آخرین روزهای تابستان سال ۱۴۰۲ خبر قتل پسر جوانی در شهرری به پلیس اعلام شد. با مرگ پسر جوان تحقیقات برای شناسایی عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت و مشخص شد قربانی از چند روز قبل در جریان بازی مافیا با پسری به نام بهروز درگیری و اختلاف داشته است. بنابراین، بهروز که قصد خروج از کشور را داشت بازداشت شد و به درگیری خونین اعتراف کرد.
به گزارش ایران، با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم ۲۲ ساله به قضات گفت: چند وقتی بود من و دوستانم که حدود ۲۵ نفر بودیم، برای بازی مافیا به کافهای در جنوب تهران میرفتیم. یک شب دختر جوانی که او هم در بازی مافیا بود به من پیشنهاد دوستی داد. من هم پذیرفتم، اما بعد فهمیدم او دوست مقتول است، به همین خاطر شماره او را از تلفنم پاک کردم. اما مقتول فکر میکرد من مزاحم آن دختر شدهام به همین خاطر از من کینه گرفته بود.
وی افزود: بعد هم دوستم گفت برای صحبت با مقتول به محلی بروم، اما وقتی به آنجا رسیدم فهمیدم او و دوستانش قصد دعوا دارند که با هم درگیر شدیم و مقتول چاقو کشید و من زخمی شدم. بعد از ترسم چاقوی یکی از دوستانم را که آنجا بود گرفتم و برای ترساندن مقتول آن را در هوا چرخاندم که نمیدانم چگونه به گردن او خورد. بعد هم فرار کردم. حالا هم پشیمانم و شرمنده پدر و مادرش هستم.
سپس وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: فکر میکنم در روند درمان قربانی قصور پزشکی صورت گرفته است. از این رو درخواست میکنم این موضوع در پزشکی قانونی بررسی شود.
در این میان وکیل اولیای دم به قضات گفت: پزشکی قانونی اعلام کرده ضربه چاقو به گردن موجب مرگ شده و درگیری نیز با تصمیم قبلی صورت گرفته است. قربانی چاقویی در دست نداشته و ادعای دفاع مشروع درست نیست. با پایان دفاعیات، قضات با توجه به مدرکهای موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند.
با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت و قضات شعبه ۴۸ دیوان حکم قصاص را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده و رفع نواقص آن شدند.
با شکسته شدن حکم، پرونده به دادسرای شهرری برگردانده شد و با تکمیل تحقیقات بار دیگر متهم در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در ابتدای این جلسه اولیای دم بار دیگر درخواست قصاص کردند.
پس از آن متهم با رد اتهام قتل عمدی گفت: در دعوا من فقط یک ضربه به مقتول زدم و نمیدانم چاقو به کدام قسمت او خورد.
سپس وکیل وی به قضات گفت: بعد از نقض حکم قصاص، درخواست داشتم درباره قصور پزشکی احتمالی در عمل جراحی مقتول تحقیق شود، اما در این باره هیچ اظهار نظری صورت نگرفته است. از طرفی، مطابق نظر قضات دیوان عالی کشور، دادسرا باید با شاهدان درگیری جلسه مواجهه حضوری برگزار میکرد و موضوع را به آگاهی ارجاع میداد. اما در این باره نیز نظر مؤثری گرفته نشده است.
کارشناسان پزشکی قانونی جای ۲ بریدگی را روی جسد تأیید کردهاند، در حالی که موکلم بارها گفته یک ضربه به قربانی زده است. از این رو تقاضا دارم نواقص پرونده در دادسرا رفع و سپس موکلم محاکمه شود.
متهم در پایان به قضات گفت: من و مقتول هیچ درگیری و اختلاف خاصی با هم نداشتیم. افراد دیگر کار را به دعوا کشاندند. باور کنید من چاقویی همراهم نبود و یکی از طرفین دعوا چاقو را به من داد. اما آنها هیچکدام در دادگاه حاضر نشدند و حتی نگفتند چرا مقتول را حدود ۲ ساعت بعد به بیمارستان رساندند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.