به قول ریاست قوهقضائیه اغلب بندهای این مصوبه که در ۳۲بند نهایی شده، به تقویت زیرساختها و شبکههای بومی اختصاص دارد. خوب در این صورت باید پرسید که چرا این کار را تاکنون نکردهاند و حالا که مردم میخواهند فیلترینگ رفع شود به یاد تقویت این زیرساختها افتادهاند؟
آیا سکوهای داخلی دنبال دریافت چنین کمکی هستند، درحالیکه مردم برای عبور از فیلترینگ روزانه صد برابر این رقم را خرج میکنند؟ خوب بهجای این کارها سکوهای داخلی را امن و آزاد کنید تا مردم به آنها اعتماد پیدا کنند و کل ماجرا تمام شود.
از سوی دیگر، این مصوبه موجب حذف فیلترشکنها از اینترنت ایران نخواهد شد. چون مردم در مقایسه با واتسآپ زمان بسیار بیشتری را صرف تلگرام، یوتیوب، اینستاگرام و توئیتر میکنند، پس همچنان باید از فیلترشکن استفاده کنند. آیا میتوان گفت که این مصوبه مشکلی را حل نکرده است؟
مسئله این است که در فضای غیرشفاف که استدلالهای طرفین مطرح نمیشود، هر کس میتواند ادعاهایی را مطرح کند. یکی از بانیان وضع موجود فیلترینگ که در ستاد امربهمعروف مسئولیت بالایی دارد؛ رفع فیلترینگ را معادل خنجر زدن به کمر انقلاب دانسته و معتقد است که: «خواسته یا ناخواسته سر فرمان امامتان را بریدید و به نیزه کردید و برای یزید زمان فرستادید، از ترس لشکر مجازی غرب؟!»
آنها راه را گم کردهاند، چون قادر به تعامل با مردم نیستند و چیزی برای گفتن و اقناع مردم ندارند؛ در نتیجه به اوهام متوسل شدهاند و متوجه تبعات ادعاهای نادرست خود نیز نمیشوند و مردم نیز با این جماعت و عقاید آنان مخالف هستند.
آنها تمام توان خود را بر سلب و ممنوعیت گذاشتهاند. چه نبین، چه نخوان، چه نپوش، چه نخور، چه نگو، کجا نرو، چه فکر نکن و... ابزار منع نیز زور و قانون است. آنها نمیدانند که ممنوعیت فقط بخش کوچکی از ارتباط با مردم است. باید با مردم درباره توسعه ایجابیات و آزادیها حرف زد و ممنوعیتهای قانونی و الزامی باید بخش کوچکی از دستورات زندگی را شامل شود.
برای این کار باید ایدههای سازنده و حرفهای جدی داشت. خیلی وقت است که کار تندروها تمام شده؛ فقط نمیخواهند که بفهمند. متاسفانه، کار چندانی هم برای فهماندن این حقیقت به آنها نمیتوان انجام داد.
21302