برترینها: روز شنبه ویدئویی از حضور برخی ستارگان تیم 98 در مشهد منتشر شد. ظاهرا آنها برای برگزاری یک دیدار خیریه در مشهد برای کمک به قربانیان حادثه تلخ طبس دور هم جمع شدند. شوخیهای خداداد با ظاهر جدید احمد مومنزاده از این دورهمی هم وایرال شد. علیرضا نیکبخت هم در میان جمع بود. البته به خاطر نداریم که او در تیم 98 بازی کرده باشد. به هر حال دورهمی شنبه از ستونهای این تیم خالی بود.
خیلیها گفتند این جمع بدون دایی، باقری و عابدزاده معنایی ندارد. دیروز علی دایی به جمع اضافه شد. در همان ثانیههای اول ورودش با علی پروین خوش و بش گرمی داشت و بعد هم به سراغ بچههای سندروم داون رفت و آنها را بدون ذرهای غرور در آغوش کشید. اصلا همین چیزهاست که او را در لیگ دیگری قرار داده.
خبرنگاران از راه میرسند و درباره انتخابات فدراسیون فوتبال میپرسند. یکی از همین کانالهای تلگرامی تیتر زده: "مصاحبه جذاب علی دایی با اهالی رسانه".
خبرنگاری میپرسد: آقای دایی قصد ورود به انتخابات را ندارید؟ از آن پرسشهایی که پاسخش در خودش نهفته شده. لبخندی میزند و میگوید: "سوالتان خندهدار است. من کجا ورود کردم که اینجا بار دوم باشد. من از هر جایی که موقعیت اجتماعیام را به خطر بیاندازد، فراری هستم. فدراسیون فوتبال هم جایی است که باید از آنجا دَر بروی».
در ادامه مصاحبه مشهورترین فوتبالیست تاریخ ایران، در پاسخ به سوالی درباره بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران، به نوعی پاسخ علیرضا بیرانوند را داد که اعتقاد دارد، نسل فعلی، بهترینهای تاریخ فوتبال ایران هستند.
دایی در این رابطه گفت: بهترین نسل؟ مردم بهترین قاضی برای انتخاب هستند.
اما حاشیهسازترین لحظه حضور علی دایی در اردوی یاران سابقش، مربوط به لحظهای بود که آقای استاندار به دیدار تیم خاطرهساز 98 آمد ولی کاپیتان برای اینکه با او روبرو نشود، خودش را روی صندلی به خواب زد.
بیراه نبود که جمع نودوهشتیها شنبه ناقص جلوه میکرد و دیروز آبرومندانهتر دیده شد. حالا در نبود احمدرضا، علی دایی کاپیتان این تیم است. مردانگیاش هم نقل امروز و دیروز نیست و حالا سه دهه است که در هر موقعیتی در قامت یک "قهرمان" ظاهر میشود.
دایی برای نسلها نمادی از تلاش، شجاعت و قلبی بزرگ بوده. چه آن روزی که با طحال پاره مقابل بحرین بازی کرد و چه حالا که سمت مردم ایستاده. او از آن دسته انسانهایی است که حضورشان، به هر جمعی روح میبخشد. روز دوم این دورهمی در مشهد، با ورود دایی جانی دوباره گرفت؛ گویی خودش یک تیم کامل است.
این نه فقط افتخارات ورزشی اوست که چنین جایگاهی به او داده، بلکه خلوص رفتارش با مردم است که او را خاص کرده. دایی در برابر دوربینها و نورافکنها همانقدر طبیعی است که در میان مردم عادی. نگاههای پر از محبتش به کودکان سندروم داون، یا لبخندش وقتی دست یک کودک را میگیرد، تصاویری است که برای همیشه در ذهن باقی میماند.
بیش از سه دهه است که او برای ایرانیها فقط یک فوتبالیست نیست؛ بلکه تبدیل به سفیر عشق و انسانیت شده. داستانهای کوچک و بزرگ درباره کمکهایش به نیازمندان و بیپناهها، از مرزهای فوتبال فراتر رفته. وقتی صحبت از او میشود، یاد روزهایی میافتیم که گلهایش، یک ایران را به هوا پرتاب میکرد. اما حالا آنچه دایی را در قلب مردم جاودانه کرده، لحظات خارج از زمین فوتبال است. جایی که نه مدالها و نه شهرتش، بلکه صداقت و انسانیتش حرف اول را میزند.
قهرمانی فقط در زمین بازی نیست؛ قهرمان بودن در زندگی، در رفتار با دیگران و در سادهترین لحظات است. این همان چیزیست که دایی را از بقیه متمایز کرده و تا همیشه او را به بخشی از قلب ایرانیانِ راستین سنجاق کرده است. درست است که جمع ستارگان تیم ۹۸ بدون او چیزی کم داشت، اما وقتی علی دایی وارد شد، نه تنها جمع کامل شد، بلکه معنادار جلوه کرد. همانطور که همیشه چنین بوده است.