برترینها: صداوسیما در هفتهی اخیر بار دیگر با رویکردی عجیب و غیرمنطقی، از واقعیتهای جامعه فاصله گرفته و تصویری تحریفشده از ایران امروز به مخاطبان خود ارائه داد. از سانسور کودکان در برنامههای یلدایی گرفته تا حذف تصاویر زنان در ورزشگاهها، این رسانه ملی هر فرصتی برای ایجاد شادی و پیوند ملی را به صحنهای از حزن و انزوا تبدیل کرده است. مسابقهای که با حضور زنان در سکوها برگزار شد و ویژهبرنامههایی که قرار بود شادیآور باشند، به جای لبخند بر لبها، حیرت و انتقاد در دلها نشاندند. در ادامه، با مروری بر چند نمونه بارز از عملکرد صداوسیما، به نقد این رویکرد میپردازیم. با ما همراه باشید.
هفتهنامه تیویبان نوشت: ویژهبرنامه یلدایی «حافظیه» که پنجشنبهشب روی آنتن شبکه نسیم رفت، یکی از عجیبترین نمونههای سانسور در تاریخ تلویزیون بود. در این برنامه که با محوریت مشاعره برگزار میشد، سه گروه سهنفره به رقابت پرداختند. اما سهم یکی از شرکتکنندگان، رها سقائیان، تنها صدایش بود؛ چراکه هیچ تصویری از او پخش نشد. دیگر شرکتکننده، سارا لطفی، نیز با محدودیت نمایش روبهرو بود و تصویر او دائماً با نماهای باز یا تصاویر داوران جایگزین میشد.
این سانسور غیرمنطقی و شلخته، به وضوح نشان میدهد که مشکل از سازندگان برنامه نیست، بلکه ناظران پخش و سیاستگذاران سازمان هستند که چنین خروجی زشتی را تحمیل کردهاند. این رفتار نهتنها تصویر زشتی از تلویزیون ارائه میدهد، بلکه تأثیرات مخربی بر روحیه کودکان شرکتکننده نیز دارد. آیا هیچکس از متولیان امر به این فکر نکرد که این سانسور چه ضربه روحی به این کودکان وارد میکند؟ این در حالی است که اشعاری که این کودکان خواندند، همگی در وصف کرامت انسانی بود.
در یادداشت ورزش مدیا برای اتفاقات عجیب دیدار پرسپولیس و سپاهان آمده: یکی از اتفاقات مثبت در سالهای اخیر فوتبال ایران، باز شدن درهای ورزشگاهها به روی زنان بود؛ اتفاقی که در بازی سپاهان و پرسپولیس در ورزشگاه نقشجهان اصفهان به اوج خود رسید. اما متأسفانه، صداوسیما بار دیگر با حذف تصاویر زنان حاضر در ورزشگاه، این فرصت بینظیر را به تهدیدی برای اعتماد عمومی تبدیل کرد.
تصور کنید؛ در تمام مسابقات عادی، واکنشهای تماشاگران بارها و بارها به نمایش درمیآید، اما این بار خبری از نمای بسته و نزدیک از تماشاگران زن نبود. آیا تلویزیون واقعاً نمیداند که حضور این زنان در ورزشگاهها چه پیام مثبتی به جامعه مخابره میکند؟ حتی از بُعد اخلاقی نیز، حذف تصویر زنانی که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، توهینی آشکار به شأن و حقوق آنهاست. آیا نمیدانند این رفتار، چقدر تصویر رسانه ملی را نزد مخاطبان مخدوش میکند؟
ویژهبرنامههای یلدا امسال نیز در فضایی غمزده و بدون هیچگونه نوآوری خاصی برگزار شد. نمونه بارز آن، برنامه «یلدای مادرانه» شبکه سه بود که نتوانست عملکرد قابل قبولی داشته باشد. در حالی که ویدئوی کوتاهی از قطعه مشترک علی زندوکیلی و مدیری برای این برنامه منتشر شده بود و انتظار میرفت این قطعه پخش شود، در نهایت چنین اتفاقی نیفتاد و این اثر تنها در فضای مجازی منتشر شد. برنامهای که میتوانست با محتوایی شاد و پرهیجان برگزار شود، به صحنهای از گریهها و اندوه تبدیل شد.
مهمانان این برنامه، از جمله وحید شمسایی، ژیلا صادقی، جواد خیابانی و گزارشگران دیگر، یکی پس از دیگری در صحنه برنامه گریه کردند. این وضعیت بهگونهای بود که فضای برنامه، بهجای القای حس شادی و امید، حس غم و اندوه را در دل مخاطبان تقویت کرد. چنین رویکردی، نهتنها با ذات شب یلدا در تضاد است، بلکه از یک رسانه ملی که وظیفه شاد کردن دلهای مردم را دارد، بسیار دور است.
سخن آخر
صداوسیما به عنوان رسانهای که خود را ملی مینامد، در سالهای اخیر نشان داده که فاصله زیادی با نیازها و خواستههای واقعی مردم دارد. از سانسور کودکان و زنان گرفته تا القای حس غم در برنامههایی که باید شادیآور باشند، این رسانه گویی در مسیر عکس حرکت میکند. وقت آن رسیده که مدیران این سازمان، با نگاهی جدی به رویکردهای خود، درک کنند که مخاطب امروز، آگاهتر از آن است که بتوان چنین رفتارهایی را به او تحمیل کرد. آیا زمان آن نرسیده که صداوسیما، با احترام به واقعیتها، تصویری واقعی از ایران امروز ارائه دهد؟