فرارو- تصور کنید قرار است در یک سمینار سخنرانی کنید و اجرای تمام برنامه به عهدهی شما خواهدبود. آیا قرار گرفتن در چنین موقعیتی حس و حال شما را تغییر میدهد. ؟ نگران میشویدکه مبادا کارتان را درست انجام ندهید؟ نگران قضاوت مردم میشوید؟ میترسید از اینکه در سخنرانی تپق بزنید و کلمهای را جابه جا بگویید و حضار به شما بخندند؟
به گزارش فرارو، فکر کردن به این موارد موجب تپش قلب شما میشود؟ کرخت و بیرمق میشوید؟ توان ایستادن و یا انجام کار را ندارید؟ اگر چنین است شما به احتمال زیاد اضطراب دارید.
درواقع شما نگران چیزهایی هستید که هنوزاتفاق نیافتادهاند و دچار ترس بیهودهای شده اید.
همهی ما زمانی ممکن است دچار اضطراب شده و آن را تجربه کرده باشیم. اضطراب حالتی است که در آن فرد به دلیل نامعلومی آشفته و پریشان میشود و حتی ممکن است بر اثر غلبهی این حالت نتواند به کارهای روزمرهی خود بپردازد.
اضطراب راجع به موضوع و مطلبی است که احتمال و امکان دارد و مربوط به زمان آینده میشود. در موقعیتهای مختلف میتوان گفت: اضطراب ناشی از نگرانی است. نگرانی از چیزی که فکر میکنید غلط است و یا اینکه اتفاق بدی در انتظار شماست. اضطراب در حالت عادی یک واکنش منطقی و نرمال به شمار میآید، اما زمانی که به صورت مداوم در فرد ایجاد شود یک اختلال روانی محسوب میشود.
اضطراب و نگرانی ناشی از آن، گاه مربوط به بخش زیست شناختی و سلامت جسمانی شما میشود. اگر شما دچارافت قندخون و یا کم کاری و پرکاری تیروئید باشید ممکن است این اختلال در شما ایجاد شود و زندگیتان را مشکل کند. پس باید مراقب سلامت خود باشید.
اما برخی افراد اضطراب میگیرند، چون در خانوادهای زندگی کردهاند که همه به خصوص پدر و مادر نگرانیهای افراطی داشتهاند و این را به فرزندان خود از طریق ترکیب ژنها منتقل کرده اند.
تغییرات ناگهانی در زندگی نیز باعث شدید شدن این اختلال میشود. مثلاٌ مجبور شدهاید به علت وقوع زلزله و یا تغییر شغل، محل زندگی خود را تغییر دهید. نگرانی در حد نرمال در این زمینهها مشکلی به وجود نمیآورد، اما اگر حالتی غیر منطقی و غیر قابل قبول داشته باشد به اختلال اضطراب منجر میشود و باید درمان شود.
گاهی افرادبه خاطر بعضی عادات و رفتارهای ریسکی دچار اضطراب میشوند مثل مصرف مواد مخدر و یا استفادهی بیش از حد نوشیدنیهای الکلی.
برای آنکه متوجه بشوید دچار اضطراب شدهاید یا نه به پیامهایی که بدنتان به شما میدهد دقت کنید.
آشفتگی و پریشانی، هجوم افکارغیرقابل کنترل به مغز، احساس ناتوانی و ضعف و رنجوری، کابوسهای شبانه و مداوم، عرق کردن و لرزش دستها، تپش قلب و تنگی نفس، خشکی دهان، سرگیجه و تهوع، همه و همه به شما این اخطار را میدهند که در موقعیتی قرار گرفتهاید که دچار اضطراب شده اید.
افراد با توجه به موقعیت و شرایطشان دچار انواع مختلفی از اضطراب میشوند.
مادری را در نظر بگیرید که همیشه و در تمام مراحل زندگی نگران فرزندان خود است و یا فردی که همیشه نگران از دست دادن عضوی از خانوادهی خود میباشد. در هر دو مورد افراد دچار اختلال اضطراب فراگیر و یا منتشره هستند که شایعترین نوع اضطراب است و البته خطری را برای فرد ایجاد نمیکند.
برخی افراد نیز به طور عجیب و غیر قابل باوری از مواجهه شدن با چیزی دوری میکنند. مثلاٌ کوهپیمایی نمیروند، چون از بلندی میترسند، یا حیوان خانگی ندارند به دلیل نگرانی که از سرایت بیماری دارند. اختلال ترسهای ساده و اختصاصی در این افراد وجود دارد.
گاهی شما از خواب وحشت زده بیدار و دچار تپش قلب شدید و تنگی نفس میشوید این حالت وحشت زدگی را تا یک روز بعد از اتفاق نیز در خود دارید. روانشناسان این اضطراب که با حمله شروع میشود و در فرد تا ساعتها پایدارمی ماند را، اختلال هراس میگویند.
اگر ازآن دسته افرادی هستید که مرتب و بدون وقفه کاری را انجام میدهید و یا به موضوعی فکر میکنید به طوری که خواب و خوراک شما را گرفته است شما دچار اختلال اضطراب وسواسی هستید. وسواس عملی مثل شستن مداوم دستها و یا تمیزی خانه به طور کاذب اضطراب شما را کم میکند، ولی وسواس فکری داشتن، باعث افزلیش اضطراب شما میشود.
بسیاری از افراد هم هستند که نمیتوانند در جمع صحبت کنند و یا از قرار گرفتن در مکانهای شلوغ دوری میکنند، اما متوجه این رفتار خود نیستند. باید توجه داشت که این نوع رفتار از اختلال ترس از مکانهای باز و ترس اجتماعی ناشی میشود.
شوک ناشی از حوادث غیر منتظره که باعث از دست دادن چیزی یا کسی میشود نیز میتواند عامل اضطرابی همیشگی در فرد شود. این اختلال که با یک استرس شدید هیجانی همراه است را اختلال اضطراب پس از سانحه میگویند.
اضطراب قابل پیشگیری است.
داشتن یک برنامهی غذایی مناسب و رژیم سالم، ورزش کردن به طور منظم و مداوم، انجام مکرر تمرینهایی برای بالا بردن اعتماد به نفس، تلاش برای اجتماعی بودن و اجتماعی شدن، زندگی در زمان حال و فارغ از حوادث نیامده در آینده، افزایش دانش و معلومات در زمینهی شرایط تنشزا و نحوهی برخورد با آن ها، خندیدن و نوشتن هیجانات و احساسات و هرآنچه که از دل شما میگذرد، میتواند از بروز اضطرابها و نگرانیهای بیمورد در شما جلوگیری کند.
خوشبختانه روانشناسان در تمام دنیا برای رفع اضطراب در افراد تحقیقات بسیاری انجام دادهاند و راه کارهایی را ارائه کردهاند که نتیجه بخش و مفید بوده اند:
دارو درمانی و رفتار درمانی و یا ترکیبی از این دو به بیماران مبتلا به اضطراب کمک زیادی میکنند و موجب بهبود روز به روز حالشان میشود:
روان درمانی مجموعه جلسات مشاورهای است که در آن روانشناس یا روانکاو از طریق صحبت کردن با بیمار، ریشهی اضطراب را پیدا کرده و راههای لازم برای مهار کردن آن را به بیمار آموزش میدهد. در نتیجه فرد پس از چند جلسه میتواند با عواملی که موجب پریشان حالی و آشفتگی او میشود مقابله کند.
از آنجایی که ریشههای نگرانی و اضطراب در خود وجود دارد، روانکاو با این تکنیک به بیمار آموزش میهد که الگوههای فکری و رفتاریاش را که منجر به هراس و ترس میشود تغییر دهد و از این طریق بیمار کم کم و با تغییر الگوها از اضطراب خود کم میکند.
همه میدانیم که میان جسم و روح رابطهای تگاتنگ وجود دارد و سلامت هردو در گرو یکدیگر است. استفاد ه. از روشهایی برای آرام کردن جسم و از بین بردن گرفتگیها و انقباضات عضلانی، موجب آرامش ذهن و درنتیجه سبکی روح میشود.
از آنجا که میان ذهن و جسم ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ استفاده از روشهای آرامسازی جسم و از بین بردن تنش و انقباضات عضلات، موجب آرامش ذهن میشود.
ممکن است برای درمان برخی اختلالات اضطراب از دارو استفاده شود:
- مهمترین داروها برای درمان اضطراب، بنزودیازپینها هستند که البته به دلیل خطر وابستگی امروزه کمتر استفاده میشوند. دیازپام (والیوم)، آلپرازولام (زاناکس)، لورازپام (آتیوان) و کلونازپام (کلونوپیم) ازانواع این دارو هستند.
- داروهای سه حلقهای که بیشتر برای درمان اختلالات اضطرابی غیراز وسواس به کار میروند. ایمی پرامین (توفرانیل) و کلومیپرامین (آنا فرانیل) دو نوع از این داروها هستند.
-از مکملهای دارویی مثل مهارکنندههای مونواکسیداز، بتا بلاکر و بوسپیرون نیز میتوان برای درمان استفاده کرد.
بهترین نکتهای که رواشناسان در جهت تفاوت این دو اختلال به آن اشاره کردهاند ااین است که " در هر دو موقعیت فرد احساس درماندگی و ناتوانی میکند با این تفاوت که وقتی استرس دارید میتوانید این حس را کنترل کنید و به دست بگیرید و به کارتان ادامه دهید و لی در اضطراب شما سردرگم میشوید و نمیتوانید خود را از شرایط دور کنید.
وقتی شما دچار استرس میشوید، درواقع بدنتان پاسخی منطقی و نرمال را به شرایط تنشزا و بحرانیای میدهد که منبع آن را میشناسد و در تلاش است که عوامل مشکل ساز را برطرف کند تا استرس از میان برود. در واقع استرس حالتی است گذرا و برای فرد خطری ندارد.
باید توجه داشت که تمامی مردم جهان با توجه به شرایط زندگیشان ممکن است دچاراضطراب و نگرانی شوند، اما یاد گرفتن نحوهی برخود و کنترل این احساس بسیار مهم است. اگر بتوانیم درک درستی از شرایط خود داشته باشیم و پاسخی مناسب به موقعیتهای دشوار زندگی بدهیم، اضطراب برای ما در حد یک واژه باقی میماند و تبدیل به یک اختلال روانی نمیشود.