همزمان با نخستین روز سال نوی میلادی، منابع رسمی اعلام کردند که صادرات گاز روسیه به اروپا از طریق خاک اوکراین، به دلیل منقضی شدن قراردادن ترانزیت گاز میان روسیه و اوکراین و عدم تمدید آن از سوی طرف اوکراینی، متوقف شد.
این اقدام در شرایطی انجام گرفت که اوکراینی ها از یک سال پیش تاکید داشتند که به دلیل اختلافات خود با روسیه در بحبوحه جنگ با این کشور، از تمدید قرداد ترانزیت گاز با روسیه که صادرات نیمی از گاز این کشور به اروپا را تسهیل می کند، خودداری خواهند کرد.
در عین حال، اوکراین خود نیز در سال 2015 خرید گاز از روسیه را متوقف کرده بود و اتحادیه اروپا نیز یک پنجره زمانی را برای تحریم کامل خرید گاز روسیه در نظر گرفته است. در این نقطه، برخی تحلیلگران غربی به این نکته اشاره می کنند که این مساله می تواند موجب ضربه به اقتصاد روسیه شود و درآمدهای صادراتی آن را کاهش دهد. با این همه، این تمام ماجرا نیست و در قالب معادله کاهش صادرات گاز روسیه به اروپا(این صادرات هنوز از طریق خط لوله ترک استریم تا حدی برقرار است)، جنس خاص بازیگری دولت آمریکا حامل معانی زیادی است.
آمریکایی ها قبل از آغاز جنگ اوکراین هر کاری کردند تا خط لوله معروف نورد استریم که صادرات گاز روسیه به اروپا را تسهیل می کرد و به اروپایی ها انرژی ارزان می داد و سال ها برای تحقق آن تلاش و سرمایه گذاری شده بود، لغو کنند. در این راستا، آن ها طیفی از فشارهای سیاسی و حتی تهدیدات اقتصادی را مطرح ساختند. با این حال، با آغاز جنگ اوکراین بود که این خط لوله دچار یک انفجار مشکوک شد. انفجاری که هنوز مسوولیت آن را کسی قبول نکرده با این حال، لیز تراس وزیر خارجه و نخست وزیر سابق انگلیس در یک پیام مشکوک که پس از انفجار خط لوله نورد استریم خطاب به مقام های آمریکایی افشا شد، به طور ضمنی از دست داشتن کشورش و همکاری با آمریکا جهت ضربه زدن به این خط لوله خبر داد.
در حقیقت، آمریکاییها به واسطه همکاری با انگلیس که خود از اتحادیه اروپا خارج شده، از فضای روانی جنگ اوکراین استفاده کرده و نه تنها ابتکار نورد استریم را به شکست کشاندند بلکه راه را برای دستوکار اصلی مد نظر خود که همان صادرات گاز آمریکا به اروپا و جایگزینشدنش با روسیه بود هم هموار کردند. اکنون آمریکایی ها اصلیترین گزینه برای صادرات انرژی به اروپا هستند و البته که این موضوع برای آمریکا حامل دستاوردهای اقتصادی قابل توجهی است. به بیان ساده تر، یک بازار صادرات انرژی پُرسود را در اختیار واشنگتن قرار می دهد.
در عین حال، اروپایی ها مجبورند به قیمت های ارائه شده از سوی آمریکا تن بدهند و تقویت اهرم انرژی آمریکا در رابطه با اروپا سبب خواهد شد تا نفوذ سیاسی واشنگتن بر پایتخت های اروپایی هم به نحو قابل ملاظهای افزایش یابد. مسائل و معادلاتی که همه و همه در کنار یکدیگر این نکته را فریاد می زنند که آمریکا برای تحقق اهدافش، هیچ خط قرمزی نمی شناسد و حتی متحدانش را نیز قربانی برنامه های بلندمدت خود می کند.