به گزارش رکنا، پارس جنوبی ، بزرگترین مجتمع گازی کشور 70 درصد گاز کشور، معادل روزانه 590 میلیون متر مکعب (از 850 میلیون متر مکعب) کل گاز تولیدی کشور را تامین می کند. در این مجتمع روزانه 700 هزار بشکه میعانات، حدود 20 هزار تن گاز مایع، حدود 500 تن گوگرد و حدود 5 تا 6 هزار تن اتان تولید می شود. در مجتمع پارس جنوبی با تکنولوژی های پیشرفته، گاز ترش به گاز شیرین تبدیل و به شبکه گاز کشور تزریق می شود.
مجتمع پارس جنوبی دارای نیروگاهی است که در سال 88 راه اندازی شده است. این نیروگاه با هدف تأمین برق پالایشگاه های زیر مجموعه مجتمع گاز پارس جنوبی، پتروشیمی های در محدوده و تأسیسات بندرگاهی با ظرفیت نامی هزار مگاوات راهاندازی شد و قرار است با اجرای طرح توسعهای سیکل ترکیبی سه بلوک بخار از سوی شرکت نفت و گاز پارس و با راهاندازی سه بلوک ظرفیت نامی نیروگاه به 1500 مگاوات برسد. این نیروگاه شامل 6 واحد گازی 166 مگاواتی، 9 پست برق و 400 کیلومتر خطوط انتقال برق است که در تابستان به شبکه سراسری برق کمک می کند.
هم اکنون شرایط پارس جنوبی با 13 پالایشگاه و در قالب 22 فاز در شرایط تحریم بسیار پیچیده است. بحث تامین قطعات، تعمیرات تجهیزات با محدودیت های موجود و کار در فصول گرم و شرایط سخت و از سوی دیگر محدودیت های موجود در بحث سرمایه گذاری و تامین منابع مالی، سختی کار کارکنان زحمت کش و شریف این مجتمع مهم کشور را که 24 ساعته برای تامین انرژی کشور در تلاش هستند را دو چندان می کند.
در حال حاضر کشور در شرایط کمبود گاز به سر می برد. این در حالی است که تولید گاز با حداکثر توان ممکن و بیش از میزان تعهد پارس جنوبی که روزانه 845 میلیون متر مکعب است در حال انجام است و تولید گاز به 865 میلیون متر مکعب در روز رسیده است. از سوی دیگر امسال با افزایش برودت هوا مصرف در بخش خانگی، تجاری و صنایع غیرعمده کشور به حدود 670 میلیون مترمکعب رسیده است، این درحالی است که در مجموع امسال حدود 850 میلیون مترمکعب گاز شیرین به خطوط سراسری گاز تزریق شده است، این مقدار تولید نسبت به مدت مشابه پارسال (چهار ماه اخیر) افزایش 14 میلیون مترمکعبی داشته است.
در این شرایط تمام بار مسئولیت تامین انرژی کشور بر دوش وزارت نفت برای تولید انرژی بیشتر است. زیرا گاز 75 درصد سبد انرژی کشور را تشکیل می دهد. بنابراین دیگر وزارتخانه ها که خود از عوامل اصلی ناترازی انرژی در کشور محسوب می شوند و در این چند دهه حتی یک قدم برای حل این معضل برنداشته و جز مصرف کار دیگری نکردند، به راحتی می توانند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و تمام مشکلات حوزه انرژی را به گردن وزارتخانه دیگر بیاندازند.
همیشه این سوال مطرح می شود که ایران، دومین دارنده منابع گازی جهان، چرا باید با مشکل کمبود گاز مواجه باشد؟ این درحالی است که پاسخ به این سوال را باید در نحوه تخصیص سبد انرژی کشور جستجو کرد. چرا 75 درصد سبد انرژی ایران به گاز وابسته است؟ و بالای 85 تا 90 درصد سوخت نیروگاه ها با گاز تامین می شود؟ درحالی که این رقم در دیگر کشورهای جهان به 20 تا 30 درصد می رسد. سبد انرژی کشورهای دیگر متنوع است و بخشی از آن گاز، بخشی تجدیدپذیرها و بخشی از زغال سنگ یا دیگر فرآورده های نفتی تشکیل می شود. از سوی دیگر در ایران میزان مصرف در بخش خانگی بسیار بالا است و روزانه به 700 میلیون متر مکعب می رسد. این درحالی است که ظرفیت تولید گاز محدود است و امکان دریافت روزانه بیش از یک میلیارد متر مکعب وجود ندارد.
وزارت نفت در چهار ماه اخیر موفق به افزایش تولید بیش از 25 میلیون مترمکعبی گاز ترش در بخش بالادستی شده است. به عبارت دیگر در چهار ماه اخیر سال جاری نسبت به مدت مشابه پارسال 14 میلیون مترمکعب گاز شیرین معادل نصف یک فاز میدان گازی پارس جنوبی بیشتر به شبکه سراسری گاز تزریق شده است.
همچنین در چهار ماه گذشته تولید نفت گاز نسبت به مدت مشابه پارسال 6 میلیون لیتر افزایش یافته است. این عدد در پایان آذر امسال به 11 میلیون لیتر رسیده که به همین مقدار ارسال نفت گاز به نیروگاه های کشور در مدت یاد شده افزایش داشته است. افزایش تحویل نفت گاز به نیروگاه های کشور به صورت میانگین روزانه 35 میلیون لیتر بوده که در برخی روزها بنا به نیاز تا سقف 60 میلیون لیتر رسیده است.
با این حال در حال حاضر باتوجه به تحریم ها، افت چاه ها و تجهیزات و با وجود پالایشگاه ها و خطوط موجود و عدم سرمایه گذاری لازم در بحث افت فشار گاز، از همه مهمتر عدم بهینه سازی، حداکثر میزان برداشت گاز در حال انجام است. طبق اعلام وزیر نفت، ایجاد تأسیسات فشارافزایی در پارس جنوبی در کشور از نان شب هم واجب تر است و اگر طرح های فشارافزایی اجرایی نشود از دو سال آینده شاهد افت فشار مخزن این میدان خواهیم بود.
اگر تولید گاز کشور یک روی سکه ماجرا باشد، روی دیگر سکه موضوعاتی مانند عدم مدیریت مصرف، فرسودگی قطعات در صنایع، راندمان پایین نیروگاه ها، مصرف انرژی بالا در صنایع مختلف، تولید خودروهای بی کیفیت با مصرف بالا، قاچاق سوخت، عدم توجه به انرژی هسته ای و تجدیدپذیرها است که یا بسیار کم به آن پرداخته می شود و یا به طور کلی بیان نمی شود.
مورد مهم مدیریت مصرف گاز در کشور است که غیرکارشناسی و بدون توجه به ساختار، فرهنگ و شرایط جغرافیایی و زندگی ساکنان منطقه و فقط برای مثال وعده گازکشی یک نماینده مجلس آن هم برای افزایش رای بوده است و این می شود که کشوری که باید با تنوع سبد انرژی، مصرف انرژی خود را مدیریت کند و آن را در مسیر افزایش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی قرار دهد، سرتاسر گاز کشی شده است و مسئله مهم "امنیت انرژی" در آن مغفول می ماند. وقتی 75 درصد انرژی یک کشور وابسته به گاز است، یعنی با کوچکترین مشکل کل کشور با بحران مواجه می شود. از سوی دیگر تولید برق کشور نیز به گاز وابسته است و در صورت مشکل در تولید یا توزیع گاز، مردم نه تنها با سرما بلکه با خاموشی و بی برقی هم مواجه خواهند شد.
تعداد بالای مشترکان گاز کشور و روند رو به افزایش آن از موضوعاتی است که مصرف گاز کشور را افزایش داده است و در واقع به نقطه ای رسانده است که گازی که باید در صنایع مصرف شود و به تولید و اقتصاد کشور کمک کند و تولید ناخالص داخلی کشور را بالا ببرد در حال حاضر بالای 90 درصد گاز تولیدی در بخش خانگی مصرف می شود و این می شود که صنایع و نیروگاه ها با کمبود گاز مواجه می شوند.
بحث دیگر، نیروگاه های کشور است، زیرا به هر اندازهای که نفت کوره در نیروگاه ها مصرف شود، گاز کمتری تحویل این نیروگاهها میشود و این گاز در نیروگاه های گازی و سیکل ترکیبی به عنوان جایگزین نفت گاز مصرف می شود و به این ترتیب با مصرف کمتر نفت گاز در سبد سوخت نیروگاهی، سطح ذخایر آن در نیروگاه ها افزایش می یابد. این درحالی است که نیروگاه های کشور که براساس مصوبات بالادستی مکلف به مصرف روزانه 40 میلیون لیتر نفت کوره بودند، این مصوبه را اجرایی نکردند و بهطور متوسط از 10 مرداد تا پایان آبان روزانه حدود 22 میلیون لیتر نفت کوره مصرف کردند. اجرایی نکردن مصوبات بالادستی سبب شد موجودی ذخایر نفت گاز به شدت کاهش یابد.
طبق گفته سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس، مازوت سوزی در نیروگاه ها با توجه به مصوبه شورای امنیت ملی باید خرداد امسال آغاز می شد و 40 میلیون متر مکعب مصرف مازوت در نیروگاه ها تکلیف دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بوده، اما مصرف مازوت تا آذر انجام نشده و وزیر نیرو اعلام می کند در شرایطی که گاز داشته نمی توانسته از مازوت استفاده کند. مشخص نیست چرا مصوبه شورای عالی امنیت ملی برای مصرف مازوت در فصل گرم سال از سوی نیروگاهها اجرایی نشده و این موضوع باید حسابرسی شود.
طبق گفته وزیر نفت، اگر نفت کوره مطابق این مصوبات مصرف می شد، اکنون سطح موجودی مفید نفت گاز نیروگاهی برابر با 3 میلیارد و 100 میلیون لیتر بود. اگر نفت کوره مطابق مصوبات بالادستی از ابتدای مهر تاکنون مصرف می شد، اکنون سطح موجودی مفید نفت گاز نیروگاهی برابر با 2 میلیارد و 177 میلیون لیتر بود و اگر نفت کوره مطابق این مصوبات از ابتدای آبان تاکنون مصرف می شد، اکنون سطح موجودی مفید نفت گاز نیروگاهی برابر با یک میلیارد و 600 میلیون لیتر بود. بنابراین این مسئله یکی از موارد مهمی است که باید در سال های آینده مورد توجه قرار گیرد. البته مسئله مهم دیگر کاهش بازدهی و راندمان نیروگاه ها است که در قبال گاز تحویلی در خوشبینانه ترین حالت 15 تا 30 درصد بازدهی دارند و در واقع بخش اعظم گاز تحویلی را نابود می کنند.
طبق گفته کارشناسان 80 درصد برق کشور در نیروگاه ها با مصرف گاز تولید میشود، در حالی که نیروگاه ها، بزرگ ترین اتلاف کننده های انرژی کشور هستند.
مسئله دیگر این است که ایران فاقد شبکه حمل و نقل جاده ای مورد نیاز است. اگر بخواهیم با نفت کوره کسری گاز نیروگاه ها را تامین کنیم، باید 20 درصد نفت کوره تحویلی به نیروگاه ها را افزایش دهیم و این در حالی است که ایران فاقد شبکه حمل و نقل جاده ای مورد نیاز است.
مورد دیگر عدم توجه به انرژی تجدید پذیر و انرژی هسته ای است که در دهه های اخیر به اندازه ای مغفول مانده است که بسیار دست نیافتنی شده و هیچکس جرات نزدیک شدن به آن را ندارد و به جای مطالبه گری جدی در این حوزه، بار آن نیز بر دوش دیگر بخش ها گذاشته می شود و سازمان ها و نهادهایی که یا توان اجرای آن و یا توان پاسخگویی به این مطالبه گری را ندارند، با فرافکنی و توجیه های غیرمنصفانه اذهان را به تولید بیشتر گاز منحرف می سازند.
مسئله مهم دیگر عدم مبارزه جدی با مافیای خودرو و قاچاق سوخت در ایران است که هر کدام به نحوی انرژی کشور را هدر می دهند و به یغما می برند و هیچکس جرات ایستادگی دربرابر آنها را ندارد و نه تنها بحث خودروی برقی جدی گرفته نمی شود، بلکه روز به روز به تعداد تولیدات خودروهای بی کیفیت داخلی و چینی افزوده می شود. تولید خودروهایی که مصرف بالایی دارند و وزارت نفت موظف به تأمین بنزین این خودروها است.
درخصوص قاچاق سوخت، بحث قاچاق خرد توسط برخی رانندگان ایرانی نیست بلکه سخن از قاچاق سوخت در سطوح بالا است. طبق آمار رسمی روزانه 20 تا 30 میلیون لیتر فرآورده نفتی در ایران گم یا قاچاق میشود. با توجه به قیمت بالای 50 هزار تومانی بنزین و گازوئیل در کشورهای مقصد قاچاق، ارزش سالانه قاچاق سوخت از کشورمان بیش از 450 هزار میلیارد تومان است که معادل یارانه 460 هزار تومانی در هر ماه به هر ایرانی است. بنابراین قاچاق این حجم عظیم سوخت را نمی توان به چند راننده ایرانی تقلیل داد و حقیقت این است که قاچاقچیان واقعی سوخت که به صورت سیستماتیک قاچاق می کنند، خود و سازمان های مورد حمایت خود را پشت قاچاقچیان خرد پنهان کرده اند.
موضوع دیگر گم شدن سوخت تحویلی در نیروگاه های کشور است. مالک شریعتی، عضو کمیسیون انرژی مجلس، با افشای قاچاق سوخت توسط نیروگاه ها در یک ویدئو گفته است: شاید رویمان نمی شود بگوییم 1.5 میلیارد لیتر، آمار رسمی قاچاق سالانه سوخت مایع در نیروگاه ها است و عمده قاچاق گازوئیل در ایران توسط نیروگاه ها انجام می شود و هیچ نهاد نظارتی هم به این حوزه ورود نمی کند. نیروگاه ها با «حساب سازی و فاکتور درست کردن»، تانکرهای گازوئیل را در نیروگاه ها تخلیه نمی کنند.
همچنین نعمتالله نجفی، مدیر عملیات شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران با اشاره به گم شدن سالانه حدود یک میلیارد لیتر سوخت نیروگاهی گفته است: اگر الگوی مصرف مشخصی برای توزیع سوخت نیروگاهی تدوین شود، از هدررفت سالانه حدود یک میلیارد لیتر سوخت نیروگاهی جلوگیری میشود و ابهامی درخصوص تناسب بین رشد تولید و رشد مصرف بهوجود نمیآید. توزیع سوخت نیروگاهها براساس آییننامه 44 مواد 5 و 6 قانون مبارزه با قاچاق انجام میشود و باید الگوی مصرف مشخصی برای توزیع سوخت نیروگاهی تدوین شود، چراکه ممکن است بسیاری از فرآوردههای انتقالیافته به نیروگاهها نرسد، یا به جای تولید برق در مصارف دیگری بهکار گرفته شود.
مسئله مهم دیگر شدت مصرف انرژی در ایران است. متاسفانه ایران هفتمین مصرف کننده انرژی در جهان است و اگر 6 کشور آمریکا، چین، روسیه، هندوستان، برزیل و ژاپن از ما بیشتر انرژی مصرف می کنند اما تولید ناخالص داخلی یا جی دی پی کشور ما با این کشورها قابل مقایسه نیست. اگر تولید ناخالص داخلی جهان 105 هزار میلیارد دلار است، سهم تولید ناخالص داخلی ایران از این رقم حدود 400 تا 450 میلیارد دلار است. در واقع سهم اقتصاد ایران از اقتصاد جهان، 42 صدم درصد، یعنی کمتر از نیم درصد است و این در حالی است که ما هفتمین مصرف کننده انرژی در جهان هستیم.
بنابراین وقتی به جای سرانه مصرف انرژی، شدت مصرف انرژی را مورد توجه قرار دهیم، مشخص می شود که 2 برابر ترکیه انرژی مصرف و در واقع هدر می دهیم. اگر شدت مصرف انرژی را در یک دوره 20 ساله از سال 2000 تا 2019 بررسی کنیم، بین 176 کشور، تنها در 6 کشور شدت مصرف انرژی افزایشی بوده است که ایران در صدر این 6 کشور قرار دارد. این درحالی است که در این مدت شدت انرژی در جهان به طور متوسط 24 درصد کاهش یافته است. کار به جایی رسیده است که 3 برابر میانگین جهان انرژی مصرف می کنیم و مصرف بخش خانگی اولویت اول قرار می گیرد و صنعت و تولید در آخر صف.
از سوی دیگر نرخ رشد تقاضای انرژی در کشور از نرخ رشد تولید بیشتر است و این یعنی هر سال کسری انرژی بیشتر می شود. عددهای این حوزه برای کشورهای دیگر باورکردنی نیست و این حجم از مصرف در روز بی سابقه است. این همان ناترازی انرژی است، زیرا شیب رشد تقاضا، از رشد تولید بیشتر است. لذا این می شود که هر سال وضعیت انرژی کشور بدتر می شود، به طوری که تا سال 1410 همزمان در تمام حامل های انرژی ناترازی خواهیم داشت.
ایران هم اکنون در زمستان با ناترازی 250 تا 300 میلیون مترمکعبی گاز و در تابستان با ناترازی 100 میلیون مترمکعبی گاز روبه رو است. لذا ما چاره ای جز بهینه سازی مصرف در سالهای آینده نداریم. اگر تقاضا و مصرف گاز و دیگر حامل های انرژی مدیریت و بهینه سازی نشود ما هر چقدر در حوزه تولید سرمایه گذاری کنیم، نمی توانیم به افزایش شتابان مصرف در سالهای آتی برسیم و به زودی با ناترازی در تمام حامل های انرژی به صورت مضاعف روبرو خواهیم شد.
بنابراین تا وقتی اقتصاد انرژی، سیاستگذاری انرژی و به طور کلی رویکرد ما به انرژی این چنین است و انرژی در کشور یک کالای رایگان، بی اهمیت و بی ارزش است، مفاهیم بهینه سازی، بهره وری انرژی و افزایش بازدهی مصرف انرژی خالی از معنا است. این مفاهیم وقتی معنا پیدا می کنند که انرژی ارزش داشته باشد و این مهم زمانی انجام می شود که با حمایت از قشر ضعیف جامعه، قیمت گذاری حامل های انرژی یا به بیان دیگر "اقتصاد انرژی" اصلاح شود و با فرهنگ سازی قدر منابع کشور را بدانیم و آن را هدر ندهیم. بعد از آن مالکیت حوزه انرژی از دستان دولت خارج شود و به بخش خصوصی واگذار شود و در آخر با پیوستن به جهان، مشکلات این حوزه را حل کنیم.