برترینها: در سالهای اخیر، بازارچههای محلی به یکی از پدیدههای رایج شهری در تهران و دیگر شهرستانها تبدیل شدهاند. این بازارچهها که معمولاً در فضاهای عمومی مانند پارکها، میدانها یا خیابانهای پرتردد برگزار میشوند، در نگاه اول بهعنوان فرصتی برای ایجاد شور و نشاط شهری و حمایت از کسبوکارهای کوچک به نظر میرسند. اما گسترش بیرویه این بازارچهها، بهویژه در نقاطی که پیشتر بهعنوان "پاتوقهای دنج" شناخته میشدند، تأثیری متناقض بر فضای شهری و فرهنگ اجتماعی گذاشته است.
بازارچههای محلی، فارغ از جذابیت ظاهریشان، به تدریج در حال تغییر کاربری فضاهای عمومی هستند. این فضاها که زمانی مکانی برای تجمعات اجتماعی، گفتگوهای دوستانه بودند، حالا به صحنهای برای فعالیتهای تجاری تبدیل شدهاند. برای مثال، پارک لاله تهران که یکی از معروفترین بوستانهای پایتخت است، بهواسطه برگزاری مکرر بازارچهها، حال و هوای قدیمی خود را تا حدود زیادی از دست داده است. بازارچهها با ایجاد ازدحام، سر و صدا و اشغال فضای پارک، هویت آرام و دنج این فضا را تضعیف کردهاند.
پاتوقها در زندگی شهری نقش مهمی ایفا میکنند. این نقاط بهعنوان مکانی برای تجمعات غیررسمی، تعاملات انسانی و حتی فعالیتهای هنری شناخته میشوند. چهارراه ولیعصر، که روزگاری محل گردهمایی جوانان، هنرمندان و دانشجویان بود، اکنون با برپایی مکرر بازارچهها و دیگر فعالیتهای تجاری شلوغ، دیگر آن فضای گذشته را ندارد. این روند در نقاطی مانند گذر سی تیر نیز دیده میشود. این گذر که به دلیل حالوهوای خاص، تنوع غذایی و تجربههای فرهنگیاش محبوبیت زیادی داشت، حالا به دلایل نامعلوم نزدیک به یک سال است که تبدیل به خیابانی سوت و کور شده!
یکی از دلایل اصلی برپایی این بازارچهها، تلاش برای رونق اقتصادی و حمایت از کسبوکارهای کوچک است. با این حال، این بازارچهها در بسیاری موارد به مکانی برای ارائه اجناس بیکیفیت و صرفاً جلب توجه رهگذران تبدیل میشوند. به عبارت دیگر، هدف اولیه که ایجاد فرصتی اقتصادی بود، به نوعی در تقابل با ارزشهای اجتماعی و فرهنگی فضاهای شهری قرار گرفته است. وقتی نقاط دنج شهری از بین میروند یا به فضاهای شلوغ و تجاری تبدیل میشوند، تأثیرات منفی اجتماعی نیز اجتنابناپذیر است. شهروندان به تدریج ارتباط عمیق خود را با این فضاها از دست میدهند. دیگر خبری از آرامش، مکالمات آزاد و تجربههای غیررسمی نیست. این تغییرات، شهر را به مکانی صرفاً برای گذر و مصرف تبدیل میکند، نه زیستن و تجربه کردن.
برای برقراری تعادل میان گسترش بازارچهها و حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی فضاهای شهری، نیاز به برنامهریزی دقیقتری وجود دارد. مثلاً میتوان این بازارچهها را در نقاط مشخص و تعریفشدهای برگزار کرد که مزاحم فضاهای دنج و پاتوقهای اجتماعی نشوند. همچنین، میتوان با ارائه تمها و برنامههای متناسب با فضای هر مکان، جذابیت بازارچهها را افزایش داد و در عین حال به حفظ هویت آن نقاط کمک کرد.
گسترش بازارچههای محلی در تهران و شهرستانها نشاندهنده روندی است که شاید در ظاهر با نیت مثبت آغاز شده باشد، اما به دلیل نبود برنامهریزی اصولی، در حال تغییر هویت شهرهاست. برای اینکه تهران و دیگر شهرهای کشور بتوانند توازن مناسبی میان توسعه اقتصادی و حفظ ارزشهای فرهنگی برقرار کنند، نیاز است که صدای شهروندان و نیازهای واقعیشان در سیاستگذاریها شنیده شود. تنها در این صورت است که میتوان از شهری که "همهچیز برای فروش است"، به شهری که "همهچیز برای زیستن است" حرکت کرد.