به گزارش ایسنا، یکی از سوالاتی که در سیاست معاصر آمریکا مطرح شده این است که آیا «جیمی کارتر» رئیسجمهور پیشین آمریکا در صورتیکه در دور اول ریاستجمهوری خود آزادی کارکنان سفارت این کشور در ایران را تضمین میکرد که در جریان انقلاب اسلامی به اتهام جاسوسی بازداشت شده بوند، دوباره در انتخابات پیروز میشد؟
طبق معمول، اثبات یا رد فرضیههای مخالف تاریخی غیرممکن است اما در این مورد، در حالی که تصور این که آزادی گروگانها ممکن بود جریان رقابتهای انتخاباتی در آن سال را بهکلی دگرگون کند، نگاه دقیقتری به تاریخ نشان میدهد که مشکلات سیاسی کارتر فراتر از بحران ایران ایجاد شده بود.
در گزارشهای رسانهای اخیر مطرح شده که جمهوریخواهانی از جمله «جان کانلی» وزیر خزانهداری پیشین آمریکا در بحرانی که به واسطه تسخیر لانه جاسوسی در سال ۱۹۷۹ در ایران پیش آمده بود، به نفع کارزار انتخاباتی «رونالد ریگان» در سال ۱۹۸۰ مداخله کرده و مانع انتخاب دوباره کارتر شدند.
در گزارشی که در پی مرگ کارتر در مجله تایم منتشر شده، با این مقدمه آمده است: یکی از بهترین راویان معاصر کشمکشهای سیای کارتر «پیتر جِی» سفیر انگیس در آمریکا در ۲ سال از ریاستجمهوری سیونهمین رئیسجمهور آمریکا بود. جی که یک روزنامهنگار و ناظر دقیق رخدادهای آن زمان بود، رفتوآمدهای مخفیانهاش به لندن، فراز و فرود سیاسی کارتر را آشکار ساخت.
پیروزی کارتر در انتخابات آمریکا در بحبوحه نابسامانی داخلی
اولین تلگرافهای جی از واشنگتن در سال ۱۹۷۷ شرایط منحصربهفردی را توصیف میکرد که امکان پیروزی یک فرماندار جنوب در انتخابات ریاستجمهوری را فراهم کرده بود. به گفته او، به مدت بیش از یک دهه از زمان ترور «جان اف کندی» رئیسجمهور پیشین آمریکا، ضربه چالشهای پیدرپی از شورشهای ضد نژادپرستی گرفته تا ترورها، ویتنام و واترگیت «ارکان عزت نفس، اخلاقیات، شکستناپذیری، ثبات و ترقی آمریکایی را عمیقا، به لرزه درآورده بود.»
از نظر جی، پیروزی کارتر «بهوضوح، نشاندهنده اشتیاق مردم آمریکا برای آغازی نو بود». آمریکاییها پس از تحمل فلاکت و سختی مداوم، آمادده تجربهای تازه و متفاوت بودند.
در ادامه این مطلب آمده است که جی پی برده بود رئیسجمهور جدید با ترکیبی از ویژگیهای شخصی منحصربهفردی به کاخ سفید آمده بود: اخلاقیاتی بینقص، ذهنی حساس، باریکبین و خشک و همچنین تعهدی نسبت به مقابله یکضرب با تمامی مشکلات سخت که مغایرت شدیدی با کاستیهای روسای جمهور پیشین از او از هر ۲ حزب داشت.
طبق روایت جی، حسن اصلی کارتر «جسارت او» در تشخیص مشکلات سیاسی بزرگ و ارائه راهکارهایی بود که عمدتا، «متاثر از درک او از منافع ملی و با اعتنای کمی به ملاحظات سیاسی فرقهای و حزبی کوتاهمدت و باریکبینانه بود». پاسخ کوبنده معمول او در مواجهه با باورهای عامه برای پرهیز از دردسرهای سیاسی، این بود که «جا نزنید».
بروز نگرانیها درباره رویکرد «منحصربهفرد» کارتر در کشورداری
در بخش دیگری از این مطلب با اشاره به این که جی با اشاره به موضوع «معاهده کانال پاناما» که به گفته او کارتر بهرغم فشارهای سیاسی، تشخیص داده بود انتقال اختیارات کنترل کانال پاناما به این کشور بیشتر در راستای منافع ملی آمریکا خواهد بود، به تمجید از کارتر پرداخته و گفت که او تمایل داشت در رهبری ملت آمریکا، رفتاری درست و اخلاقی در پیش بگیرد و مسیر درستی را انتخاب کنند.
اما ۲ ماه بعد، جی به بروز نگرانیهایی درباره این رویکرد منحصربهفرد رئیسجمهور آمریکا پی برده بود. او در تلگراف محرمانهای به لندن با عنوان «آیا آقای کارتر در دردسر افتاده است؟» شبهات فزایندهای را درباره توان رئیسجمهور برای برگردان آرمانهای بلندش به واقعیت سیاسی روایت میکند.
این تلگراف نشان میداد که کارتر به عنوان رئیسجمهور آمریکا، چقدر سریع درگیری مشکلاتی شده بود که از قضا، ناشی از همان عواملی بود که او را به قدرت رسانده بود. او زمانی وارد نهاد ریاستجمهوری آمریکا شد که معیوب و ناکارآمد شده بود.
به گفته سفیر پیشین انگلیس در آمریکا، «رفتارهای ننگین و خشونتبار جنگ ویتنام، رسوایی واترگیت و ساختار و رفتار متغیر کنگره، همگی، کار رئیسجمهور شاید فعال را مختل کرد.»
تایمز نوشت: دسته بزرگی از قانونگذاران مستقلی که در سال ۱۹۷۴ انتخاب شده بودند، همان «فرزندان واترگیت»، در پی تثبیت دوباره اختیارات کنگره در اداره ملت بود. این هجمه برای استقلال و خودرای بودن نهادهای قانونگذار شامل اعضای حزب خود رئیسجمهور هم بود که به نظر میرسید با مخالفت ورزیدن در کاخ سفید به جای اجرای دستورات کارتر در کنگره مشکلی ندارند.
به گفته جی، برخی از دستیاران کارتر، به طور غیرعلنی تایید کرده بودن که وقتی وارد کاخ سفید شدند، «هیچ تصوری از میزان آسیبهای وارد شده به نهاد ریاستجمهوری نداشتند.»
اما او بعدا، تایید میکند که تمام مشکلات کارتر ساختاری نبود. درعوض، «اداره ملت و رسیدگی به مشکلات از سوی او کیفیت پیچیده و نامشخصی داشت که باعث میشد حتی کسانی که شناخت خوبی از او داشتند نیز سردرگم، مایوس و گاهی آزرده شوند.»
نقص دردسرساز کارتر؛ او قادر به درک نمود بیرونی تصمیماتش و تاثیر آن نبود
سفیر پیشین انگلیس در آمریکا در ادامه روایتهای خود آورده است: رئیسجمهور فاقد قدرت تصور این بود که چگونه اقدامات و رخدادها تاثیر خود را بر جای میگذارند و برای بقیه کسانی به نظر خواهد رسید که مانند خود کارتر عادت بررسی تمامی جنبههای تمامی مسائل را نداشتند.
به گفته او، کارتر تمایل خطرناکی به این داشت که گمان کند واقعیت امور به خودیخود گویای نیات و اهداف او است. او در عوض این که اهداف و مقاصد خود را تشریح کند یا برای سیاستهای بازارگرمی کند، گمان میکرد «این که دلیل خوبی برای سیاست داشته باشیم، کافی است».
در ادامه این گزارش آمده است: این مشاهدات زمانی انجام شده بود که آمریکاییها مدام در حال شنیدن اخبار بد، بهویژه در زمینه اقتصاد بودند. موفقیت چشمگیر کارتر که «توافق کمپ دیوید» در سپتامبر ۱۹۷۸ اوج آن بود، صرفا وقفهای در این رویه ثابت ایجاد کرد. آنچه ریگان «شاخص فلاکت» خوانده بود، یعنی برآیند آمار تورم و بیکاری، در دوران کارتر بیشتر از زمانهای دیگر بالا رفته بود. رئیسجمهور بیش از پیش برای بازگرداندن این رویه مصیبتبار ناتوان به نظر میرسید.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: دیدگاه جی تا پایان دوره خدمت او به عنوان سفیر انگلیس، به طور قابلتوجهی تیرهوتار شده بود. جی اذعان کرده بود که کارتر «چندان در آمریکا محبوبیت ندارد و اعتماد کامل دیگر رهبران جهانی، دوست و غیردوست را جلب نکرده است». به گفته جی، شیوه کوتهبینانه و «بسیار نامتعارف حکومتداری» کارتر در کنار عدم توجه و حساسیت او نسبت به امور سیاسی، ریشه تمامی این مشکلات بود. او در مدت بیش از از دو سال به عنوان رئیسجمهوور آمریکا، نتوانست این فضیلت و درستکاری و ضرورت این رویه افراطی را تفهیم همگانی کند.»
حل کردن «بحران گروگانها» باعث نجات کارتر نمیشد
تایمز با اشاره به واقعه تاریخی تسخیر لانه جاسوسی در تهران که به بازداشت و زندانی شدن کارکنان سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۵۷ و قطع روابط دیپلماتیک میان تهران و واشنگان منجر شد، نوشت: میزان حمایت از کارتر زمانی که جی آخرین تلگراف خود را فرستاده بود، ۲۹ درصد بود. این میزان از محبوبیت و تایید او در میان ملت آمریکا پنج ماه پیش از گروگانگیری در تهران بود. آمارها در نظرسنجیها درباره کارتر، در مدت باقیمانده دوره ریاستجمهوری او نیز تقریبا در همین حدود بود، به جز صعودی موقتی که پس از گروگانگیری در تهران اتفاق افتاد و باعث اتحاد آمریکاییها شد.
علاوه بر این، افزایش زیاده نرخ بهره، افزایش قیمت گاز و دردسرهایی که «تد کندی» سناتور آمریکایی ایجاد میکرد نیز در سال ۱۹۸۰ به کارتر آسیب زد. اما طبق مشاهدات جی، گرفتاری اصلی سیونهمین رئیسجمهور آمریکا تردیدها نسبت به شیوه غیرمعمول رهبری او قابلیتش برای مقابله با هریک از این مشکلات به شیوهای بود که برای عموم مردم مطلوب باشد.
تایمز در بخش پایانی این مطلب آورده است: آیا بازگرداندن گروگانها چیزی را تغییر میداد؟ شواهد نشان میدهد که احتمالا، این طور نمیبود. شاید این که بگوییم اگر تلاشهای جمهوریخواهان برای مداخله علنی میشد، ممکن بود نارضایتی و خشم عمومی لازم برای از بین بردن فرصت ریگان برای پیروزی را بربیانگیرد، فرضیه قانعکنندهتری باشد. اما فارغ از هر اتفاقی که در آن مکالمات مخفیانه افتاد، کارزار ریگان توانست به طور موفقیتآمیزی هر کاری برای حفظ قابلیت انکار خود انجام دهد.
انتهای پیام