شنبه 01 دی 1403
Saturday, 21 December 2024

چرا مقایسه بشار اسد و محمدرضا پهلوی سخت است؟

برترین‌ها چهارشنبه 21 آذر 1403 - 07:49
سقوط رژیم اسد در سوریه را باید نقطه عطفی در تاریخ این کشور و منطقه محسوب کرد.

برترین‌‌‌‌‌‌ها - ستاره نیک‌‌‌‌‌‌نژاد: سقوط رژیم اسد در سوریه را باید نقطه عطفی در تاریخ این کشور و منطقه محسوب کرد. این تغییر رژیم اگرچه برای ناظران بین‌‌‌‌‌‌المللی غافلگیرکننده بود اما بسیاری آن را زایمانی می‌‌‌‌‌‌دانند که بسیار دیر اتفاق افتاد. شورش‌‌‌‌‌‌ و خیزش‌‌‌‌‌‌های داخلی سوریه همزمان با آغاز بهار عربی در کشورهایی چون مصر و تونس آغاز شد اما برخلاف مسیری که برای دیگر جوامع در منطقه طی شد، سوریه با ظهور داعش و شروع جنگ‌‌‌‌‌‌های داخلی برای سالیان طولانی محل تاخت و تاز گروه‌‌‌‌‌‌های مسلح و همینطور قدرت‌‌‌‌‌‌های نظامی خارجی بود.

25

امروز و با سرنگونی بشار اسد، کمتر کسی است که او را لایق ادامه این حکومت بداند و در پذیرش زمینه‌‌‌‌‌‌های این تغییر تردید کند. اگرچه که پیچیدگی‌های موجود در این جابجایی، مبهم بودن هویت مجموعه گروه‌‌‌‌‌‌هایی که در سرنگونی بشار همدست شدند و همینطور آینده مبهم این کشور، سوالات پرشماری را برای تحلیلگران به وجود آورده است. یکی از بحث‌‌‌‌‌‌های داغ این روزها بررسی شباهت‌‌‌‌‌‌های بین سوریه 2024 و ایران 1979 و سرنوشت بشار اسد و محمدرضا پهلوی است. برخی تلاش می‌‌‌‌‌‌کنند بین این دو چهره و دو رویداد، شباهت‌‌‌‌‌‌هایی بیایند. بشار اسد و محمدرضا پهلوی به عنوان حاکمانی خودکامه و با چند دهه ماندن در قدرت، شاید قابل قیاس باشند. باز شدن در زندان‌‌‌‌‌‌های سوریه و افشا شدن جنایات اسد علیه مخالفانش، یادآور روزهای انقلاب ایران است. پایین کشیدن عکس‌‌‌‌‌‌ها و تندیس‌‌‌‌‌‌های اسد روزهای خوش پیروزی 57 را تداعی می‌‌‌‌‌‌کند. اما بشار و محمدرضا بیش از این چه نکات اشتراکی داشتند و دارند؟

میراث‌‌‌‌‌‌داران پدر

شاید قیاس حافظ اسد و رضا شاه پهلوی برای به حکومت رساندن رژیم‌‌‌‌‌‌هایی تک‌‌‌‌‌‌حزبی و سرکوبگر در دو کشور قابل تامل باشد. این دو چهره که هر دو خود را بنیانگذار دورانی جدید در کشورهایشان می‌‌‌‌‌‌دانستند، با سوابق نظامی و با کودتا بر سر کار آمدند. اگرچه حافظ اسد رویاهای مدرنیسم و تجددگرایی رضاشاه را نداشت، اما او هم زمینه‌‌‌‌‌‌ساز تغییرات و زیرساخت‌‌‌‌‌‌های مهمی در کشور خود شد و سی سال تلاش کرد تا سوریه را تبدیل به قدرتی منطقه‌‌‌‌‌‌ای کند.

26

دو مستبد که هر دو مخالفان خود را بی‌‌‌‌‌‌رحمانه از سر راه برمی‌‌‌‌‌‌داشتند و هر دو به دنبال توسعه جامعه‌‌‌‌‌‌ای لائیک بودند. هرچند که حافظ اسد با چرخش به سوی شرق و اتحاد جماهیر شوروی توانست از سال 1971 تا 2000 بر راس حکومت بماند و تمایلات آریایی رضاشاه و ناتوانی‌‌‌‌‌‌اش در برقراری تعادل میان قدرت‌‌‌‌‌‌های بزرگ جهانی، کارش را به پایان رساند. بشار اسد و محمدرضا پهلوی به عنوان میراث‌‌‌‌‌‌داران حزب بعث و رژیم سلطنتی، سعی کردند مسیر پدران را ادامه دهند اگرچه هیچکدام موفقیت‌‌‌‌‌‌های گذشته را نداشتند و سرانجام نه با اختیار خود که با انقلاب و شورش و نارضایتی حکومت را ترک کردند.

چرا مقایسه بشار اسد و محمدرضا پهلوی سخت است؟

جدا از افتراقات زمانی و مکانی که دو حاکم را غیرقابل مقایسه جلوه می‌‌‌‌‌‌دهد، این دو چهره در بسیاری از شیوه‌‌‌‌‌‌ها و شرایط ژِئپلتیک کمترین قرابتی با هم نداشتند. در اینجا چند مورد عمده را با هم مرور می‌‌‌‌‌‌کنیم.

جبر حغرافیایی

اگر رژیم پهلوی خود را دنباله سلسله‌‌‌‌‌‌های پادشاهی ایران کهن می‌‌‌‌‌‌دانست و بر کشوری تاریخی و ملتی یکپارچه و قابل تعریف حکومت می‌‌‌‌‌‌کرد، بشار اسد می‌دانست که سوریه نه از لحاظ تاریخی و نه جغرافیایی واجد شرایط کشورها و ملت‌‌‌‌‌‌هایی چون ایران، مصر یا ترکیه نیست. سوریه، لبنان و حتی عراق در تاریخ، نقشه و حکومت‌‌‌‌‌‌های پایداری نداشته‌‌‌‌‌‌اند و مدام دست به دست شده‌‌‌‌‌‌اند.سوریه امروزی نیز بازمانده امپراتوری بزرگ عثمانی است. با اقوامی که به سختی در کنار هم قرار گرفته‌‌‌‌‌‌اند و یک ملت را تشکیل داده‌‌‌‌‌‌اند. مشابه همان وضعیتی که بر عراق حاکم است و در نبود یک رژیم تمرکزگرا مثل صدام حسین، مدام در تلاطم بین شیعه و سنی و کرد و عرب خواهد بود.

27

بشار اسد که ظاهرا برگزیده حکومتی دموکراتیک بود و ظاهرا با رای بالای مردم رهبری‌‌‌‌‌‌اش را تمدید می‌‌‌‌‌‌کرد، مشخصا بر علویان سوریه یعنی خاستگاه پدر تکیه داشت -شبیه صدام- و این به کلی با شرایط محمدرضا پهلوی متفاوت بود که در تصوراتش خود را نماینده کل ایران می‌‌‌‌‌‌دانست و با اقوام و دسته‌‌‌‌‌‌جات مذهبی نسبت مستقیم نداشت. اگرچه در تمام عمر در ابراز شیعه بودن و حتی عرض ارادت به امامان شیعه کوتاهی نمی‌‌‌‌‌‌کرد. از نظر تاریخی هم باید اشاره کرد که شاه ایران در زمانه استیلای سوسیالیسم بر بخشی از دنیا و رواج انقلاب‌‌‌‌‌‌ها، بر کشور حکومت کرد. بشار چنین شرایطی نداشت و حالا دیگر دوران انقلاب‌‌‌‌‌‌ها سر آمده است.

دارا و ندار

بر سر کار آمدن رژیم پهلوی در ایران با کشف و استخراج نفت همراه بود که این درآمد و سرمایه بادآورده کمک کرد تا حکومت پهلوی بتواند با دست و صندوقی لبریز، آمال خود را دنبال کند. رشد اقتصادی و شتاب ایران در بازسازی چهره کشوری عقب مانده در دهه‌‌‌‌‌‌های سی و چهل شمسی، چنان تند بود که با آغاز اولین نشانه‌‌‌‌‌‌های رکود و کم شدن درآمدها در دهه پنجاه، زمینه نارضایتی پدیدار شد.

photo_2024-12-10_13-08-59

رژیم بشار اما از ابتدا با مشکلات اقتصادی مواجه بود. سوریه برخلاف ایران کشوری غنی نیست. سیاست‌‌‌‌‌‌های اشتباه بشار، از دست رفتن ثبات و وارد شدن به جنگ‌‌‌‌‌‌های داخلی، سوریه را تبدیل به کشوری نیمه مخروبه با کمترین زیرساخت‌‌‌‌‌‌های اقتصادی کرد که همه چیز در خدمت الیگارشی حاکم بود و مردم در وضعیتی ناگوار روزگار می‌‌‌‌‌‌گذراندند. جنگ‌‌‌‌‌‌های فرسایشی با داعش و گروه‌‌‌‌‌‌های نظامی و حضور نیروهای خارجی در کشور اجازه هر پیشرفتی را از سوریه می‌‌‌‌‌‌گرفت. در همین سال‌‌‌‌‌‌های اخیر هم سوریه با کمبود منابع انرژی و برق و سوخت مواجه بود و همیشه با کمک ایران یا حکومت‌‌‌‌‌‌های ثروتمند جنوب خلیج فارس شب را به صبح می‌‌‌‌‌‌رساند. وضعیتی کاملا متفاوت با رونق دوره پهلوی در ایران.

قواعد بازی‌‌‌‌‌‌های بین‌‌‌‌‌‌المللی

محمدرضا پهلوی قدرت نظامی بی‌‌‌‌‌‌بدیل منطقه بود. ارتشی مهیب و مجهز که بشار به خواب هم نمی‌‌‌‌‌‌دید. شاه ایران در بیش از سه دهه حکومتش جنگ‌‌‌‌‌‌های بزرگی را تجربه نکرد. ارتش ایران جز درگیری‌‌‌‌‌‌های موردی و مرزی با عراق و مثلا حضور در عمان و سرکوب شورش کمونیستی، در زمان محمدرضا پهلوی وارد چالش‌‌‌‌‌‌های نظامی بزرگی نشد. برخلاف بشار اسد که در تمام دو دهه اخیر حتی یک شب را در صلح و بدون خونریزی در سوریه سر نکرده و میدانی برای رویارویی ایران و اسراییل و ترکیه با کردها و دیگر قدرت‌‌‌‌‌‌های منطقه بوده است.

7550922_628

شاه ایران به عنوان بزرگترین سلطان نفتی منطقه روابط عمیقی با غرب داشت و در عین حال نیم نگاهی به شرق. تلاش‌‌‌‌‌‌های جاه‌‌‌‌‌‌طلبانه‌‌‌‌‌‌ای که البته و سرانجام در نابود شدن رویاهایش بی‌‌‌‌‌‌تاثیر نبود. بشار اسد اما در همه این سال‌‌‌‌‌‌ها نیازمند حمایت بوده است؛ از ایران و روسیه و کشورهای عربی که اگر یک روز دست پشتیبانی‌‌‌‌‌‌شان را از سوریه برمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشتند، بشار به پایان سلام می‌‌‌‌‌‌کرد. همان اتفاقی که در روزهای اخیر افتاد. روسیه و ایران و دیگر متحدان سوریه حاضر نشدند هزینه بیشتری برای اسد بپردازند و او رفت که رفت.

با این تفاصیل، روایت‌‌‌‌‌‌هایی که برای مشابه‌‌‌‌‌‌سازی میان بشار اسد و شاه مخلوع ایران مطرح می‌‌‌‌‌‌شود بیشتر یک سناریوسازی به نظر می‌‌‌‌‌‌رسد. دو حکومت مستبد که سرمایه اجتماعی نداشته‌‌‌‌‌‌اند، حاضر به دیالوگ با مخالفان و دادن آزادی‌‌‌‌‌‌های سیاسی به جامعه نشده‌‌‌‌‌‌اند و با داغ و درفش همه را ساکت می‌‌‌‌‌‌کردند و در نهایت فروپاشیده‌‌‌‌‌‌اند. حکومت‌‌‌‌‌‌ها و حاکمانی که نه در زمان نشستن بر تخت و نه پس از سقوط شباهت چندانی به هم نداشته‌‌‌‌‌‌اند.

منبع خبر "برترین‌ها" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.