بهره‌گیری از تجربیات پلیسی به سراغ مسافر جوانی رفتند که قصد عزیمت به اصفهان را داشت.

مسافر جوان که خود را با نام مستعار به ماموران معرفی کرد، وقتی نتوانست مدارک شناسایی را به آنان نشان دهد، در حالی به مقر انتظامی انتقال یافت که بررسی‌های تخصصی نشان داد گوشی تلفن همراه وی سرقتی است و در یک ماجرای هولناک از یک زن ۴۷ ساله زورگیری شده است. عوامل انتظامی که حالا یقین داشتند با تبهکار تبعه خارجی غیرمجاز روبه رو شده‌اند بی‌درنگ با مال‌باخته تماس گرفتند.

طولی نکشید که زن مذکور خود را به کلانتری رساند و در حالی که با چشمانی حیرتزده و افکاری پر از ابهام به او می‌نگریست، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: «دختر جوانی بودم که در یک حادثه دچار نقص جسمانی شدم و از سوی دیگر به دلیل شرایط ضعیف اقتصادی نتوانستم ازدواج کنم.

مدتی بعد پدر و مادرم نیز از دنیا رفتند و من که حالا بدون حامی شده بودم به زندگی مجردی و تنهایی روی آوردم و در یکی از مراکز خداماتی مشغول کار شدم تا اینکه در ۳۸ سالگی با پسر جوانی ازدواج کردم که بیماری صرع داشت. اما این زندگی مشترک ۲ سال بیشتر طول نکشید و من در سوگ شوهرم عزادار شدم.

دیگر هیچ‌گاه به ازدواج فکر نکردم تا اینکه حدود ۱۰ ماه قبل یکی از دوستانم اصرار کرد با جوان ۳۴ ساله‌ای ازدواج کنم که خود را اهل یکی از روستاهای تربت جام معرفی می‌کرد. من هم که به گونه‌ای از تنهایی خسته شده بودم و او هم ادعا داشت مرا به رویاها و آرزوهایم می‌رساند، در حالی به عقد موقت رضایت دادم که مهران ۱۲سال از من کوچکتر بود و شغلی هم نداشت.

او بعد از ۳ ماه رفت و آمد روزی به منزلم آمد و از من خواست به تفرجگاهی کوهستانی برویم. من هم از خوشحالی بلافاصله بساط پیک نیک را آماده کردم و سوار برموتورسیکلت به راه افتادیم. بالای کوه بودیم که ناگهان مهران با طنابی که از جیب کتش بیرون آورد، دست و پاهایم را بست و نه‌تنها با سیم‌چین همه طلاها و حتی گوشواره‌هایم را برید، بلکه با تبرزین کوچکی ضربه‌ای به سرم زد که خون بر چهره‌ام پاشید. او سپس پول‌ها و گوشی تلفنم را برداشت و متواری شد.

چند ساعت بعد خودم را روی تخت بیمارستان طالقانی دیدم. 2 روز بستری شدم که در همین مدت پلیس نیز ماجرا را پیگیری کرد، ولی از مهران خبری نبود. اکنون که افسران کارآزموده دایره تجسس هویت واقعی او را فاش کرده‌اند، من هنوز در شوک و حیرتم که چگونه فریب یک جوان افغانستانی غیرمجاز را خورده‌ام که خودش را با نام مستعار و ایرانی معرفی کرده بود.

در همین حال تبهکار مخوف افغانستانی راز عجیب زورگیری وحشتناک را لو داد و گفت: من 2 همسر در مشهد و اصفهان دارم که هر کدام از آنها یک فرزند دارند، ولی از وجود یکدیگر بی‌اطلاع هستند. بر اساس یک رسم کهن باید هدایایی را به همسر اصفهانیم می‌دادم. از سوی دیگر، بیکار بودم و پولی نداشتم. این بود که وقتی فهمیدم این زن (مال‌باخته) در مرکز خدماتی کار می‌کند و مقداری طلا دارد، نقشه ازدواج با او را طراحی کردم.

این تبعه غیرمجاز خارجی در حالی که به زن جوان خیره شده بود با آرامش و خونسردی خاصی ادامه داد: من هیچ علاقه‌ای به او نداشتم و فقط به خاطر طلاهایش ازدواج موقت کردم. اکنون نیز گوشواره‌هایش در گوش همسر اصفهانیم است و حاضرم خسارت آن را بپردازم.

بررسی‌های تخصصی نیروهای انتظامی با نظارت مستقیم رئیس کلانتری برای کشف زوایای پنهان این ماجرای عجیب و تبهکاری‌های احتمالی دیگر این مرد افغانستانی ادامه یافت.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.