خبرگزاری مهر، گروه بینالملل، حسن شکوهی نسب: وقتی واژههایی چون «مداخلهگری»، «نظامیگری»، «تنش»، «اشغال»، «جنگ» و «جنگافروزی» از ذهن میگذرد، بیدرنگ نام آمریکا هم کنار آن به ذهن متبادر میشود؛ کشوری که حتی در دورترین نقاط جهان از جمله غرب آسیا که هزاران کیلومتر از این کشور فاصله دارد، پایگاهها و نیروهای نظامی زیادی مستقر کردهاست.
چند روز پیش «ژانگ ژیائوگانگ» سخنگوی وزارت دفاع چین، آمریکا را کشوری «معتاد به جنگ» خطاب و تصریح کرد که «آمریکای معتاد به جنگ، به بزرگترین نابودگر نظم بینالمللی و بزرگترین تهدید علیه امنیت جهان بدل شده است.
سخنگوی وزارت دفاع چین در ادامه نیز به نمونههای جنگها و فعالیت نظامی غیرقانونی آمریکا در عراق، افغانستان و سوریه که به صدمههای شدید علیه غیرنظامیان و فجایع سهمگین بشری منجر شده است، اشاره کرد. وی همچنین به مسئله تایوان پرداخت و هشدار داد که تلاش برای جداسازی این جزیره از سرزمین مادری به هیچ عنوان تحمل نخواهد شد.
تاریخ مداخلهگری و جنگهای خارجی آمریکا
آمریکا از بدو تأسیس تا امروز، بهطور مستمر درگیر درگیریها و جنگهای خارجی بودهاست. این مداخلهها به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیک و امنیتی صورت گرفتهاند که در ادامه به مواردی از آن اشاره میشود؛
۱. دورههای اولیه: قرن ۱۸ و ۱۹
در دوران اولیه، آمریکا بیشتر بر گسترش قلمرو و تأمین امنیت مرزهای خود متمرکز بود.
جنگ استقلال آمریکا (۱۷۷۵-۱۷۸۳): جنگی برای رهایی از استعمار بریتانیا و تأسیس کشور مستقل.
جنگ ۱۸۱۲ با بریتانیا: تلاش برای محافظت از منافع تجاری و سرزمینی
جنگ مکزیک و آمریکا (۱۸۴۶-۱۸۴۸): جنگی برای تصرف سرزمینهایی مانند کالیفرنیا و تگزاس، که در نهایت به گسترش مرزهای آمریکا انجامید
کشتار سرخپوستان (۱۸۱۱-۱۸۹۰): مجموعهای از درگیریها برای تسلط بر سرزمینهای بومیان آمریکا
۲. ورود به صحنه بینالمللی: قرن ۲۰
در قرن بیستم، آمریکا از یک قدرت منطقهای به یک بازیگر اصلی در عرصه بینالمللی تبدیل شد.
جنگ جهانی اول (۱۹۱۷-۱۹۱۸): ورود آمریکا به جنگ در سال ۱۹۱۷، که این جنگ بیش از ۱۰ میلیون قربانی داشت و تقریباً تمام جهان را متأثر از خود ساخت. پس از جنگ، آمریکا بهعنوان یک قدرت نوظهور جهانی مطرح شد.
جنگ جهانی دوم (۱۹۴۱-۱۹۴۵): آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم با بمباران اتمی دو شهر بزرگ ژاپن (هیروشیما و ناکازاکی) بزرگترین جنایت تاریخ را رقم زد و به تنها کشور جهان تبدیل شد که از سلاح اتمی علیه مردم بیگناه استفاده کردهاست. این جنگ نقطه عطفی بود که آمریکا را به یک ابرقدرت نظامی و اقتصادی تبدیل کرد.
جنگ سرد (۱۹۴۷-۱۹۹۱): در این دوره، آمریکا با اتحاد جماهیر شوروی درگیر رقابت ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی شد؛ دورهای که هراس از تکرار جنگهایی مانند جنگ جهانی اول و دوم وجود داشت.
در این دوره مداخلههای نظامی این دوره در شرق آسیا شامل جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) و جنگ ویتنام (۱۹۵۵-۱۹۷۵) میشد. در غرب آسیا نیز کودتای ۱۹۵۳ ایران به منظور برکناری دولت مصدق برای حفظ منافع نفتی آمریکا و انگلیس و نیز جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) با هدف دفاع از کویت پس از حمله عراق صورت گرفت.
۳. قرن ۲۱: جنگ با تروریسم
در قرن حاضر آمریکا بیش از پیش به سیاستهای جنگافروزانه خود شدت بخشید. آمریکا پس از حملات ۱۱ سپتامبر، به بهانه «جنگ علیه تروریسم» و با شعار سرنگونی طالبان و مبارزه با القاعده این کشور را اشغال کرد اما بعد از گذشت دو دهه در سال ۲۰۲۱ این کشور را با انبوهی از مشکلها به طالبان واگذار و فرار کرد.
دو سال پس از اشغال افغانستان، آمریکا جنگ عراق (۲۰۰۳-۲۰۱۱) را به بهانه داشتن سلاحهای کشتار جمعی به راه انداخت و این کشور را اشغال کرد. تنها چند سال پس از خروج از عراق، بار دیگر این کشور جنگزده را به بهانه حضور داعش هدفگذاری و نیرو در آن مستقر کرد تا سیاستهای تنشزای خود در منطقه را از نزدیک مدیریت کند. هنوز هم با وجود نابودی داعش در عراق، پایگاههای نظامی و چند هزار نیروی آمریکایی در این کشور وجود دارند.
حمله به لیبی (۲۰۱۱) با هدف مداخله در جنگ داخلی این کشور برای سرنگونی معمر قذافی، حملات پهپادی در یمن و نیز پاکستان و سومالی با بهانه مقابله با گروههای تروریستی از دیگر اقدامهای مداخلهجویانه آمریکا بودهاند.
بحران مهم دیگر که با جنگافروزی و مداخلهجویی آمریکا و ناتو گره خورده، بحران حدود سه ساله اوکراین است؛ جنگی که آمریکا با هدف تضعیف روسیه به عنوان بزرگترین رقیب خود راه انداخت و برای آن بسیار هزینه کرد. چند روز پیش «ویکتور اوربان» نخست وزیر مجارستان مجموع کمکهای آمریکا و اروپا به اوکراین را حدود ۳۰۰ میلیارد دلار اعلام کرد.
بزرگترین جنایت آمریکا و متحدان آن طی قرن معاصر به نسلکشی غزه و حمایت تمام قد از رژیم صهیونیستی گره خوردهاست؛ جنگی که تا کنون به شهادت بیش از ۴۵ هزار شهید که بخش اعظم آن را زنان و کودکان بیگناه تشکیل میدهند، منجر شدهاست. این حمایتهای بیچون و چرای آمریکا از رژیم صهیونیستی دامنه تنشها را در منطقه افزایش داد و دیگر جبهههای مقاومت همچون یمن، لبنان، سوریه، ایران و غیره نیز در حمایت از غزه وارد گود شدند و محور غربی-عبری را تحت فشار مضاعف قرار دادند که تن دادن تلآویو به آتشبس با حزبالله در این راستا قابل ارزیابی است.
اهداف چندگانه آمریکا از مداخلهگری و چشمانداز دولت ترامپ
اهداف مداخلهجوییهای آمریکا ترکیبی از منافع اقتصادی، ژئوپلیتیکی، و ایدئولوژیک است. بنابراین مداخلههای نظامی آمریکا در برهههای مختلف اغلب با اهداف متنوعی همراه بودهاند که عبارتند از مقابله با دشمنان ایدئولوژیک (مانند تقابل با کمونیسم در جنگ سرد)، گسترش نفوذ سیاسی (گسترش ارزشهای غربی)، حفظ منافع اقتصادی (دسترسی به منابع طبیعی مانند نفت در خاورمیانه) و نیز بسترسازی برای فروش جنگافزارهای آمریکایی.
در ارتباط با همین مورد آخری یعنی تنشافروزی با هدف فروش تسلیحات و کسب سود باید گفت که آمریکا بزرگترین صادرکننده تسلیحات در جهان شناخته میشود و در سال مالی ۲۰۲۳، مجموع فروش تسلیحات نظامی آمریکا به ۲۳۸ میلیارد دلار رسید. در سال ۲۰۲۲، پنج پیمانکار برتر تسلیحاتی آمریکا مجموعاً ۱۹۶ میلیارد دلار درآمد مرتبط با فروش تسلیحات داشتند. همچنین، در سال ۲۰۲۲، ۱۰۰ شرکت بزرگ اسلحهسازی در جهان مجموعاً ۵۹۷ میلیارد دلار درآمد داشتند که ۳۰۲ میلیارد دلار آن، یعنی حدود ۵۱ درصد، به شرکتهای آمریکایی تعلق داشت. این آمار نشاندهنده سهم عمده آمریکا در بازار جهانی تسلیحات و سودآوری بالای این صنعت برای اقتصاد این کشور است.
البته پیگیری این قبیل اهداف افزون بر هزینههای مالی سنگین برای آمریکا و نیز کشورهای هدف، به بحران انسانی و افزایش بیاعتمادی جهانی نسبت به سیاستهای تنشزای کاخ سفید منجر شدهاست.
حتی خود مقامهای عالی رتبه آمریکا بارها به این سیاست جنگی و آتشافروزی تاریخی اذعان کردهاند. به عنوان نمونه در دولت اول «دونالد ترامپ»، «جیمی کارتر» رئیسجمهوری پیشین آمریکا در تماس تلفنی با ترامپ با بیان اینکه از ۲۴۲ سال تاریخ آمریکا، ۲۲۶ سال در جنگ بودهایم، گفت: آمریکا در طول ۲۴۲ سال تاریخ خود به جز ۱۶ سال، در بقیه زمانها در جنگ به سر بردهاست. آمریکا به دلیل تمایلش برای تلاش به منظور مجبور کردن دیگران به در پیش گرفتن ارزشهای آمریکایی، جنگدوستترین کشور جهان است.
این اذعان کارتر مربوط به ۶ سال پیش است و اینک که ۲۴۸ سال از عمر تأسیس آمریکا میگذرد، این کشور ۲۳۲ سال از عمر خود را در جنگ سپری است و که این روند به احتمال قوی در آینده ادامه خواهد داشت.
هم اینک نشانههایی وجود دارد که در دولت دوم ترامپ نیز همین روند جنگطلبی، ستیزهجویی و مداخلهجویی تداوم خواهد یافت. رئیس جمهور منتخب آمریکا به تازگی با لفاظیهای خود درباره پاناما، گرینلند و کانادا جنجال به پا کرد. او با پیشنهاد تبدیل کردن کانادا به پنجاه و یکمین ایالات آمریکا، خشم مقامهای کانادایی را برانگیخت. ترامپ همچنین تهدید به بازپس گیری کانال پاناما کرد و افزون بر موارد بالا، بار دیگر خواسته خود برای خرید گرینلند را تکرار کرد.
این اظهارات و موضعگیریهای جنجالی در آستانه ورود ترامپ به کاخ سفید (۲۰ ژانویه / یکم بهمن) نشان داد که نه تنها کشورهای دور دست همچون مناطق شرق و غرب آسیا بلکه همسایگان شمالی و جنوبی آمریکا نیز از مداخلههای جنگدوستترین و دردسرسازترین بازیگر جهان در امان نیستند.