روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: پریشانگویی و توهین به شعور خود و مخاطب در میان برخی مدعیان اعتدال و اصلاحات موج میزند. نمونه تازه، یادداشت سید حسین موسویان در روزنامه ایران است که ضمن چاق کردن بحث مذاکره با آمریکا نوشت: این احتمال وجود دارد که ترامپ برای گفتوگوی مستقیم و سطح بالا با ایران اعلام آمادگی کند. اگر ایران بپذیرد و گفتوگوهای جامعی آغاز شود، احتمال توافق وجود دارد با اینکه هیچ تضمینی نخواهد بود که حتی در صورت توافق، آمریکا بدان پایبند باشد!
موسویان عضو و سخنگوی اولین تیم مذاکرهکننده هستهای ایران در دولت خاتمی (به ریاست روحانی) است که بر اساس توافق سعدآباد و پاریس و بروکس تعلیق داوطلبانه برنامه هستهای برای رفع شبهات را پذیرفتند اما پس از دو سال و نیم سر کار رفتن، از طرف اروپایی شنیدند بهترین تضمینی که ایران برای عدم انحراف برنامه هستهایاش میتواند بدهد، این است که تعلیق را دائمی کند! دولت خاتمی پس از دو سال و نیم بازی خوردگی، به تعلیق داوطلبانه پایان داد.
اکنون موسویان با وجود تجربه تحقیرآمیز برجام و کاری که اوباما و ترامپ و بایدن با آن کردند، در روزنامه ایران مینویسد: «در دولت آقای احمدینژاد، شد آنچه که نباید میشد. پرونده ایران به شورای امنیت رفت و ظرف کمتر از هشت سال، ارزش پول ملی از یک دلار حدود ۹۰۰ تومان، به حدود ۳۵۰۰ تومان یعنی حدود ۳۰۰ درصد سقوط کرد. بعد از توافق برجام، مکرراً به مسئولین توصیه کردم که از فرصت گشایشهای موجود در دوره اوباما برای گفتوگوهای جامع استفاده کنید. چون با برجام، آمریکا و قدرتهای جهانی برای اولین بار غنیسازی و آب سنگین ایران را پذیرفتند، تحریمهای اجماعی متوقف شد، آرامش نسبی بر اقتصاد و روابط خارجی نسبی حاکم شد، تورم از حدود ۴۰ درصد به حدود ۱۰ درصد کاهش یافت و پول ملی ثبات یافت. منتهی روشن بود که با وجود امتیازات ایران از برجام، آمریکا تحمل نخواهد کرد از منافع اقتصادی برجام محروم شود و رقبایش بهرهمند شوند، تقابلات دو کشور ادامه پیدا کند و نگرانی بر متحدینش در منطقه حاکم شود. ترامپ بعد از اوباما رئیسجمهوری شد. او اعلام کرده بود که از برجام خارج خواهد شد. در این مقطع ایران متعهدانه به برجام عمل کرده بود و خروج آمریکا هم نقض تعهدات بود. لذا تردید نبود که حق به جانب ایران بود. منتهی این واقعیت تأثیری در نتیجه خروجی ماجرا نداشت. ترامپ به یک توافق به نام خودش نیاز داشت و به همین دلیل رئیسجمهوری ایران را رسماً به یک شام در نیویورک برای گفتوگو دعوت کرد، رئیسجمهوری فرانسه تا پشت در اتاق هتل رئیسجمهوری ایران در نیویورک آمد و یکساعت خواهش کرد و رئیسجمهوری ایران او را نپذیرفت. ترامپ وزیر امور خارجه ایران را برای گفتوگو به کاخ سفید دعوت کرد و تهران نپذیرفت و سیاست گفتوگو با سایر قدرتهای جهانی منهای آمریکا را در پیش گرفت.
در این مقطع تأکید کردم که گفتوگو با سایر قدرتهای جهانی در غیاب آمریکا برای حفظ برجام شکست خواهد خورد و با وجود بدعهدی آمریکا، بهتر است تهران و واشنگتن با یکدیگر گفتوگو کنند. ایران با گفتوگوها مخالفت کرد، ترامپ از برجام خارج شد، سیاست فشار و تحریمهای حداکثری را در پیش گرفت. همین روند در دوره بایدن هم ادامه یافت. تهران با این گفتوگو مخالفت کرد چون آمریکا را قابل اعتماد نمیدانست. به هر حال ارزش پول ملی کشور از یک دلار حدود ۲۸ هزار تومان، به حدود ۷۳ هزار تومان رسید یعنی حدود ۱۶۰درصد سقوط کرد.
در شرایط فعلی همه مسئولین در مورد اوضاع نابسامان اقتصادی، رشد روزافزون فقر و فساد و تورم و گرانی اتفاقنظر پیدا کردهاند. مسئولین باید بپذیرند که ضروری است برای اصلاح تصمیمات بزرگ و شجاعانهای اتخاذ کنند.
موسویان میافزاید: احتمال این وجود دارد که ترامپ در ابتدای کار برای گفتوگوی مستقیم و سطح بالا اعلام آمادگی کند. اگر ایران بپذیرد و گفتوگوهای جامعی آغاز شود، احتمال توافق وجود دارد با اینکه هیچ تضمینی نخواهد بود که حتی در صورت توافق، آمریکا بدان پایبند باشد. چنین تضمینی را آمریکا به هیچ کشوری نداده است. منتهی اگر واقعبینانه بنگریم کشورها برای تأمین منافع ملی و در انتخاب بین بد و بدتر تصمیم میگیرند. البته اگر توافق جامع باشد به پایداری آن میتوان بیشتر خوشبین بود.
مقامات ایران مکرر گفتهاند که رابطه با آمریکا باید براساس اصل احترام متقابل، عدم مداخله و پذیرش منافع ایران باشد. این موضع به حقی است و عمده مداخلات و زورگوییها از سوی آمریکا بوده. اما نهایتاً توافق عملی در صورتی ممکن خواهد بود که آمریکا و ایران بپذیرند متقابلاً به منافع مشروع دوجانبه، منطقهای و بینالمللی یکدیگر احترام بگذارند و از ضربه زدن به آن خودداری کنند.»
درباره یادداشت آقای موسویان گفتنی است که اولا به تعبیر امیر مؤمنان(ع): «بدبخت کسی است که از سود عقل و تجربهای که به او دادهاند، محروم بماند». کسانی که بارها در دولتهای هاشمی و خاتمی و روحانی، عهدنشناسی و عهدشکنی آمریکا و اروپا را دیده و باز هم دم از مذاکره و توافق میزنند، یا دچار آلزایمر و فاقد حافظه سیاسی هستند و یا این که دلال و کارچاقکن طرف غربی هستند. و گر نه هیچ ایرانی خردمندی در حالی که زخم توافق برجام همچنان زنده است و سند آشکار کلاهبرداری سه دولت آمریکاست، دوباره نسخه اعتماد و مذاکره با ترامپ را نمیپیچید. این همان واقعیت تلخی است که آقای روحانی از آن به عنوان دیوانگی یاد کرد. آیا احمقانه نیست که تصور شود با دیدار یا شام خوردن روحانی با ترامپ، آمریکای غدار، عهدشناس میشد؟!
ثانیا آقای موسویان عمدا وارونه جرتکه میاندازد و گرنه باید اذعان میکرد که اگر در دولت احمدینژاد ارز چهار برابر گران شد، در دولت برجام ۹ برابر گران شد و حال آن که برنامه هستهای هم به تعطیلی کشانده شده بود.
ثالثا در حالی که امثال موسویان و دوستان او مقصر خسارتهای ایران در زمینه توقف و تعلیق چند ساله برنامه هستهای هستند و تحریمها را هم دو برابر کرده و مکانیسم ماشه را هم در برجام به یادگار گذاشتهاند، طرح مذاکرات جامع دقیقا یعنی چه؟ آیا این غیر از دلالی و توجیهتراشی برای زیادهخواهیهای رژیم آمریکاست؟ کسانی که چک بلامحل برجام در دستشان باد کرده، چگونه میتوانند قمار بزرگتر با خسارات بیشتر و واگذاری منابع قدرت ملی را زمزمه کنند؟
رابعا چالشهای موجود اقتصادی نه محصول توافق نکردن با غرب بلکه نتیجه توافق و اعتماد به غرب است که موجب شد رشد اقتصادی منفی شود، فروش نفت به زیر سیصد هزار بشکه سقوط کند و بدترین رکوردهای اقتصادی در دولت برجام رقم بخورد. متقابل احیای رشد اقتصادی ۵ درصدی، احیای صادرات نفت و احیای ۸ هزار واحد تولیدی در دولت شهید رئیسی نشان داد که اگر فرصتسوزی در مذاکره با غرب متوقف شود و دو رویکرد همت و تدبیر درونزا و سیاست خارجی فعال در پیش گرفته شود، میتوان اقتصاد را از بنبست خارج کرد.