خبرگزاری مهر، گروه استانها – کورش دیباج: پارچه قلمکار، یکی از اصیلترین و ماندگارترین صنایع دستی اصفهان، هنری است که ریشه در تاریخ و فرهنگ غنی این مرز و بوم دارد. نقوش ظریف و رنگهای طبیعی که روی پارچههای سفید مینشینند، تنها جلوهای زیبا نیستند؛ بلکه روایتگر داستانی دیرین و میراثی خانوادگیاند که نسل به نسل، با عشق و تلاش حفظ شدهاند. خاندانهای قدیمی هنر قلمکار، مانند نگهبانان فرهنگ ایرانزمین، این هنر را نه بهعنوان حرفهای صرف، بلکه بهعنوان میراثی گرانبها به دوش کشیدهاند. در میان این خانوادهها، نام «عطریان» همچون نگینی میدرخشد که قدمتش به بیش از یک قرن میرسد. در کارگاه عطریان، پارچهها با مهر دستانی آشنا به عشق و هنر مزین میشوند؛ دستانی که هر ضربه بر قالب چوبی را با شور زندگی میزنند.
به همین بهانه، با استاد محمد عطریان، هنرمند و میراثدار خانوادهای که تاریخچه هنر قلمکار در اصفهان را نگاشته است، به گفتوگو نشستهایم تا از قصهها، چالشها و شکوه این هنر اصیل بشنویم.
ضمن معرفی خود، بگویید چند سال است که در این حرفه فعالیت میکنید؟
محمد عطریان، فرزند مرحوم استاد حاج نصرالله عطریان هستم. حدود ۲۵ سال است که در این حرفه مشغول هستیم. از همان دوران کودکی، زمانی که پدر مرحومم در قید حیات بودند، در کارگاه ایشان حضور داشتم و در کنار استادان کارآموزی میکردم. پس از ایشان نیز، این هنر و شغل را بهعنوان حرفه آبا و اجدادی ادامه دادیم.
خانواده شما یکی از قدیمیترین قلمکارهای شهر اصفهان هستند. درباره تاریخچه و قدمت کارگاه عطریان توضیح دهید.
پدر من در سن پنج سالگی، پدرشان را از دست میدهند و در سن هفت سالگی به این حرفه روی میآورند که شغل اجدادی ما بوده است. ایشان زیر نظر استاد حیدرعلی عطریان، عموی خود، این هنر را فرا میگیرند. در سن ۱۷ سالگی بهطور مستقل کارگاه خود را تأسیس میکنند که این اتفاق حدود سال ۱۳۳۰ رخ داد. سپس در دهه ۱۳۴۰ مغازهای را در بازار اصفهان خریداری میکنند و این مکان به مرکز اصلی فعالیت و خریدوفروش پارچههای قلمکار تبدیل شد.
پیشینه کارگاه عطریان به چه دورهای بازمیگردد و چه چالشهایی طی این سالها پیش آمده است؟
این هنر در خانواده ما از دورههای پیش از جنگ جهانی دوم جریان داشته است. استاد اسدالله عطریان، پدربزرگ من، در آن زمان در یک کارگاه تولیدی صنایع دستی فعالیت میکردند. این کارگاه محصولات مختلفی مثل پارچه قلمکار، قلمزنی، مینیاتور و زریبافی تولید میکرد که به کشورهای اروپایی، ازجمله آلمان، صادر میشد. متأسفانه بعد از جنگ جهانی دوم و شرایط سخت اقتصادی ایران، این هنر دچار رکود شد و کارگاهها تعطیل شدند و بعد از این دوران کارگاهها پارچه قلمکار آرام آرام تولید خود را شروع کردند که خانواده ما بعد از دهه ۱۳۵۰ دوباره به رونق و شکوفایی تولید بازگشتند. در آن دوران، بهخصوص پیش از انقلاب، استقبال توریستها و بهویژه گردشگران آمریکایی باعث رونق دوباره صنایعدستی اصفهان شد.
هنر قلمکار در دوره معاصر چه فراز و نشیبهایی را تجربه کرده است؟
هنر پارچه قلمکار عطریان در طول تاریخ بیش از صد سالهاش فراز و نشیبهای زیادی داشته است. پس از جنگ جهانی دوم، صنعت قلمکار و صنایع دستی اصفهان دچار رکود شد. بعد از انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی نیز این رکود ادامه داشت. اما در دوران سازندگی و بهویژه در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، تولیدات ما دوباره رونق گرفت. اوج شکوفایی این هنر به دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی بازمیگردد. اما از سال ۱۳۸۸ به بعد، بهتدریج افولی در بازار صنایع دستی اصفهان مشاهده شد.
از لحاظ تکنیکی، هنر قلمکار در سالهای اخیر دچار چه تغییراتی شده است؟
از نظر تکنیکی، کارگاههای قدیمی نظم و انسجام خاصی داشتند. تمامی فرآیندها بهطور مشخص توسط افراد متخصص انجام میشد. در آن زمان خبری از کامپیوتر نبود و تمامی طرحهای قالب نقوش پارچه قلمکار با دست کشیده و رنگآمیزی میشد. اصالت هر کارگاه به طرحهای منحصربهفردش و کیفیت بالای رنگهای گیاهیاش بستگی داشت. هنر اصلی قلمکار عطریان، در کیفیت ساخت، ظرافت طرحها و ماندگاری بالای رنگها بوده است.
نقش خانواده و اعضای فامیل در این هنر چه بوده است؟
پارچه قلمکار از مرحله برش اولیه تا ریشهتابی، به همکاری اعضای خانواده نیاز داشت. پارچههای خام در متراژ بالا وارد خانه میشدند و پس از برش در اندازههای استاندارد، به مرحله ریشهتابی میرسیدند. این کار را معمولاً زنان خانواده، از جمله مادرم، مادربزرگم، عمهها و خالهها، در خانه انجام میدادند. در دوران نوجوانی، من و برادرم مسئول پخش پارچهها میان خانواده، همسایهها و محله بودیم. بعد از یک هفته دوباره پارچههای آماده را جمعآوری و به کارگاه میبردیم.
به همین دلیل، تقریباً تمام اعضای خانواده و فامیل درگیر این هنر بودند. در خانه ما بدون استثنا، همهچیز از سفره نان گرفته تا پردهها، رو تختیها و حتی لباسها از پارچه قلمکار بود. یکی از ویژگیهای مهم پارچههای قلمکار، استفاده از الیاف صد درصد پنبهای است که هیچگونه مواد مصنوعی مانند نایلون در آن وجود ندارد. این پارچهها خاصیت طبیعی دارند؛ در زمستان گرم و در تابستان خنک هستند و برای مصارف مختلف مثل لباس، پرده، سفره و روانداز استفاده میشوند.
به نظر میرسد که پدر شما، استاد حاج نصرالله عطریان، نقش مهمی در جذب جوانان به این هنر داشتهاند. علت این تأثیرگذاری چه بوده است؟
بله، پدرم، استاد حاج نصرالله عطریان، بهطور خاص شخصیت بسیار جذابی داشتند. علاوه بر ذوق هنری، ایشان شاعر و خوشسخن بودند و در مهمانیها و محافل خانوادگی همیشه سخنگوی مجلس بودند. اخلاق نیک، کردار و گفتار درست ایشان باعث میشد همه، بهخصوص جوانان، شیفته شخصیتشان شوند.
پدر و عموهایم از دوران کودکی سختیهای زیادی کشیدند، چون پدر خودشان را خیلی زود از دست دادند و برای امرار معاش مجبور بودند کار کنند. این خودساختگی باعث شده بود که وقتی به موفقیت رسیدند، سعی کنند دست دیگران را هم بگیرند. در تابستانها، کارگاه پدرم همیشه پر از نوجوانان و جوانان فامیل بود که برای یادگیری هنر قلمکار به آنجا میآمدند. تعداد شاگردها و کارگرها به حدی بود که ما حتی یک آشپز مخصوص داشتیم که ناهار همه را آماده کند.
محیط کارگاه نهتنها محلی برای کار بود، بلکه خاطرات زیادی برای جوانان ساخت و باعث شد که آنها در کنار یادگیری هنر، با بازار و صنعت آشنا شوند. اکثر این افراد بعداً جذب بازار کار شدند، هرچند بیشترشان در رشتههای مرتبط مثل فرش فعالیت کردند. اما تنها کسی که در رشته قلمکار ماند و چراغ این هنر را روشن نگه داشت، پدرم بود.
چه چیزی باعث میشد که پدر شما اینقدر به هنر قلمکار علاقه داشته باشند و در حفظ آن تلاش کنند؟
علاقه پدرم به هنر قلمکار فراتر از میراث خانوادگی بود. ایشان واقعاً به این کار عشق میورزیدند. علاوه بر این، شهرتی که خاندان ما بهعنوان تولیدکنندههای باکیفیت و اصیل قلمکار داشت، برای پدرم مسئولیتی بزرگ بود. او همیشه سعی میکرد این شهرت را حفظ کند و کارهایی تولید کند که از نظر کیفیت و اصالت، در بالاترین سطح باشند.
یادم هست وقتی تولیدات کارگاههای دیگر را میدیدیم و با کارهای خودمان مقایسه میکردیم، تفاوت کاملاً مشهود بود. مثلاً اگر در چاپ قالب کسی یک اشتباه کوچک میکرد یا رنگ بهدرستی منتقل نمیشد، کیفیت کار نهایی بهشدت افت میکرد. حتی تا کردن پارچهها نیاز به دقت و حوصله داشت تا کار به شکلی مرتب و آراسته به بازار عرضه شود. وقتی برای سفارشات زیاد کارها را به کارگاههای دیگر میسپردیم، همیشه مجبور بودیم آنها را بازبینی و اصلاح کنیم، چون آن دقت و ظرافتی که ما رعایت میکردیم در کارهای دیگر دیده نمیشد.
پدرم همیشه سعی میکرد تجربیات خود را به دیگران منتقل کند. این هنر فقط یک کار نبود، بلکه میراث فرهنگی و تاریخی ما بود. به همین دلیل بود که پدرم تلاش میکرد تولیداتش همیشه در بالاترین کیفیت باشد و باعث افتخار قلمکار اصفهان شود. امروز هم اگر هنر قلمکار به شکوفایی رسیده و کارگاههای زیادی از این هنر پیروی میکنند، همه اینها مدیون اساتیدی همچون پدرم هستند. حتی کارگاههایی که پدرم مستقیماً در آنها نقشی نداشتند، میگویند که خیلی از تجربیاتشان را از ایشان یاد گرفتهاند.
به نظر شما چه ویژگیهایی در هنر قلمکار عطریان وجود دارد که آن را از دیگر کارگاهها متمایز میکند؟
یکی از تفاوتهای مهمی که قلمکار عطریان را از سایر کارگاهها متمایز میکرد، کیفیت بسیار بالای تولیدات ما بود. رنگها و طرحهای ما همواره ثابت و بیعیب و نقص باقی میماندند. رضایت مشتری همیشه برای ما اولویت داشت و این اصول اخلاقی به تولیدات ما اصالت بخشید.
در حال حاضر، بزرگترین چالش هنر پارچه قلمکار چیست؟
یکی از بزرگترین مشکلات، کاهش صادرات و گردشگری خارجی است. از زمان کرونا، تعداد گردشگران خارجی به ایران کاهش یافته و این تأثیر مستقیمی بر فروش و رونق تولیدات قلمکار گذاشته است. بهنظر من، برای بازگشت به اوج، نیازمند حمایتهای دولتی و برنامهریزی دقیق در عرصه جهانی هستیم.
اگر استاد نصرالله عطریان در حال حاضر زنده بودند، به نظر شما چه راهکارهایی برای برون رفت از وضعیت فعلی پیشنهاد میدادند؟
استاد نصرالله عطریان همیشه به اهمیت صادرات و گردشگری در رونق صنعت قلمکار تأکید داشتند. در گذشته، توریستها و گردشگران خارجی نقش بسیار بزرگی در رونق فروش محصولات داشتند و حتی پولی که از توریستها بهدست میآوردیم، بیشتر از پولی بود که از مشتریان داخلی میگرفتیم. زمانی بود که بهدلیل علاقه گردشگران، سفارشها برای ماهها پیش فروش میرفت و فروش ما تضمین شده بود. استاد عطریان بهخوبی میدانست که برای موفقیت، باید به شناخت جهانی دست یابیم و پارچههای قلمکار بهعنوان یک محصول معتبر و اصیل شناخته شوند. بهنظر من، ایشان قطعاً امروز هم همان حرفها را میزدند: باید روی صادرات تمرکز بیشتری داشته باشیم و از تمام ظرفیتهای گردشگری و بازار جهانی بهرهبرداری کنیم.
شما آخرین فرد از خاندان عطریان هستید که این کار را ادامه میدهید. چه برنامهای برای حفظ و گسترش این هنر در آینده دارید؟
ما برنامهریزی کردهایم که هنر قلمکار را بهروز کنیم و آن را با سلیقه و نیازهای روز جامعه تطبیق دهیم. مثلاً سایزها و رنگهای جدیدی را به محصولات قلمکار اضافه کردهایم که بیشتر با سلیقه و نیازهای جوانان همخوانی داشته باشد. همچنین، یکی از برنامههای ما ورود به عرصه تولید لباسهای قلمکاری است که از همان اصالت و کیفیت پارچههای قلمکار برخوردار باشد. ما امیدواریم با این ابتکارات، جوانان و نسلهای جدید علاقهمند به این هنر شوند و آن را در زندگی روزمره خود استفاده کنند.
اگر کارگاه قلمکار عطریان تعطیل شود، بهنظر شما چه چیزی از هنر قلمکار از دست میرود؟
اگر کارگاه ما تعطیل شود، قطعاً یکی از آثار منفی آن از دست رفتن بخشی از اصالت و تاریخ هنر قلمکار اصفهان خواهد بود. البته باید گفت که هنر قلمکار اصفهان بهطور کلی نخواهد مرد، چون اساتید بزرگ دیگری وجود دارند که هنوز در حال تولید آثار زیبا هستند. اما اگر کارگاههای مشابه ما تعطیل شوند، بدون شک قسمتی از هویت و تاریخ صنعت قلمکار از بین میرود. بنابراین، هدف ما این است که این چراغ را روشن نگه داریم و تا جایی که ممکن است این هنر را به نسلهای آینده منتقل کنیم.