چهارشنبه 12 دی 1403
Wednesday, 01 January 2025

سریال «گردن‌زنی» توهین به شعور مخاطب است

مشرق نیوز یکشنبه 09 دی 1403 - 10:09
فیلمنامه گردن‌زنی، منطق روایی ندارد. ما حتی در فیلم‌های علمی تخیلی شاهد یک منطق روایی در فیلمنامه هستیم اما این سریال پا را فراتر از هر ژانری گذاشته و در سبک خودش می‌شود گفت یک ژانر من‌درآوردی است.

به گزارش مشرق، فرزانه متین در روزنامه اعتماد نوشت: سریال گردن‌زنی به کارگردانی سامان سالور و نویسندگی زامیاد سعدوندیان یکی از ضعیف‌ترین آثار نمایش خانگی در فصل پاییز محسوب می‌شد.این سریال که به تازگی به پایان رسیده، به قول یک نفر، از آن دسته آثاری است که ماقبل نقد است.

یک سریال پرستاره که متاسفانه بدترین بازی‌های خود را در چنددهه فعالیت حرفه‌ای‌شان، ارایه دادند. این سریال که داستانش حول محور قتل یک زوج جوان به نام باران و نیما توسط خلافکاری که از زندان به مرخصی آمده، نشان از آن می‌داد که ما با مجموعه‌ای جنایی و جاندار طرف هستیم.

البته باتوجه به ابهامات زیاد در قسمت اول، مخاطبان منتظر قسمت بعدی بودند که این ابهامات رفع شود اما از همان آغاز قسمت دوم متوجه شدند آنچه در قسمت اول دیدند، صرفا نمایشی برای بازار گرمی بوده است و از همان‌جا ما با مشکلات اساسی فیلمنامه روبه‌رو شدیم.

سریال «گردن‌زنی» توهین به شعور مخاطب است

در این سریال پرتناقض آنچه بیش از همه توذوق می‌زد نسبت شخصیت‌ها با یکدیگر بود. ما تا قسمت چهارم و پنجم تازه متوجه نسبت گنگ بازیگران با هم می‌شویم‌. شخصیت‌هایی که نسبت‌شان برای ما ملموس نیست به عنوان مثال رابطه بهمن (با بازی مهدی حسینیان) با گیسو (با بازی رویا نونهالی) اصلا شکل نگرفته ما در قسمت‌های ابتدایی متوجه هر نسبتی می‌شویم به غیر از مادر و فرزندی.در ابتدا فکر می‌کنیم که بهمن همسر گیسو است‌ یا فرزندش از شوهر اولش است و...حتی همسر گیسو، منصور (با بازی حسن معجونی) از لحاظ سنی با گیسو جور در نمی‌آید.

نه بهمن نه منصور هیچ‌کدام کاراکتر مناسبی از لحاظ سن برای نقشی که برای‌شان تعریف شده، مناسب نیستند.ما تا قسمت پنجم بارها اسم «شیخ» را می‌شنویم اما هنوز نمی‌دانیم شیخ، زن است یا مرد.حتی به گمانم خیلی از مخاطبان پژمان بازغی را شیخ می‌دانستند اما بعدا متوجه شدیم که شیخ، نام خانوادگی یک زن به نام تاراست که در یک قتل غیرعمدی دست داشته و با فرار از صحنه جرم، باعث پیچش داستان شده است.

سریال «گردن‌زنی» توهین به شعور مخاطب است

تعداد زیاد کاراکترها و اضافه شدن فریبرز و عزیز به‌عنوان برادران گیسو، سریال را تبدیل به یک آش شله‌قلمکاری کرده که هم نمکش زیاد است هم‌گوشتش هم سبزی‌اش و... . مثلا بود و نبود عزیز، برادر عقب‌مانده گیسو در سریال هیچ کمکی به پیشبرد داستان نمی‌کند یا اجیر کردن یک دختر توسط گیسو که با همسرش باشد تا بتواند از او جدا شود چه دردی از فیلم را دوا می‌کند و درنهایت‌ هم ‌دختر وابسته مرد هم‌سن پدرش می‌شود و خودکشی می‌کند.

زمانی که این حجم از مزخرفات را می‌بینیم با خود می‌گوییم آیا واقعا دوره این خزعبلات تمام نشده است. این خرده‌روایت‌ها فقط باعث می‌شود که کارگردان به مجموعه آب ببندد. هرقدر این قصه شل و ول جلوتر می‌رود ما متوجه در هم‌تنیدگی غیرمعمول دو خانواده گیسو و آفاق می‌شویم؛ گیسو پیش از ازدواج عاشق یزدان‌نامی بوده که بعدها یزدان همسر آفاق می‌شود.

یزدان بعدها، جانش را هنگام نجات باران در استخر از دست می‌دهد و حالا نیما، پسر یزدان و آفاق عاشق باران می‌شود.از خواندن این چند پاراگراف دست بر دارید چون‌باعث سرگیجه شما می‌شود.در این سریال، دوخانواده شاهد پرپر شدن دو جوان که به بدترین شکل سلاخی شده‌اند، هستند اما از عزاداری فقط لباس سیاه می‌پوشند و فردای کشتن آنها از بی‌طعمی غذا صحبت به میان می‌آید.

فیلمنامه گردن‌زنی، منطق روایی ندارد ما حتی در فیلم‌های علمی تخیلی شاهد یک منطق روایی در فیلمنامه هستیم اما سریال پا را فراتر از هر ژانری گذاشته و در سبک خودش می‌شود گفت یک ژانر من‌درآوردی.

سریال «گردن‌زنی» توهین به شعور مخاطب است

این سریال ضعیف حتی از یک‌داستان‌گویی منسجم در یک قسمت هم برخوردار نیست.قصه که چه عرض کنم این چند صفحه‌ای که به اسم فیلمنامه در آمده در خدمت ایده اصلی جنایت نیست، چراکه هر کدام از شخصیت‌ها آن‌قدر گره‌های کوری دارند که باید برای هر کدام از آنها یک سریال ۱۵ قسمتی ساخت.دیالوگ‌ها ابتدایی وتکراری، فیلمبرداری نابلد، تدوین بد، صداگذاری ضعیف و بازی‌های غیر قابل قبول همگی دست به دست هم داده که اگر چند ماه پیش، فیلیمو، افتضاح‌ترین سریال خود، قطب شمال را منتشر کرد، فیلم نت هم عقب نماند که این مجموعه مزخرف را به نمایش بگذارد. ای کاش گردن‌زنی پس از قسمت اول، یک پرش زمانی دو، سه ماهه داشت و بعدا ما شاهد این اتفاقات بودیم شاید می‌توانستیم با آن اخت شویم.

مسیر نامشخص گردن زنی از قسمت دوم به بعد، سریال را به بیراهه کشاند و آن را تبدیل به فاجعه ظهرهای جمعه کرد.کدام دایی ناتنی که حین مراسم صحبت از ارثش می‌کند و با خانواده گیسو هیچ رفت و آمدی ندارد اما ناگهان درصدد انتقام گرفتن از قاتل خواهرزاده‌اش برمی‌آید؟ تکلیف پلیس هم‌ که در سریال‌های نمایش خانگی کاملا مشخص است؛ همیشه در سریال‌ها کند هستند و چند پله عقب‌تر.

از سریال زخم‌کاری گرفته تا سریال چفت و بست‌دار و خوش ساخت بازنده چه برسد حالا به یک سریال درجه چهارمی. شما در کدام اثر خارجی دیده‌اید که قرار عاشقانه یک دختر و پسر در قبرستان باشد که ما در قسمت آخر این سریال دیدیم؟

آیا این به منزله توهین به شعور مخاطب نیست؟ شاید هم‌ می‌خواستند در قسمت آخر، ملات بیشتری اضافه کنند. واقعا به عنوان یک‌مخاطب در درجه اول نمی‌دانم در ذهن نویسنده چه گذشته که سریال اینچنینی، فاقد عمق را چون‌کلافی در هم پیچیده تحویل پلتفرم داده است.مخاطب می‌خواهد شاهد یک فضای هیجانی و پرکشش باشد نه اینکه او را به بازی بگیرند.این داستان گنگ و با ابهامات فراوان ارزش تماشا ندارد و بسیاری از مخاطبان آن را نصفه‌نیمه رها کردند.

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.