به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از خبرگزاری فرانس پرس، برای ثروتمندان و فقرا، نان افغان پادشاه سفرهها است و در واقع این ماده غذایی قوت غالب مردم این کشور را تشکیل میدهد.
روز به آرامی در افق شروع به روشن شدن میکند و شفیق پشت ویترین نانوایی کوچکش در کابل مشغول کار است، جایی که همه در تهیه نان همکاری میکنند: در افغانستان، نان یک ماده غذایی مشترک است که همه در هر وعده غذایی از آن لذت میبرند.
بر اساس گزارش بانک جهانی، نیمی از جمعیت ۴۵ میلیونی افغانستان زیر خط فقر زندگی میکنند و بر اساس اطلاعات برنامه جهانی غذا، ۱۲.۴ میلیون نفر در وضعیت ناامنی غذایی شدید قرار دارند.
شفیق، کارگر یک نانوایی: افغانستان سنت دیرینه مصرف نان دارد. در کشورهای دیگر، مردم برای سلامتی و تناسب اندام نان کمتری میخورند، اما اینجا در افغانستان، مردم به نان عادت کردهاند و هر چه پیش بیاید، مصرف نان ممکن است افزایش یابد، اما هرگز کاهش نخواهد یافت. مشتریان ما بیشتر افراد فقیر هستند؛ ثروتمندان نان کمتری میخرند. طبقه متوسط و فقرا بیشترین خریداران نان هستند؛ بسیاری از ثروتمندان به اندازه آنها نان نمیخورند.
محمد مسی، دندانپزشک در کابل: من همیشه نان میخورم، صبحانه، ناهار و شام، نان ضروری است. چون اگر نان نخورم، مثل این است که چیزی نخوردهام. نان یکی از معروفترین و محبوبترین غذاها در افغانستان است. برای افغانها و خانوادههای افغان، یک وعده غذایی بدون نان کامل نیست، به خصوص وقتی مهمان داریم. کودکان، پیرمردان، بزرگسالان، همه آن را دوست دارند.
جمیل غفوری، نانوا: وقتی در مدرسه بودم، جنگها شروع شد [در دهه ۱۹۹۰]و نتوانستم به تحصیلاتم ادامه دهم. باید چیزی برای خوردن پیدا میکردم تا زنده بمانم و به این ترتیب اینجا شروع به کار کردم. نان ما نسبت به نانواییهای دیگر خوب است، گروه ما بسیار سخت کار میکند. صاحب نانوایی همیشه ما را تشویق میکند وقتی سخت کار میکنیم و ما باید نان خوبی برای مردم تهیه کنیم. پس همیشه سعی میکنیم نان خوبی به مردم بدهیم. مشتریان ما باید راضی باشند.
وحیده [نام مستعار]، نانوا: نان مهمترین چیز در افغانستان است، بیشترین محبوبیت و مصرف را دارد؛ غذاهای دیگر به اندازه نان محبوب نیستند. در خارج از کشور، نان کمتر تولید میشود و موارد دیگر بیشتر، اما اینجا فقرا نمیتوانند چیز دیگری بخرند، فقط نان. بچههایم گرسنه بودند، مشکلات زیادی داشتم، بچههایم بیپدر شدند [پدرشان فوت کرد]، شوهر دومم هزینهها را پرداخت نمیکرد، جز اینکه نشستم و نان درست کردم تا بچههایم را سیر کنم، چارهای نداشتم.
نانهای بزرگ بالای سر او (فروشنده) آویزان هستند، گرد، بیضی یا بلند مانند قایق. نانهای کوچکتر با دقت یکی پس از دیگری پشت ویترین چیده شدهاند.
برای درست کردن یک نان، به هشت تا ده نفر نیاز است، شفیق توضیح میدهد، که پنج سال است در این نانوایی کوچک در پایتخت افغانستان فروشنده است و روزانه حدود ۳۵۰۰ نان میفروشد.
وی گفت مصرف ممکن است افزایش یابد، اما هرگز کاهش نخواهد یافت، زیرا نان ماده غذایی ضروری سفره افغانی است و تنها غذایی است که بسیاری از مردم فقیر توان خرید آن را دارند.
پشت سر او، شش مرد در اطراف یک تنور که در زمین حفر شده نشستهاند.
هر کسی وظیفه خود را دارد: یکی خمیر را آماده میکند، دیگری آن را برش میدهد و سومی آن را به شکل توپ درمیآورد و سپس وزن میکند.
خمیر چندین بار توسط چندین دست صاف میشود تا به نهایت بر روی یک بالشت پهن شود. در کنار تنور، یک نانوا نانها را به دیوارهها پرتاب میکند و دیگری آنها را پس از طلایی شدن با یک سیخ برمیدارد.
در نهایت، فروشنده نزدیک پنجره میماند و دو کارگر اضافی برای پشتیبانی تیم در صورت نیاز، در نظر گرفته شده است.
شفیق تخصصهای خود را شمارش میکند: نانهای روغنی، کمی شیرین، نازک یا دو لایه، از آرد نخود... که بین ۱۰ افغانی (۱۴ صدم سنت یورو) تا ۵۰ افغانی (۶۸ صدم سنت) برای باکیفیتترینها فروخته میشوند.
شفیق میافزاید داشتن انواع مختلف نان در افغانستان سنتی بسیار قدیمی است.
تنها گزینه در برابر فقر
محمد ماسی، ۲۸ ساله، که با دوچرخه برای گرفتن یکی از مشهورترین و دوستداشتنیترین غذاهای افغانستان آمده است، میگوید غذایی بدون نان، غذایی ناقص است
نانواییها در هر چهار گوشه کابل یافت میشوند، زیرا اغلب روشنتر و رنگارنگتر از دیگر مغازهها هستند.
در شمال پایتخت افغانستان، جمیل غفوری با پنج نانوای دیگر کار میکند.
این مرد ۴۷ ساله میگوید مردمی که اینجا میآیند همه فقیرند، آنها نان بیشتری مصرف میکنند (نسبت به ثروتمندان).
شبها، دیدن زنان با برقع آبی که همراه با کودکانشان نزدیک نانواییها گدایی میکنند، غیرمعمول نیست.
وحیده، بیوه ۳۰ ساله که اکنون دوباره ازدواج کرده است، انتخاب کرده تا نان برای دیگران در تنور خود بپزد، تنها گزینه برای تأمین نیازهای هشت فرزندش.
این زن که بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ نان در روز تهیه میکند، میگوید فرزندان یتیم من گرسنه بودند، من مشکلات مالی زیادی داشتم و شوهر دومم هیچ کمکی نمیکند.
وی میافزاید این چیزی است که بیشتر خورده و دوست داشته میشود. در خارج از کشور چیزهای بیشتری دارند، اما اینجا فقرا فقط نان میتوانند بخورند.
برای محمد ماسی، دندانپزشک، اهمیتی ندارد که نان از کجا میآید. آنچه اهمیت دارد، او میگوید، این است که صبحانه، ناهار و شام نان داشته باشیم. در غیر این صورت، انگار هیچ چیز نخوردهام.