به گزارش اقتصادنیوز، یکی از بدترین آثار تحریمها، ممنوعیت واردات تکنولوژی است که باعث شده صحنه تولید ایران به گورستان تکنولوژیهای فرسوده و قدیمی و غیربهرهور تبدیل شود. صنایعی که به این شکل فعالیت میکنند عمدتاً انرژیبر و آببر هستند و ادامه فعالیتها آنها از این منظر در معرض خطر است. با این حال به خاطر تحریمها، سیاستهای صنعتی کشور به سمت توسعه این رشته فعالیتها پیش رفته است.
در گذشتههای دور ایران از کشورهای صنعتی نظیر آلمان و ایتالیا، تکنولوژی مدرن وارد میکرد اما هرچه زمان گذشت، رابطه ما با این کشورها کاهش پیدا کرد و مدیران صنایع ناچار شدند تکنولوژیهای قدیمی را از کشورهای شرق اروپا یا کشورهایی نظیر چین وارد کنند. به این ترتیب مسیر ورود تکنولوژیهای مدرن بسته شد و ما واردکننده تکنولوژیهای پرمصرف و آلاینده محیط زیست شدیم. دستیابی به تکنولوژیهای جدید به بنگاههای اقتصادی اجازه میدهد توان تولیدی خود را ارتقا بخشند که این امر نیز به رشد ظرفیت، کاهش هزینه، افزایش کیفیت و افزایش سرعت در تحویل کالا و رشد اقتصادی کشور منجر میشود.
اقتصاددانان نشان دادهاند که استفاده از تکنولوژیهای مدرن باعث افزایش بهرهوری، رشد تولید و موفقیت بنگاه در صادرات میشود. تکنولوژیهای جدید موجب تقویت جابهجایی عوامل تولید و ایجاد تنوع بیشتر در تولیدات میشوند. علاوه بر این، تکنولوژی باعث تغییر هزینه نسبی تولید و نیز افزایش مزیت نسبی بنگاهها و درنهایت تقویت رشد اقتصاد میشود.
در این گزارش که با مشورت و راهنمایی آقای علی شریعتی از مدیران بخش خصوصی تهیه شده، به این پرسش پاسخ میدهیم که ایران چگونه در تله تکنولوژیهای فرسوده گرفتار شده است؟
در سالهای دور وقتی بحث تولید، تجارت و کسبوکار به میان میآمد، تصور این بود که در چهارراه کریدور تجاری دنیا قرار داریم و آبوهوای چهارفصل و نیروی کار ارزان در اختیار ماست. موضوعی که همواره پیشینیان ما از گذشته، مطرح کرده و اعتقاد داشتند که ایران روی انبار بزرگی از نعمتهای خدادادی بنا شده و قطعاً کالا و کسبوکار ما در اینجا میتواند سودآور و بهرهور باشد؛ اما مسئلهای که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، این است که با سرعتی که دنیا در حال رشد کردن است، ما در حال عقب رفتن هستیم. از طرف دیگر، رشد تکنولوژی باعث شده کارهای یدی بهتدریج محو شود، در نتیجه صنعت بیشتر از آنکه به نیروی کار وابسته باشد، به روباتها وابسته است. اما فقط این نیست، تکنولوژیهای جدید هم بهرهوری را افزایش داده و هم مصرف انرژی را تعدیل کرده است. در نتیجه شاهد بالا رفتن کیفیت و بهرهوری در دنیا، کمتر شدن دورریز، استفاده بهینه از مواد اولیه، سهم پایینتر اتلاف و مصرف انرژی و ضریب تبدیل در بحث نیروی کار انسانی در فرآیند تولید هستیم که بدون شک همه این موارد به عنوان ضریب نفوذ تکنولوژی در دنیا شناخته میشود.
علی شریعتی میگوید: «در دهه 70 واردات تکنولوژی مورد توجه سیاستگذاران قرار داشت و بسیاری از صنایع پیشرو در کشور خصوصاً صنایع غذایی، کشاورزی، پتروشیمی و بسیاری از ماشینآلاتی که امروز کار میکنند و بار تامین نیازهای کشور را بر دوش میکشند، وارد کشور شدند. این روند تا قبل از اینکه احمدینژاد تحریمها را کاغذپاره بنامد، ادامه پیدا کرد اما پس از آن متوقف شد.»
گزارشها نشان میدهد در دوره مورد اشاره، ماشینآلات سوئیسی در صنعت آردسازی، ماشینآلات ایتالیایی و اسپانیایی در صنعت بستهبندی رب، آبمیوه، لبنیات وارد کشور شدند و صنایع ایران را متحول کردند و باعث شدند ایران امروز بتواند همچنان نیازهای خود را تامین کند. علی شریعتی میگوید: «در همان زمان که تحریمها شروع شد، دولت برای واردات ماشینآلات ارز دولتی تخصیص میداد. در همین راستا افرادی بودند که ارزهای هفتهزارتومانی میگرفتند تا بعداً برایشان سودآور باشد لذا به دلیل اینکه این کار سود زیادی در صنایع داشت، چنین روندی ادامه پیدا کرد. برای مثال در صنعت ماکارونی سه برابر مصرف کشور ارز پرداخت شد و ماشینآلات وارد شد. نقشه جامعی نبود و البته بر آن ایرادهایی وارد بود، اما باعث شد که بسیاری از ماشینآلات روز دنیا وارد ایران شود.»
اما هرچه زمان گذشت و تحریمها تشدید شد، امکان دسترسی به تکنولوژی کاهش یافت. این در حالی است که درجه خوب بودن حکمرانی در کشورها در تسهیل روابط بینالملل، قانونگذاری صحیح و سالمسازی فضای کسبوکار خلاصه میشود و کشوری موفق است که بتواند مسیر تجارت آزادانه را هموار کند و منافذ رانتخواری و رانتجویی را ببندد. صنعتگران باید بهآسانی بتوانند تکنولوژیهای جدید را وارد کشور کنند و از آن طرف بهآسانی بتوانند کالای تولیدشده را در بازارهای جهانی به فروش برسانند.
مقایسه کشورهایی که در مسیر توسعه صنعتی قرار دارند یا توسعه پیدا کردهاند، با ایران، بسیار ناراحتکننده است. داستان اصلی اقتصاد در کشورهای رقیب ایران که روزبهروز به تعداد آنها افزوده شده، از اینجا شروع شده است که سطح پایین درآمد در داخل، نتوانسته تقاضای انبوهِ مورد نیاز برای صنعتی شدن را شکل دهد. از سوی دیگر، سطح پایین تکنولوژی هم نتوانسته سمت عرضه را تقویت کند و هزینه تولید را بکاهد. برآیند این دو سمت بازار، پای اقتصاد را در تله فقر، گرفتار کرده است. رهایی از این تله، با برونگرایی و توسعه صادرات صورت گرفته است. برونگرایی، محدودیت تقاضا را برطرف کرده و دسترسی به تکنولوژی، هزینه تولید را کاهش داده و ورود منابع سرمایهای، کمبود پسانداز داخلی و محدودیت سرمایهگذاری را برطرف کرده است. اما تحقیق مسعود نیلی و همکارانش نشان میدهد که با بروز مشکل تامین ارز، تخصیص، جنگهای بینالمللی و منطقهای، تحریم و... کارخانههای ما دیگر نتوانستند تکنولوژی را وارد کنند و در نتیجه بهرهوری هم کاهش یافته است.
علی شریعتی میگوید: «در زمانهای نهچندان دور، وقتی نمایشگاههای صنعتی در ایران برگزار میشد، ماشینسازان بزرگ از کشورهای آلمان، ایتالیا و دیگر کشورهای صنعتی تلاش میکردند ماشینآلات جدید را به صنعتگران ایرانی بفروشند. وقتی نمایشگاه بینالمللی در ایران برگزار میشد غرفههای آلمانی حدود 35 غرفه بودند و این نشان از آن داشت که صنایع آلمان تلاش میکردند تا ماشینآلاتشان را در کشور ما بفروشند. حتی 20 سال پیش، حدود 42 غرفه ایتالیایی که غرفهها به نام این کشورها بود، در نمایشگاه پتروشیمی و... میآمدند و حضور پررنگی هم داشتند اما الان شاهد هستیم که این کشورها جایشان را به شرکتهای چینی دادهاند.»
تراژدی همینجا خاتمه نمییابد، به واسطه قطع ارتباط با کشورهای صنعتی جهان، ایران به گورستان ماشینآلات مستعمل شرق اروپا هم تبدیل شده است. علی شریعتی میگوید: «به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، بسیاری از ماشینسازان بزرگ دنیا از ایران فاصله گرفتهاند و در عوض ایران به بهشت ماشینآلات مستعمل اروپای شرقی تبدیل شده است.»
ویژگی ماشینآلات شرق اروپا مصرف زیاد انرژی و غیربهرهور بودن آنهاست و در عین حال بیشترین میزان آلودگی را هم دارند.
علی شریعتی میگوید: «از طرفی به اسم حمایت از صنعت درها را بسته و اینجا را دهکدهای کردهایم جدا از جهان. و رسماً به کرهشمالی شباهت پیدا کردهایم. با هیچکس دوست نیستیم و همه مشکلات را گردن تحریمها میاندازیم. در نتیجه با این شعارهای زیبا بلایی سر صنعتمان آوردهایم که دیگر نمیتوانیم در بازارهای منطقه رقابت کنیم.»
زمانی صنایع ما وضعیت بسیار مناسبی داشت و ماشینآلات خوبی داشتیم و میتوانستیم تولید کنیم؛ مثلاً صنعت شیرینی و شکلات حدود 500 میلیون دلار تولید داشت، ایران تا چند سال پیش میتوانست 500 میلیون دلار صادرات شیرینی و شکلات داشته باشد زیرا ماده اولیه ارزان یعنی روغن، شکر و آرد را با ارز 4200 میگرفتند ولی بهمحض اینکه این ارز قطع شد، صادراتشان به یکپنجم کاهش پیدا کرد، زیرا دیگر با آن قیمتها نمیتوانستند کار کنند که این نشان میدهد چه بلایی سر صنعت ما آمده است.
در سالهای گذشته خیلی از کشورها با فناوریهای پیشرفته که اصطلاحاً به آن «هایتک» گفته میشود به تولید مشغولاند. مسعود نیلی و همکارانش در همایش «چشمانداز صنعت در ایران» که هفته گذشته برگزار شد، نشان دادند که در کشورهای صنعتی یا کشورهایی که در مسیر صنعتی شدن قرار دارند، بنگاههای تولیدی بهطور مستمر در تکاپوی دستیابی به تکنولوژیهای برتر هستند و برای بهکارگیری این تکنولوژیها، دست به سرمایهگذاریهای جدید میزنند و مرتباً به ظرفیتهای خود میافزایند و از طرف دیگر برای فراهم آوردن امکان بهکارگیری موثرتر تکنولوژی و ظرفیتهای جدید تولید، به کیفیت و کمیت نیروی کار خود اضافه میکنند و برای حفظ منابع انسانی خود، هزینه میکنند، میتوانند رشد اقتصادی مناسب داشته باشند و از این طریق، درآمد سرانه و اشتغال خود را بهطور مستمر ارتقا بخشند. در نقطه مقابل، در اقتصادی که بنگاههای تولیدی آن از انگیزه یا امکان دستیابی به تکنولوژیهای برتر برخوردار نیستند و چشمانداز روشنی نیز از آینده برای سرمایهگذاری ندارند، فاقد انگیزه برای توسعه ظرفیت و نیروی انسانی با کیفیت بهتر نیز خواهند بود. چنین اقتصادی بهطور طبیعی «رشدی درونزا» نخواهد داشت و «تحولات درآمد سرانه» آن، تنها تحتتاثیر شوکهای مثبت و منفی بیرونی اقتصاد، تعیین خواهد شد.
این مسیر خلاف روندی است که بنگاهها در ایران طی میکنند. به این دلیل که تحریمها از یکسو مسیر واردات تکنولوژیهای مدرن را بسته و از سوی دیگر، بنگاهها نمیتوانند سرمایه بینالمللی جذب کنند یا کالای خود را در بازارهای جهانی به فروش برسانند در نتیجه رشدی صورت نمیگیرد.
برای آنکه در مورد رشد اقتصادی فرداهای یک اقتصاد ارزیابی صحیحی داشته باشیم لازم است وضعیت امروزِ سه شاخص را مورد بررسی قرار دهیم. شاخص اول، رشد تکنولوژی، شاخص دوم رشد موجودی سرمایه و شاخص سوم تحولات منابع انسانی است.
مسعود نیلی و همکارانش در «همایش چشمانداز صنعت در ایران» نشان دادند که رشد اقتصادی ایران در مقایسه با چهار گروه کشورهای مورد مطالعه، در دو دهه گذشته پایینتر بوده است. در ارتباط با رشد اشتغال، رشد کمی نیروی کار طی سالهای 1384 تاکنون، کمتر از یک درصد در سال بوده که در مقایسههای بینکشوری، در کف اشتغالزایی قرار داشته است. بنابراین به عقیده آنها میتوان نتیجه گرفت رشد تکنولوژی و سرمایه انسانی و رشد نیروی کار، نقشی در رشد اقتصادی ایران ندارند.
این مطالعه نشان میدهد رشد نسبتاً پایینِ مشاهدهشده در اقتصاد ایران، عمدتاً ناشی از رشد موجودی سرمایه فیزیکی و مصرف سرمایه طبیعی است. رشد بخش کشاورزی با مصرف سرمایه آب، بخش صنعت با مصرف سرمایه انرژی و کل اقتصاد با مصرف سرمایه نفت حاصل شده است. رشد اقتصادی متکی به رشد موجودی سرمایه فیزیکی تنها با انجام سرمایهگذاریهای فزاینده قابل تداوم است که برای اقتصاد ایران، این هدف با رشدهای دورقمی سرمایهگذاری و ادامه مصرف منابع طبیعی قابل تحقق است. در دهه گذشته رشد منفی سرمایهگذاری یکی از بزرگترین مشکلات اقتصاد ایران بوده است.
علاوه بر وابستگی بالای رشد اقتصادی به رشد موجودی سرمایه، متوسط نسبت موجودی سرمایه به تولید اقتصاد ایران نیز از تمام چهار گروه کشور محک، بزرگتر است. این بدان معناست که برای دستیابی به میزان مشخصی از تولید، میزان بیشتری سرمایهگذاری مورد نیاز است. فراهم آوردن شرایط مناسب برای افزایش قابل توجه سرمایهگذاری در کنار تغییر پارادایم رشد از نظر ایفای نقش رشد تکنولوژی و سرمایه انسانی و کاهش سهم سرمایه طبیعی تنها راه دستیابی به رشدهای اقتصادی مناسب است.
نتیجه مطالعات نیلی و همکاران و تجربه مدیران بخش خصوصی موید این نکته است که در حال حاضر به این دلیل که بنگاههای ما بهرهور نیستند و ما با تحریم مواجهیم، عمده صادرات کشور فقط محصولات پتروشیمی است که آن هم نعمت خدادادی است. علی شریعتی میگوید: «ما به خاطر تحریم، تقریباً از بازارهای جهانی حذف شدهایم و به خاطر بهرهوری پایین قدرت رقابت در هیچ بازاری را نداریم. روزگاری میگفتیم اگر صادرات نفت را متوقف کنیم بازارهای جهانی به هم میریزد اما امروز شاهد هستیم که اینطور نیست و حتی باید از آنها خواهش کنیم تا از ما نفت بخرند. زیرا آنها محصولاتی را میخرند که هزینه استحصال آن ارزانتر است و میتواند تخفیف بیشتری داده و تعامل بیشتری کند.»
خیلی از کشورهای جهان با ایجاد موانع و استانداردهای سختگیرانه مانع از ورود صنایع پرمصرف و آلودهکننده محیط زیست به کشورهای خود میشوند.
با این حال در سالهای گذشته تکنولوژیهای آلودهکننده، ماشینآلات پرمصرف و کارخانههای غیربهرهور در خلأ نبود سیاستگذاری بهوفور وارد کشور شده و ایران را به بهشت کارخانههای آلودهکننده محیط زیست تبدیل کرده است.
خیلی از صنایعی که به دلیل آلودگی زیستمحیطی یا مصرف بیش از اندازه، ورودشان به کشورهای توسعهیافته ممنوع است معمولاً وارد کشورهایی چون ایران میشوند که خلأ سیاستگذاری و قانونی دارند. این موضوع را بهوضوح میتوان در صنایعی مثل سیمان و فولاد دید.
جز این، ما نشان دادیم میتوانیم با سرعت بسیار زیاد برای سرمایهگذاران فرصتطلبی که از خلأ سیاستگذاری و قانونگذاری درباره فعالیتهای زیانبار و آلودهکننده محیط زیست آگاهی دارند فرش قرمز پهن کنیم. بهطور مثال تجربه بیتکوین نشان داد کشور ما در مدت زمانی کوتاه میتواند به بهشت استخراج رمزارز در جهان تبدیل شود.
اما موضوع این است که استخراج ارزهای دیجیتال، انرژی بسیار زیادی مصرف میکند و ازآنجاکه قیمت برق در ایران پایین است، افراد زیادی راهی ایران میشوند تا از این فرصت بهره ببرند. اما بدیهی است که مصرف زیاد برق آثار زیستمحیطی غیرقابلجبرانی دارد. از سوی دیگر تمام دنیا در بحث کلان انرژیهای پاک کار میکنند. یکی از مهمترین انرژیها از لحاظ اولویت که آن را انرژی مادر مینامیم برق است؛ زمانی که خود دولت مازوت میسوزاند و تکنولوژی کشور هایتک نیست و نمیتواند دانش روز دنیا را داشته باشد با مشکلات عدیدهای مواجه میشود که این روزها به صورت عیان شاهدش هستیم. در صورتی که از کشوری مانند ایران با این حجم از آفتابخیزی و بادخیزی استفادههای بهینه زیادی میتوان کرد.
البته حل مشکلات اینچنینی مرهون تعامل درست با دنیاست. با تعامل با جهانیان میتوانیم انرژیهای پاک داشته باشیم و محیطزیست را نابود نکنیم. در ایران حدود 560 واحد داریم که روغن سوخته چندین میلیون خودرو در ایران را Refinery و base oil یا تبدیل به روغن میکنند. هیچکجای دنیا روش اسیدپاشی به این صورت وجود ندارد که روغن سوخته ماشین را با اسید و خاک رنگبری کرده و کار انجام دهند. در حال حاضر در دنیا همه سیستمهای سبز دارند در حالی که شاید در ایران تنها پنج واحد توانستند سیستم سبز بگذارند. در نتیجه بهجرات میتوان گفت که آلایندهترین سیستم تصفیه روغن خودرو را در ایران داریم که از قضا روشی بسیار قدیمی است.
بخش عظیمی از این مشکل به تحریمها برمیگردد، زیرا با وجود تحریم، کشور نمیتواند سیستمهای روز دنیا و اروپا را وارد کند. در نتیجه مجبور به واردات لوازم چینی است و میدانیم که کیفیت سیستمهای چینی بسیار پایین است. به هر حال جدا از بلاهایی که بر سر اقتصاد و کارآفرینیمان میآوریم، سر محیطزیستمان هم بلا نازل میکنیم. برای حل این مسئله باید با دنیا ارتباط داشته باشیم، تحریمهای ظالمانهمان حل شود. این در حالی است که میبینیم کسانی که تندترین شعارها را مبنی بر قطع وابستگی و بومیسازی در داخل میدهند، اکثراً یا شرکتهای دانشبنیان تاسیس کردهاند و وامهای بیحسابوکتاب میگیرند یا کاسبان تحریم هستند.