دوشنبه 17 دی 1403
Sunday, 05 January 2025

شهید سلیمانی الگوی وحدت و مقاومت در جهان اسلام

صدا و سیما شنبه 15 دی 1403 - 02:36
سردار افشار، رئیس اندیشکده جنگ نرم دانشگاه دفاع ملی گفت: یکی از ویژگی‌های مکتب شهید سلیمانی برای مدیران فراجناحی بودنش است.

شهید سلیمانی الگوی وحدت و مقاومت

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، بررسی شخصیت شهید سلیمانی موضوع گفتگوی ویژه خبری جمعه شب شبکه خبر بود. در این برنامه با حضور کارشناسان اقتصادی، ویزگی‌های اخلاقی، مدیریتی و جهادی ایشان بررسی شد. 

سؤال: حاج آقا شیرازی، وقتی که به روز‌های گذشته نگاه می‌کنیم، از چند روز قبل از شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی تا همین روزها، همچنان مردم بعد از ۵ سال از شهادت شهید سلیمانی و حتی با وجود اتفاقی که سال گذشته رخ داد و شهادت برخی هموطنانمان در روز شهادت شهید سلیمانی، همچنان این مراسم دارد پرشور برگزار می‌شود، مردم از جای جای ایران و حتی مهمانان خارجی در این مراسم شرکت می‌کنند. مثل اینکه یاد و نام شهید سلیمانی هر روز بلندآوازه‌تر و بیشتر شنیده می‌شود و در دنیا بیشتر مخابره می‌شود. علت این اتفاق چه است؟

حجت الاسلام و المسلمین شیرازی جانشین سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع: دو نکته را من اشاره کنم، حاج قاسم نگاه اش به مردم یک نگاه الهی بود. قرآن می‌فرماید انّی جاعل فی الارض خلیفه، حاج قاسم به هر انسانی با این عینک نگاه می‌کرد که این انسان جانشین خدا روی زمین است.

سؤال: ورای سیاست و هر چیز دیگر؟

حجت الاسلام شیرازی: هر انسانی را که در مسیر مبارزه با ظلم حرکت می‌کرد، او را یک انسان ویژه می‌دانست، شکرگذار این نعمت بود. مثلاً حاج قاسم در دوران جنگ می‌گوید اگر من شهید نشده‌ام ولی با شهداء زندگی کرده‌ام، بوی بهشت را از شهدا استشمام کرده‌ام. در این میدان هر کسی که با ظلم مبارزه می‌کند، عاشق شهادت است و از مرگ نمی‌ترسد، حاج قاسم عاشق او است و به او محبت می‌کند و با محبت خار‌ها گل می‌شود. وقتی حاج قاسم با تمام وجود به صحنه می‌آید، از جان و هستی اش می‌گذرد، وقتی می‌بیند کسی در خطر قرار گرفته است، لحظه شماری می‌کند خودش را به او برساند، با تمام وجود، با تمام امکانات و مردم در هر صحنه‌ای این را می‌بینند. چه ملت ایران در دوران جنگ، چه جنوب کرمان در دوران پساجنگ، چه مردم لبنان، سوریه، عراق در دوران داعش یا در دوران جنگ ۳۳ روزه یا مردم فلسطین در میدان جنگ با اسرائیل. وقتی این حقیقت را در وجود حاج قاسم و یاران حاج قاسم مشاهده می‌کنند، عاشق حاج قاسم می‌شوند، محبت طرفینی است. به میزانی که به فرد محبت کنیم، محبت می‌بینیم. وقتی مردم این محبت را از حاج قاسم دیدند، لهذا پشت سر حاج قاسم حرکت کردند، در مسیر حاج قاسم حرکت می‌کنند، عاشق حاج قاسم می‌شوند. خدا هم محبت حاج قاسم را در دل مردم قرار داده است که نتیجه همان تلاش مخلصانه حاج قاسم است. لهذا ملتی هم که در این میدان حامی حاج قاسم هستند، همه کسانی هستند که از مرگ نمی‌ترسند، مجاهد و رزمنده هستند، مبارز علیه استکبار هستند. نهایت زندگی هر فردی این است که به مرگ ختم می‌شود، ملتی که از مرگ نترسد، چه غمی دارد، او را ترور کنند، بمب بگذارند، شهید کنند، آن چیزی که برایش مهم است، به آن اعتقادی که رسیده است، پای اعتقادش می‌ایستد. چون مردم اعتقاد دارند به راه حاج قاسم و به مکتب حاج قاسم و مکتب حاج قاسم را مکتب اسلام می‌دانند، برای جانفشانی در راه این مکتب آمده هستند، هیچ دشمنی، هیچ حرکتی، هیچ بمبی هم نمی‌تواند مانع از حضور مردم در این صحنه بشود و روز به روز می‌بینیم که این محبت بیشتر هم می‌شود.

سؤال: صحبت‌های شما را که شنیدم یاد جمله معروف شهید سیدحسن نصرالله افتادم که می‌گفتند ما اگر پیروز شویم، که پیروز هستیم و اگر شهید هم شویم باز هم پیروز هستیم و این نگاهی است که در مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی است. سردار افشار، شما با توجه به شناختی که سال‌ها از شهید حاج قاسم سلیمانی داشتید، فکر می‌کنید مهمترین ویژگی که حاج قاسم را محبوب دل‌ها می‌کند، اگر خاطرتان باشد، همان ابتدا سردار سلیمانی بعنوان سردار دل‌ها همه جا نام شان شناخته شد و معروف شدند. چه می‌شود که ایشان به این جایگاه در بین مردم می‌رسند؟

سردار علیرضا افشار، رئیس اندیشکده جنگ نرم دانشگاه دفاع ملی: ویژگی‌های متعددی برای شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی بیان شده که بخصوص بعد از شهادت ایشان بیشتر روی تبیین آنها کار شد. ولی یک حسی بین مردم و آنچه که او با روحیه حماسی و اخلاصی که داشت و حضور در میدان‌های خطر مردم حس کردند، این رابطه دلی برقرار شد. البته من اعتقاد دارم که خون شهید پرده‌های فریب و عملیات روانی دشمن را می‌درد.

سؤال: خود حضرت آقا هم فرمودند که شهید حاج قاسم برای دشمن حتی خطرناک‌تر از حاج قاسم بود؟

سردار افشار: بله و واقعاً این مکانیزم را ما نمی‌توانیم تشخیص دهیم که چه فرآیندی اتفاق می‌افتد تا این آگاهی به جامعه منتقل می‌شود. امام فرمودند شهدا شمع محفل بشریت هستند. مثلاً شهید بهشتی که امام فرمودند مظلومیت او بالاتر از شهادت اش بود، قبل از شهادت شان فضای خیلی نامطلوبی در کشور بود، اما بعد از شهادت ایشان دیدیم که کشور یکپارچه زجه شد و متوجه حقیقت شهید بهشتی و تأثیر آن در انقلاب و نظام شدند. شهید حاج قاسم سلیمانی هم به همین ترتیب، البته ویژگی‌های بسیار ارزشمندی ایشان دارد که امروز به درد مدیران ما می‌خورد، یعنی مکتب شهید سلیمانی به نظر من می‌تواند یک الگوی تمام عیار برای مدیران ما، چه دولتی و چه غیردولتی، فرمانده‌ها و مسئولین باشد.

سؤال: اهم آنها را می‌فرمایید؟

سردار افشار: غیر از ویژگی‌های شخصیتی مثل تواضع، اخلاص، ساده زیستی که برای همه می‌تواند درس باشد، آن عبادت اش و زهد و تقوایی که داشت، واقعاً بعد از شهادت ایشان متوجه شدیم. ولی آن ویژگی‌هایی که به درد مدیریت می‌خورد، یکی مسئله دشمن شناسی است و شناخت مسئله‌ای است که ما برای آن مسئولیت داریم. شهید سلیمانی آن زمانی که به سپاه قدس در سیستان و بلوچستان بعد از جنگ و قبل از نیروی قدس رفتند، وقتی به او مسئولیت دادند، ایشان اجازه خواست یکی دو هفته سر مسئولیت و کارش نرود، برود و منطقه را شناسایی کند. کنار عشایر در مناطق مختلف سیستان و بلوچستان و حتی کنار گله داران و اینها می‌رفت و سعی می‌کرد که منطقه را بشناسد، کجا آمده و می‌خواهد مأموریت اجرا کند، ایشان این ویژگی را قبلاً هم داشت. زمان جنگ من یادم است که وقتی در قرارگاه‌ها جلسه برای عملیات گذاشته می‌شد، آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه نگاه می‌کرد به فرمانده لشگرها، بیشتر توجه می‌کرد به صحبت شهید سلیمانی که راجع به منطقه عملیات چه نظری دارد. چون نیرو‌های اطلاعاتی قوی داشت و سعی می‌کرد که شناخت دقیقی از منطقه عملیات داشته باشد. این خیلی برای مدیران ما مهم است. یعنی اگر مسئله را مدیران ما خوب بشناسند، نصف بیشتر راه حل دست شان آمده است و ما برای این مسئله باید خیلی وقت بگذاریم. یک مسئله مهم دیگر ایشان، مدیریت میدانی اش بود، به آن می‌گویند رهبری قیادی. ما به این دلیل حضرت امام قائد عظیم الشأن، چون از پاریس آمدند در وسط خطر، در ایران و هدایت و رهبری انقلاب را به دست گرفتند، این خیلی مهم است. مدیران ما هم باید مدیریت میدانی داشته باشند، در میدان، حالا مقام معظم رهبری اولین سفر‌های استانی را شروع کردند و بعد مسئولین و رؤسای جمهور این سفر‌ها را بعنوان برنامه خودشان قرار دادند، این برای مدیریت یک فرد خیلی تأثیرگذار است تا اینکه در یک اتاق در بسته بنشیند و بخواهد از آنجا تصمیمی را برای حوزه مسئولیتی خودش بگیرد. شهید سلیمانی آنقدر در حضور میدان خطر می‌کردند، بعضاً اطرافیان ایشان را نهی می‌کردند. مثلاً در جایی که نیرو‌های مدافع حرم، محاصره شده بودند، خودش با هلی کوپتر در وسط آن منطقه محاصره پیاده می‌شود و مدیریت صحنه را به دست می‌گیرد و اینها از محاصره نجات می‌دهد. مدیران ما باید مدیران میدانی باشند تا بتوانند موفق باشند و مسئولیت‌هایی که بعهده شان است را به خوبی انجام دهند. موضوع دیگر مردمی بودن است، شهید سلیمانی از نیرو‌های رسمی در سوریه و عراق استفاده می‌کرد ولی داوطلب‌ها و نیرو‌های مردمی و بسیج که در همین کشور‌ها و قبل از آن هم در حزب الله لبنان شکل گرفته بود، آنها تأثیرگذار بودند و بسیار تعیین کننده بودند در سرنوشت جنگ ها.

سؤال: شما اولین فرمانده نیروی مقاومت بودید؟

سردار افشار: آن زمان خاطرم است که یک تیمی از حزب الله لبنان آمدند نیروی مقاومت بسیج گفتند می‌خواهیم بسیج را بشناسیم و مشابه آن را پیاده کنیم، از تجربه‌های شما استفاده کنیم. اینها را به تمام واحد‌ها معرفی کردیم، رفتند مطالعه و بررسی کردند و بسیار تأثیرگذار بود برای استفاده از تجربه‌هایی که ما داشتیم. به هر حال شهید سلیمانی در همه مناطقی که عمل می‌کرد، مراجعه اش به مردم بود، نیرو‌های داوطلب بود، فاطمیون، زینبیون و دیگر گروه‌هایی که از خود کشورها، جوان‌هایی که علاقمند بودند و داوطلب بودند، سازماندهی می‌کرد، آموزش می‌داد، تجهیز می‌کرد، به آنها اعتماد داشت. شاید اگر در سوریه آن دفاع وطنی اش تضعیف نمی‌شد، مثل حشدالشعبی عراق حفظ می‌شد، این حوادث واقعی نمی‌شد، نیرو‌های مردمی را باید توجه کرد. ایران ما هم باید همین رویکرد را داشته باشد. یعنی دستگاه‌های اجرایی اگر بخواهند در کارشان موفق باشند، باید به سراغ مردم بروند، تشکل‌های مردمی، مشارکت‌های مردمی، آنها را به کار بگیرند.

سؤال: حاج آقا شیرازی، شما اصلالتاً کرمانی هستید و دوستی و رفاقت شما با شهید حاج قاسم سلیمانی به سال‌ها قبل برمی گردد. چطور با حاج قاسم و چه زمانی آشنا شده‌اید و بعنوان یک رفیق دیرین که حتی خاطره هایتان را در خصوص شهید حاج قاسم سلیمانی کتاب کردید، مهمترین ویژگی‌های شخصیتی شهید حاج قاسم چه بود؟

حجت الاسلام شیرازی: من از سال ۱۳۶۱ قبل از عملیات بیت المقدس با حاج قاسم آشنا شدم. زمانی که من در جنگ غرب بودم، بعد از عملیات فتح المبین آمدم جنوب، رفتم آن زمان تیپ ثارالله بود، ارتباط ما تیپ و با لشگر استمرار پیدا کرد. از سال ۶۵ هم من مسئول تبلیغات لشگر بودم که دائم با حاج قاسم بودیم و اواخر حیات حاج قاسم هم هشت سال و نیم من در نیروی قدس با حاج قاسم بوده‌ام.

سؤال: بعنوان مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس؟

حجت الاسلام شیرازی: بله.

سؤال: یعنی نزدیک به چهل سال، سی و هفت سال، شما دوستی و رفاقت دیرینه با حاج قاسم داشته‌اید؟

حجت الاسلام شیرازی: بله.

سؤال: وقتی که با دوستان یا خانواده صحبت می‌کنیم، شخصیتی از حاج قاسم می‌گویند که خیلی رئوف بودند، نسبت به کودک ها، نسبت به دوستان، نسبت به خانواده، ولی در کار خیلی جدی بودند و شوخی هم با هیچکس نداشتند. خیلی هم بعنوان مدیر میدان همه چیز را کنترل می‌کردند و تحت نفوذ ایشان بود. من از دختر شهید رضی شنیده بودم، می‌گفتند تماس می‌گرفتند، دانه دانه کار‌ها را چک می‌کردند. خیلی از دوستان دیگر و خانواده‌های نیرو‌های ایشان این را تعریف می‌کردند. شما مهمترین ویژگی‌هایی که از سردار حاج قاسم سلیمانی به ذهن شما است، چه است؟

حجت الاسلام شیرازی: حاج قاسم انسان ویژه‌ای بود، همیشه حرف نو داشت و به همه مباحث توجه می‌کرد. در اوج جنگ حواس اش به خانواده رزمندگان اش بود، در اوج جنگ حواس اش به غذای رزمندگان اش بود. من گاهی به تهرانی می‌گویم، شما در کتاب هایتان می‌نویسید غذا نداشتیم، آب نداشتیم، امکانات نداشتیم، حاج قاسم در عملیات کربلای یک و پنج در خط آتش، خط عملیات، بهترین غذا را به رزمنده‌ها می‌داد. غذای گرم، بهترین میوه در تیرماه که عملیات کربلای یک بود، بهترین گیلاس را به خط مقدم و نیرو‌های عملیاتی می‌داد. نوشابه قوطی می‌داد، دوران جنگ نوشابه قوطی اصلاً مرسوم نبود، ولی نوشابه قوطی را در خط مقدم به نیروهایش می‌داد. ویژگی حاج قاسم چه در دوران جنگ و چه بعد از جنگ توجه به رزمنده و شهید و جانباز بود. تا پایان حیات، هیچ زمانی نیرو‌های لشگر ثارالله را رها نکرد، حداقل سه چهار جلسه با همه فرمانده‌های لشگر داشتند.

سؤال: یک تصویری هم بود از شهید حاج قاسم سلیمانی که یکی از دوستان او که جانباز قطع نخاع شده بودند، مرتب به ایشان سر می‌زدند.

حجت الاسلام شیرازی: حاج قاسم یک انسان خستگی ناپذیر بود. مثلاً در عملیات کربلای پنج، ۳ یا ۴ شبانه روز اصلاً نخوابید. این اواخر هم همین بود، نمی‌شود بگوییم آن زمان جوان بود، پایان عمرش هم جوان بود. یک سفری که به سوریه و عراق داشت، دو هفته طول کشید، آقای پورجعفری به من گفت ۱۰ ساعت نخوابید. ما یک جلسه‌ای داشتیم در نیروی قدس، ۷ صبح تا ۷ بعدازظهر، ۱۲ ساعت، فقط ظهر برای ناهار و نماز تعطیل شد. ساعت ۷ شب دیگر داد همه درآمد، هیچکس به حاج قاسم نمی‌رسید، گفتند ادامه جلسه را بگذاریم برای فردا، حاج قاسم گفت باشد، خسته شدید فردا ساعت ۷. روز بعد من ساعت شش و نیم صبح، رفتم اتاق حاج قاسم که با هم برویم جلسه، به من گفت دیشب که رفتید منزل، من رفتم اصفهان، یک رزمنده‌ای از رزمندگان لشکر ثارالله نجف آبادی بود، آقای توبه‌ای ها، که الان شهید شده و این ماجرا برای سال ۹۰ یا ۹۱ بود، حاج قاسم گفت من دیشب رفتم اصفهان، رفتم نجف آباد، رفتم منزل آقای توبه‌ای‌ها و تا نصفه شب با توبه‌ای‌ها بودم، قطع نخاعی هم بود، نصفه شب راه افتادم و اومدم که به جلسه امروز برسم، یعنی این طور وقت می‌گذاشت برای فرزند شهید هم همین بود.

سوال: خیلی از بچه‌های شهید خاطره داشتند و تعبیرشان این بود که بعد از حاج قاسم ما دوباره یتیم شدیم.

حجت الاسلام شیرازی: من می‌رفتم با حاج قاسم. وقتی حاج قاسم می‌رفت همه دلگرم می‌شدند و امید پیدا می‌کردند و یک بار با حاج قاسم شوخی کردم هر منزل شهید خواستم بروم گفتم تو را نمی‌برم، چون من دیده نمی‌شدم، فاصله من با حاج قاسم از زمین تا آسمان است. بچه‌های شهید راحت با حاج قاسم حرف می‌زدند.

نمونه‌های آن را دیدیم فرزند شهیدی که گل سرنماز به حاج قاسم می‌داد و بعد از شهادت حاج قاسم اندکی بیشتر فرصت آشنایی با شخصیت ایشان بوده است، در تایید فرمایشات شما نکته تکمیلی بگویم، این که حاج قاسم خودتان حتی در نامه‌ای که به دخترشان فاطمه خانم نوشته بودند که من در پی شهادت هستم و می‌گفتند من در چشم مانم نمک می‌ریختم، کسی از نسل ایشان باشد که این چنین جانفشانی بکند و همه این‌ها کنار هم است که حاج قاسم را این طور محبوب دل‌ها می‌کند.

حجت الاسلام شیرازی: در ارتباط با فرزند شهید سعی می‌کند که او را تربیت کند، خصوصا جایگاه پدر برای فرزند شهید جا بیاندازد، شهید سلیمانی یک نامه‌ای دارد البته از این نامه‌ها بسیار هستند، یک نمونه را بگویم به فرزند دختر بزرگ شهید مغفوری، در نامه می‌نویسد که پدر تو با ارتباط با خدا به این مقام رسیده است. می‌خواهد ترسیم کند علت این که شهید مغفوری به این رتبه رسید ارتباط با خدا بود، تو اگر می‌خواهی به این جا برسی این راه راباید سپری کنی، بعد می‌گوید جایگاه بابای تو در جامعه این است و افتخار کن به بابایی که امروز این رتبه را دربین مردم و جامعه دارد.

سوال: سردار در مورد الگوی مدیریتی حاج قاسم سلیمانی اندکی صحبت کردید، یک کم به این بعد بپردازیم که شخصیت حاج قاسم یک شخصیت کاملا فراجناحی است که نمونه اش در مراسم تشییع عجیب حاج قاسم سلیمانی دیدیم و انواع و اقشار سیاسی، مذهبی، اعتقادی آمده بودند و اشک می‌ریختند، تعبیری حاج قاسم دارند که دختر کم حجاب و بی حجاب هم دختر من است، این شخصیت از کجا نشات می‌گیرد که همه را می‌توانستند با آن‌ها ارتباط بر قرار کنند و اثرگذار باشند روی آنها؟

سردار افشار: شهید سلیمانی آن قدر فراجناحی فکر می‌کرد و عمل می‌کرد که بعضا متهم می‌شد که او عضو فلان جناح است، شایستگی مبنا باشد، حق مبنا باشد، برای هر کدام از احزاب و گروه ها، مخصوصا کسی مسئولیتی پیدا کند، باید علی السویه باشد و یکی از ویژگی‌های مکتب شهید سلیمانی برای مدیران همین ویژگی بین جناحی عمل کردن و فراجناحی بودنش است و موضوع دیگری هم دارد که قابل ذکر است و آن مسئله مشورت کردن همان طور که فرمودند حاج آقا، جلسات طولانی با کارشناسان است و خسته نمی‌شد و سعی می‌کرد که همه نظرات را دریافت کند و یک جمع بندی از همه نظرات داشته باشد و این خیلی تعیین کننده است برای مدیران که خود رای نباشند و بدون توجه به نظرات کارشناسی و تخصصی تصمیمی نگیرند که بعد دچار مشکل شوند که بعد تغییر دهند که چقدر بی توجهی به این نظرات کارشناسی در کشور ما اتفاق می‌افتد، بحث ولایت مداری او بود که از عمق وجودش این اعتقاد را داشت ولایت فقیه استمرار ولایت اهل بیت و انبیاء است و بایستی به نظرات او عمل کرد. این اعتقاد قلبی او بود، البته در یک سطح کلی‌تر برای بحث تبعیت از ولایت این تشکیلات پذیری و تبعیت از نظام و خودرای نبودن در مدیریت بسیار مهم است، ما بعضا داریم مدیرانی که قوانین برای شان مهم نیست و زیر پا می‌گذارند و بی توجهی می‌کنند و قانون را دور می‌زنند و این‌ها باعث می‌شود که بی نظمی در جامعه اتفاق می‌افتد و بعضا شاهد بودیم و شهید سلیمانی خیلی در این جهت دقت داشت که فرمایشات مقام معظم رهبری را دقیقا عمل کند.

سوال: سردار مرز این با آدم‌هایی که حزب باد هستند که با همه می‌توانند ارتباط برقرار کنند که متمایل به آن سمت نباشند که کسی مثل حاج قاسم با همه در ارتباط بود ولی اثرگذار بود.

سردار افشار: کسی که به نظام و ولایت اعتقاد داشته باشد دچار مشکل نمی‌شود در شرایط فتنه و غبارآلود بودن شرایط خیلی راحت می‌شود به آن حقیقت دست پیدا کرد اگر این اعتقاد واقعا وجود داشته باشد و آن چه که در مدیریت باید از شهید سلیمانی در این عرصه استفاده کرد، این است که این پیروزی‌هایی که اتفاق افتاد ما کمتر از مقام معظم رهبری صحبت کنیم ولی مطمئنا استفاده‌ای که ایشان از نقطه نظرات مقام معظم رهبری می‌کردند و به تبع آن تعهدی داشته است که به آن‌ها عمل کند این پیروزی‌ها را به دست آورده است و قطعا سرچشمه مربوط می‌شود به همان ولایت فقیه و مقام معظم رهبری که نقش بی بدیلی داشتند و کمتر صحبت شده است راجع به این موضوع که در همه عرصه ها، در عرصه اقتصادی و اجتماعی که فرمایشات مقام معظم رهبری را مبنای راه خودمان قرار دهیم و شیوه‌های عملی را به کار ببریم اهداف ما تحقق پیدا می‌کند.

سوال: خود حاج قاسم به این موضوع و شان مهم ولایت پذیری توصیه‌های مهم ایشان است، حاج آقا نقش شهید حاج قاسم سلیمانی در احیای جبهه مقاومت در منطقه چطور بود و ایشان فرمودین که هم شما و هم سردار، مدیر میدان بودند و کمک می‌کردند و به همه مسائل دقت نظر داشتند و از نظرات کارشناسان استفاده می‌کردند و حضور ایشان در محور مقاومت و یک پارچه کردن ایشان از لبنان، فلسطین، غزه و یمن همه جا کنترل و یک پارچه کردن که چقدر به منافع ملی ما می‌توانست کمک کند؟

حجت الاسلام شیرازی: حاج قاسم تمام کارهاش برای خدا بود، گاهی ما کاری انجام می‌دهیم ولی در درون این کار نیت مان این است که خودمان را مطرح کنیم، حاج قاسم، چون تمام رفتار و کردار و گفتارش برای خدا بود همه را جذب می‌کرد. برای او مهم نبود سوری باشد، لبنانی باشد، یک جبهه عظیمی است، که این جبهه عظیم را اولا امام فرموده بودند که باید ایجاد بشود. امام در پیام پذیرش قطعنامه فرمودند ما باید بسیج جهانی اسلام را شکل بدهیم، در استمرار این حرکت و مسیری را که رهبرمعظم انقلاب اسلامی ترسیم کرده‌اند برای شکل گیری این ایده امام، جبهه مقاومت در جهان شکل گرفت و حاج قاسم با فکر خودش و یاری دوستانش توانست زینبیون را و فاطمیون را رشد بدهد، شکل بدهد و رشد بدهد و حزب الله را رشد بدهد، انصارالله را ایجاد کند، حشد الشعبی را ایجاد کند و یک جبهه وسیعی که همه این‌ها هم دیدند حاج قاسم در میدان خودش را مطرح نمی‌کند. شما نگاه کنید ابومهدی به حاج قاسم می‌گوید تو فرمانده منی، حاج قاسم به ابومهدی می‌گوید تو فرمانده منی. حاج قاسم به سید حسن نصرالله می‌گوید من درس ولایت را از تو گرفتم، سید حسن نصرالله می‌گوید من درس ولایت را از تو گرفتم، وقتی مردم و حزب الله لبنان ببیند و یمنی ببیند که حاج قاسم در این میدان خودش را نمی‌بیند و می‌خواهد یمن و حزب الله و حشد الشعبی را بزرگ کند و خودش در میدان ایستاده و با تمام توان حاضر است کشته شود و ابومهدی بماند، حاضر است کشته شود نیروی حزب الله سید حسن نصرالله بماند، وقتی این ایثار را ببینند این می‌شود نقطه وفاق و وحدت. گاهی سخن از وحدت می‌زنیم، اما در میدان خودمان را مطرح می‌کنیم. محور وحدت من هستم حاج قاسم می‌گوید نه، اولا محور وحدت خداست، نکات مشترک را بار‌ها حاج قاسم در نیروی قدس می‌گفت، می‌گفت می‌خواهم برویم سوریه، ببنیم نکات مشترک ما با علوی‌ها چیست، نقاط مشترک ما در یمن بازیدی‌ها چیست، ما روی خدا تفاهم داریم. همه خداپرست هستیم، ما روی موضوع قرآن تفاهم داریم، می‌آمد نقاط مشترک را پررنگ می‌کرد، وقتی دیگران هم می‌بینند او دارد در رابطه با خدا حرف می‌زند، او هم در ارتباط خدا حرف می‌زنیم، او دارد در رابطه با قرآن حرف می‌زند، ما هم در رابطه با قرآن حرف می‌زنیم، حاج قاسم در مورد ایده‌ای که مربوط به خودش می‌داند و ارزش و آرمان خودش می‌داند، می‌بیند که حاج قاسم برای ارزش‌های او جانش را بدهد، طبیعی است که همه می‌آیند پشت سر حاج قاسم قرار می‌گیرند، مثلا در سوریه وقتی بحث نوبلا الزهرا یا فوکوکفریا مردم می‌بینند حاج قاسم فرمانده میدان است و به قول سید حسن نصرالله می‌تواند در ایران فرماندهی کند، می‌آید در میدان در نقطه تلاقی با دشمن جلوترین جایی است که دیگر جلوتر از او کسی وجود ندارد، حاج قاسم ایستاده است و دارد از زن و بچه فوکوکفریایی دفاع می‌کند، طبیعی است که در هر میدان سختی ببینید که کسی به کمک تان می‌آید عاشق او می‌شوید، مردم وقتی این عملکرد حاج قاسم را دیدند عاشق او شدند و گرد او قرار گرفتند و فرماندهی که در عملیات کربلای ۵، فرمانده عراقی بعثی، در کربلای ۵ با حاج قاسم می‌جنگید، او فرمانده سپاه دشمن بود لشکرثارالله با او می‌جنگید. در عراق در جنگ با داعش همان فرمانده آمده است زیر چتر حاج قاسم جنگید و شهید شد و این همان محبت و نوع رفتار و اخلاص و تواضع حاج قاسم وقتی می‌بینند حاج قاسم پای این‌ها را می‌بوسد و در میدان بوکمال وقتی حاج قاسم می‌خواهد نیرو‌ها را به میدان بفرستد، با نیرو‌ها که صحبت می‌کند می‌گوید من دست و پای شما را می‌بوسم، کدام فرمانده مادی گرا این حرف را می‌زند و می‌بوسد و نه این که شعار می‌دهد، وقتی می‌بینند حرف و عملش یکی است پشت سرش قرار می‌گیرند و به عنوان محور قبولش می‌کند.

سوال: در میدان جنگ این طوری هستند و وقتی یک حادثه‌ای مثل سیل در خوزستان رخ می‌دهد آن جا هم با نیرو‌های شان می‌روند برای امداد مردم.

حجت الاسلام شیرازی: هر جا که مردم نیاز به کمک داشته باشند، حاج قاسم جدی است در میدان جنگ، در کربلای ۵ جدی است، کوچک‌ترین خطا را نمی‌پذیرد و محکم می‌گوید اگر شما بتوانید کاری را انجام بهید که رزمنده ما کمتر آسیب ببیند و شما انجام نداده باشید، من فردای قیامت یقه تان را می‌گیرم، این محکمی را در مدیریت میدان دارد و بعد از عملیات کربلای ۵ حاج قاسم همه فرماندهانش را که در میدان بودند و زن و بچه شان در اهواز بودند، همه را دعوت می‌کند سد دز که محل استقرار لشکر است و خودش گوسفند می‌کشد، خودش آشپزی می‌کند و خودش از آن‌ها پذیرایی می‌کند، از خانواده‌ها و فرماندهانش.

سوال: چقدر ما هنوز نشناختیم حاج قاسم و چقدر باید کتاب نوشته شود و چقدر فیلم و سریال و مستند ساخته شود و چقدر.

حجت الاسلام شیرازی: درمحبت حرف ندارد.

سوال: سردار افشار با توجه به حوزه‌ای که شما در آن فعالیت می‌کنید و سال‌هایی که به موضوع دفاع پرداختید در عمر و زندگی خودتان چه در دوران دفاع مقدس و در نیروی مقاومت و اکنون که در حوزه جنگ نرم فعالیت می‌کنید، همه این‌ها را کنار هم بگذاریم، فرماندهان بزرگی امثال حاج قاسم شاید خیلی شناخته شده نباشند، نسبت به مردم و مردم خیلی آن‌ها نشناسند و دشمن ازاین خلاء سوء استفاده کرده و روی یک شکاف‌هایی دست می‌گذارد و آن‌ها را تقویت می‌کند و اتفاقاتی مثل فتنه ۱۴۰۱ در کشور ما رقم می‌خورد. می‌خواهم در این خصوص صحبت کنید که چرا دشمن و از چه طریقی می‌آید کاری می‌کند که او دختر بی حجاب وقتی حاج قاسم از او به عنوان فرزند نام می‌برد، ولی می‌آید دشمن کاری می‌کند که می‌شود شکاف اجتماعی و جریان سختی به کشور ما تحمیل می‌کند و یک مدت طولانی کشور ما را درگیر می‌کند، راجع به حجاب اجباری و فشاری که دشمن از قبل آن ایجاد می‌کند بپردازیم؟

سردار افشار: دشمن و استکبار جهانی وقتی در میدان رزم کم می‌آورد و امکان موفقیت برای او وجود ندارد سرمایه‌های سنگینی درباره جنگ شناختی می‌کند و برنامه ریزی‌های گسترده در این جهت دارند و بعضا شاهد تاثیراتی هم هستیم، مثلا شهید حاج قاسم سلیمانی که در آن مقطع که شهید شد قبل از آن تبلیغات وسیعی علیه شهید سلیمانی در خود عراق و سوریه در جا‌هایی که کشورشان به دست ایشان و نیرو‌های دفاع از حرم نجات پیدا کرده است، برنامه ریزی و تبلیغات کرد.

سوال: علیه فرماندهان مقاومت باز هم هست؟

سردار افشار: در کنار این اقدامات نظامی و امنیتی و ترورها، آن کار تبلیغاتی و رسانه‌ای سنگینی، تأثیر خودش را می‌گذارد. ما باید در میدان مقابله با جنگ نرم دشمن، ساز و کاری را به وجود بیاوریم، با یک هم افزایی در بخش‌های مختلف. البته طرح‌ها و برنامه‌هایی هم است، ولی متأسفانه هنوز آن هم افزایی لازم بین دستگاه‌های اجرایی و مسئولین فرهنگی اتفاق نیفتاده است. همانطور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند، ما راوی اول حوادث باشیم، تأثیرگذار باشیم از حق و حقیقت دفاع کنیم، اجازه ندهیم دشمن اذهان ملت ما را، ملل دیگر را تحت تأثیر فریب خودش قرار بدهد. کار سنگین و پرهزینه‌ای است ولی باید انجام شود، یعنی ما نمی‌توانیم نسبت به این عرصه بی تفاوت باشیم. البته، چون ما روی حق حرکت می‌کنیم، تأثیرگذاری ما در جوامع خیلی بیشتر است. شما دیدید در بحث طوفان الاقصی و حوادث بعد از آن، دنیای استکبار با رسانه‌های وسیعی که داشت و امپریالیسم رسانه‌ای خودش سعی کرد مظلومیت رژیم صهیونیستی را در دنیا برجسته کند و این را نشان بدهد که اینها حق دارند که از موجودیت خودشان دفاع کنند. اما به دلیل آن حوادثی که بعد از آن اتفاق افتاد، مشت اینها باز شد و تمام آن هزینه‌ها بر باد رفت و تظاهراتی که علیه رژیم صهیونیستی در اروپا و امریکا و همه جا اتفاق افتاد و انشاالله این فرآیند تأثیرگذار خواهد بود برای اینکه یک قضاوت جهانی نسبت به این جریان استکباری و اشغال منطقه فلسطین توسط رژیم صهیونیستی شکل بگیرد و زمینه را برای اقدام‌های بعدی فراهم کند.

سؤال: یعنی با توجه به شناخت دقیقی که ما می‌توانیم نسبت به مکتب حاج قاسم و الگوی مدیریتی ایشان داشته باشیم می‌توانیم برای حل چنین مسائلی هم از آن استفاده کنیم؟

سردار افشار: بله قطعاً همینطور است. همواره با بیان خودش در بخش‌های مختلفی که داشت، بخصوص برای رزمنده‌ها و نیرو‌هایی که تحت امر او بودند، طوری عمل می‌کرد که آنها دل به فرمان بدهند نه گوش به فرمان، این چیزی که ما در بسیج مردمی داریم.

سؤال: مدیریت بر دل‌ها و حکومت بر دل‌ها بوده است. حاج آقا شیرازی، ما چه کار باید بکنیم که مسیر حاج قاسم و مکتب حاج قاسم در جامعه ادامه دار باشد؟

حجت الاسلام شیرازی: ما باید مثل حاج قاسم عمل کنیم، حاج قاسم همیشه زیبایی‌ها را می‌دیدند. ما گاهی به فرض می‌گوییم چقدر غیبت می‌کنیم، همین فرد صوت زیبای قرآن دارد. حاج قاسم زیبایی هایش را به رخ اش می‌کشید، بعد وقت می‌گذاشت برای او، می‌گفت عشق من این است که وقتی به سفر می‌روم، در هواپیما با یک جوان بنشینم، با او حرف بزنم، شبهه هایش را برطرف کنم. پس اول جذب می‌کرد، بعد می‌آمد زیبایی هایش را پررنگ می‌کرد، بعد روی پایه‌های اعتقادی اش کار می‌کرد. چون می‌گفت حتی در رابطه با شهداء می‌گفت، می‌گفت شهدای ما شهدای راه توحید هستند، این توحید را از طریق ارتباط با دعا پیدا کردند. یعنی شما اگر می‌خواهید این مسیر را طی کنید، باید ارتباط با خدا و دعا پیدا کنید. این مسیر را با زیبایی حاج قاسم برای جوان خصوصاً جوان‌هایی که ما اصلاً به آنها توجه نمی‌کنیم و آنها را منحرف می‌دانیم، به آنها بیشتر توجه می‌کرد.

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.