سه شنبه 27 آذر 1403
Tuesday, 17 December 2024

ایران، سوریه و آینده مقاومت

مشرق نیوز سه شنبه 27 آذر 1403 - 11:14

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی روی میز نوشت:

سقوط دمشق و پایان حکومت بشار اسد در یکی از سریع‌ترین و پیچیده‌ترین فرایندهای براندازی تاریخ، نقطه عطفی در تاریخ معاصر غرب آسیا به شمار می‌آید. این رویداد که با سقوط پی‌درپی شهرهای مهم و استراتژیک سوریه از جمله حلب و حماه همراه بود، نه‌تنها پایانی بر یک دوره تاریخی در سوریه به شمار می‌رود، بلکه آغازگر فصلی جدید در معادلات منطقه‌ای و روابط قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز شده است. ویژگی متمایز این تحول، سرعت خیره‌کننده فروپاشی ساختارهای قدرت و عدم مقاومت جدی نیروهای وفادار به حکومت بشار اسد، به‌ویژه ارتش سوریه بود. فروپاشی که طی کمتر از ۱۱روز رخ داد، اهمیت عامل «غفلت از تهدیدات دشمن» و «بی‌توجهی به توصیه‌های دلسوزانه دوستان» را در تغییر سرنوشت ملت‌ها و دولت‌ها برجسته ساخت!

این فروپاشی سریع را می‌توان نتیجه مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی دانست. در سطح داخلی عواملی مانند فرسایش تدریجی ساختارهای حکومتی در پی بیش از یک دهه جنگ فرسایشی و عدم به‌روزرسانی سازوکارهای آن متناسب با زمانه و همچنین ازهم‌گسیختگی شبکه‌های حمایتی نظام بعث و البته غفلت نیروهای مسلح سوریه از هشدارهای اطلاعاتی ارائه‌شده توسط دستگاه‌های اطلاعاتی کشورمان و عدم آمادگی کافی برای مقابله با تهدیدات از قبل پیش‌بینی‌شده نقش اساسی در این سقوط داشت. در سطح خارجی توطئه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای با محوریت ایالات‌متحده آمریکا و رژیم‌صهیونیستی برای تحمیل آنچه نظم جدید منطقه‌ای مطلوب نظام استکبار خوانده می‌شود، عملاً نظام سوریه را در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار داد. هم‌زمانی این عوامل با هماهنگی بی‌سابقه گروه‌های مخالف و حمایت‌های لجستیکی و اطلاعاتی قدرت‌های منطقه‌ای، به‌ویژه ترکیه، شرایط و زمینه‌های سقوط دمشق را مهیا کرد.

پس از سقوط دمشق و تصرف آن توسط معارضان مسلح شیوه مدیریت انتقال قدرت توسط این گروه‌ها به یکی از محورهای اصلی تحلیل تحولات منطقه‌ای تبدیل شده است. رهبران این گروه‌ها به‌ویژه احمد الشرع، فرمانده هیئت تحریرالشام با هدایت و حمایت قدرت‌های خارجی تلاش کرده‌اند فرایندی کنترل‌شده را برای انتقال قدرت به اجرا بگذارند. این امر به‌وضوح نشان‌دهنده وابستگی این گروه‌ها به بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای است که در طراحی سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلیدی آن‌ها نقش ایفا می‌کنند. با این حال چالش‌های جدی پیش‌روی حاکمان جدید دمشق قرار دارد که می‌تواند بر توانایی آن‌ها در اداره کشور تأثیر عمیق بگذارد. از جمله این چالش‌ها حفظ انسجام داخلی در میان گروه‌های متنوع و بعضاً متعارض مسلح، مدیریت تنش‌های فرقه‌ای و قومی که می‌تواند زمینه‌ساز ناآرامی‌های گسترده شود و تعیین جهت‌گیری سیاست خارجی است که باید میان خواسته‌های حامیان خارجی و منافع ملی سوریه تعادل برقرار کند.

از سوی دیگر پیشروی سریع رژیم‌صهیونیستی در مناطق استراتژیک سوریه از جمله اشغال مناطقی فراتر از بلندی‌های جولان و بیش از ۵۰۰ حمله هوایی به تأسیسات ارتش سوریه با هدف محروم ساختن سوریه از تجهیزات دفاعی، معادلات امنیتی منطقه را وارد مرحله‌ای جدید کرده است. این تحولات ضرورت بازخوانی استراتژی حضور ایران در سوریه و بررسی چشم‌انداز روابط دو کشور را دوچندان می‌کند.

روابط راهبردی ایران و سوریه که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد فراتر از روابط معمول دیپلماتیک بوده است. سوریه، به‌عنوان تنها متحد عربی کشورمان در جنگ تحمیلی نقش مهمی در شکست محاصره استراتژیک تحمیل‌شده علیه انقلاب نوپای کشورمان ایفا کرد. اقداماتی نظیر قطع خط لوله نفت عراق توسط حافظ اسد و همکاری در حوزه موشکی توان راهبردی کشورمان را در برابر تهدیدات صدام حسین تقویت کرد. این همکاری در دهه‌های بعد به‌ویژه در جریان مقاومت لبنان و فلسطین به عمق بیشتری دست یافت و به شکل‌گیری محور مقاومت منجر شد.

مشارکت کشورمان در جنگ با تروریسم در سوریه که تحت عنوان «دفاع از حرم» شناخته می‌شود از درک عمیق تهران نسبت به واقعیت‌های ژئوپلیتیکی منطقه نشئت می‌گیرد. در سال ۲۰۱۱، زمانی که ناآرامی‌های سوریه به‌سرعت به‌سوی میلیتاریزه شدن پیش رفت کشورمان به‌درستی دریافت که سقوط دمشق می‌تواند در آن برهه کریدور حیاتی مقاومت را قطع و تروریسم آمریکایی را به مرزهای کشور نزدیک کند لذا در پی حضور مستشاران ایرانی در سوریه در نهایت شاهد شکست داعش و پیشگیری از شکل‌گیری هلال تکفیری در منطقه بودیم.

به‌طور کلی دستاوردهای حضور کشورمان و دیگر اضلاع مقاومت در سوریه را می‌توان در چند سطح مورد بررسی قرار داد. در سطح نظامی، ایجاد پایگاه‌های راهبردی، گسترش توان عملیاتی نیروهای مقاومت و کسب تجربیات ارزشمند میدانی از مهم‌ترین دستاوردهای نقش‌آفرینی کشورمان در مقابله با تروریسم در سوریه بود. در سطح اطلاعاتی و امنیتی همکاری‌های گسترده دو کشور به ارتقای توان اطلاعاتی و شناسایی تهدیدات مشترک منجر شد. در بعد اقتصادی علی‌رغم محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها زمینه‌های همکاری در حوزه‌های مختلف از جمله بازسازی زیرساخت‌ها فراهم شد.

مهم‌تر از همه در سطح استراتژیک حضور ایران در سوریه به تقویت عمق استراتژیک کشورمان و افزایش قدرت بازدارندگی در برابر تهدیدات منطقه‌ای منجر شد. در شرایط کنونی و با تغییر معادلات در سوریه ضروری است تدابیر جدیدی در رابطه با این کشور اتخاذ شود. اشغال ارتفاعات استراتژیک جبل‌الشیخ توسط رژیم‌صهیونیستی که تسلط راداری، اطلاعاتی و توپخانه‌ای بر دمشق، بخش‌های وسیعی از سوریه و حتی مناطق لبنان را فراهم کرده است تهدیدی جدی برای امنیت منطقه محسوب می‌شود.

علاوه بر این حضور گروه‌های مسلح مخالف مقاومت در رأس قدرت سوریه با وجود تلاش آن‌ها برای مدیریت کنترل‌شده انتقال قدرت همچنان دارای رویه‌هایی ضد مقاومتی و مشخصاً ضدایرانی است. به همین دلیل تحولات میدانی اخیر برای دلسوزان کشور و جبهه مقاومت سؤالات و ابهامات جدی درباره آینده روابط ایران و سوریه ایجاد کرده است. البته همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب نیز در بیانات اخیر خود اشاره کردند بدون شک شرایط فعلی سوریه پایدار نخواهد بود و ملت سوریه به‌واسطه نسل جوان انقلابی و سلطه‌ستیز خود صحنه سوریه را به نفع گفتمان مقاومت متحول خواهند کرد.

نگارنده معتقد است در شرایط فعلی جمهوری اسلامی ایران بایستی دست به بازتعریف استراتژی و رویکرد خود در قبال سوریه متناسب با شرایط میدان بزند. این بازتعریف بایستی براساس چند اصل کلیدی صورت گیرد. نخست، پذیرش واقعیت‌های میدانی جدید و تلاش برای حفظ منافع ملی در چهارچوب این واقعیت‌ها ضروری است. دوم، باید توجه داشت که منافع ژئوپلیتیک و واقعیت‌های جغرافیایی فراتر از تغییرات سیاسی است و سوریه جدید نیز ناگزیر از توجه به این واقعیت‌هاست. سوم، تجربه تاریخی نشان داده است که حتی گروه‌های متخاصم در قدرت نیز در نهایت براساس منافع ملی خود عمل می‌کنند. راهکارهای عملی برای حفظ منافع کشورمان در شرایط جدید را می‌توان در چند محور اصلی خلاصه کرد.

نخست، تقویت دیپلماسی فعال و برقراری ارتباط با رهبران جدید سوریه از طریق کانال‌های مختلف دیپلماتیک ضرورت دارد. تجربه گروه‌هایی مانند هیئت تحریرالشام نشان داده که این گروه‌ها، علی‌رغم پیشینه ایدئولوژیک، در عمل رویکردی عمل‌گرایانه اتخاذ می‌کنند.

دوم، حفظ و تقویت روابط غیرحساسیت‌برانگیز با نسل جوان سوریه به‌عنوان ابزاری برای تقویت گفتمان مقاومت در سوریه، به‌ویژه با توجه به این‌که تقریباً ۴۵ درصد جمعیت ۲۴ میلیونی سوریه را نسل جوان زیر ۲۵ سال تشکیل می‌دهند. با توجه به ماهیت نرم‌افزای مقاومت تمرکز بر این جامعه هدف و توان‌افزایی فکری و گفتمانی آن می‌تواند به شکل‌گیری هر چه سریع‌تر و گسترده‌تر هسته‌های مقاومت جوانان غیورسوری منجر شود.

سوم، همکاری با قدرت‌های منطقه‌ای مانند روسیه و ترکیه برای جلوگیری از گسترش نفوذ رژیم‌صهیونیستی و حفظ توازن قوا در منطقه ضروری است. چهارم، توسعه روابط اقتصادی و تجاری و گسترش دیپلماسی فرهنگی غیرایدئولوژیک می‌تواند ابزاری مؤثر برای تقویت نفوذ ایران در سوریه جدید باشد. متأسفانه یکی از ضعف‌های سیاست ایران در گذشته، فقدان استراتژی فرهنگی جامع و جذاب در قبال سوریه بوده که منجر به عدم شکل‌گیری پیوندهای عمیق و ماندگار فرهنگی با نسل‌های جوان سوریه شده است که این ضعف باید با برنامه‌ریزی‌های جدید جبران شود. و اما پنجم، بازتعریف مفهوم «محور مقاومت» متناسب با شرایط جدید و تقویت ارتباط با جریان‌های مردمی و نهادهای مدنی در سوریه می‌تواند گامی اساسی در حفظ منافع ایران باشد.

یکی دیگر از موارد حیاتی، درس‌آموزی از تجربیات گذشته است. تحولات سوریه نشان داد که اتکای صرف به روابط دولت به دولت و عدم توسعه پیوندهای عمیق با ملت‌ها نمی‌تواند تضمین‌کننده منافع بلندمدت باشد. تقویت دیپلماسی عمومی، ایجاد پیوندهای اقتصادی پایدار و توسعه روابط چندلایه با جوامع هدف می‌تواند جایگاه ایران را در منطقه به‌طور قابل‌توجهی ارتقا دهد.

چالش اساسی دیگر، مقابله با تلاش رژیم‌صهیونیستی برای بهره‌برداری از شرایط جدید است. اشغال مناطق استراتژیک در سوریه علاوه بر تهدیدات امنیتی موازنه قدرت در منطقه را نیز تهدید می‌کند. در این شرایط، تقویت همکاری با بازیگران منطقه‌ای و حساس‌سازی افکار عمومی و حتی حاکمان جدید سوریه نسبت به پیامدهای تجاوزات رژیم‌صهیونیستی و نقض منافع ملی آن‌ها ضروری است.

بدون شک تحولات سوریه می‌تواند فرصتی برای بازنگری در سیاست‌های منطقه‌ای و اتخاذ رویکردهای نوین باشد. تجربه نشان داده که ثبات پایدار در منطقه تنها از طریق همکاری همه بازیگران و احترام به منافع متقابل امکان‌پذیر است. همچنین بی‌توجهی به بازتولید سرمایه اجتماعی و حل مشکلات اقتصادی مردم، خاصه در بخش‌های امنیتی و دفاعی تبعات جبران‌ناپذیری به همراه خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر ظرفیت‌های دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی خود می‌تواند نقشی سازنده در شکل‌دهی نظم منطقه‌ای مبتنی بر مقاومت و استکبارستیزی ایفا کند.

در مجموع نگارنده معتقد است حفظ دستاوردهای ارزشمند کشورمان در سوریه نیازمند درک واقع‌بینانه از تحولات، انعطاف‌پذیری راهبردی و سازگاری با شرایط متغیر حاکم بر میدان است. این امر مستلزم تقویت ظرفیت‌های دیپلماتیک، بازنگری در سیاست‌های گذشته و شاید تغییر برخی مسئولان نقش‌آفرین در سیاست خارجی باشد. بدون شک آینده روابط ایران و سوریه به توانایی درک شرایط جدید و اتخاذ سیاست‌های هوشمندانه بستگی دارد؛ مسیری که هرچند دشوار اما با برنامه‌ریزی دقیق و تبعیت از هدایت‌های رهبر معظم انقلاب قابل پیمودن است.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.