عصر ایران؛ لیلا احمدی- از هماندم که «جیدیونس» پا به عرصۀ سیاست نهاد، بهنحوی ناگسستنی با «دونالد ترامپ» گره خورد. نویسندۀ کتاب پرفروشِ «مرثیۀ هیلبیلی» در آغاز فقط شایعاتی دربارۀ ترامپ پخش میکرد و کارش این بود که ترامپیسم و بُردِ 2016 را برای لیبرالهای حیرتزده شرح دهد. آن روزها سیاستِ ترامپ به مذاقاش خوش نمیآمد، او را «احمق» خطاب میکرد، لفاظیهای خطرناکاش را قبول نداشت و در یادداشتی خصوصی نوشته بود: «آیا ترامپ میتواند هیتلر آمریکا باشد؟» [م. مرثیۀ هیلبیلی شرح فرهنگ و سنتِ زیستۀ نویسنده است؛ روایتی از مواجهه با مسائل اجتماعی و اقتصادی در زادگاه ونس یعنی میدلتاونِ اوهایو.]
چندی بعد مواضعش تغییر کرد و از شارحِ عیبجوی ترامپ به طرفدار دوآتشۀ او مبدل شد. در سال 2021، مبارزات انتخاباتیاش را از اوهایو برای ورود به سنا آغاز کرد. از ترامپ حمایت کرد و در آن کارزار پیروز شد. از آن زمان دو سال گذشته و به اینجا رسیدهایم که حالا معاون پیشنهادیِ ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری است و از نظر خیلیها بهدلیل دفاع زِبَردستانه از ترامپیسم، وارث بحقِ ماگا محسوب میشود. نامزد جمهوریخواهِ معاونتِ ریاستجمهوری قبول ندارد که تغییر موضع داده، از سرگذشت سیاسیاش دفاع میکند و هنوز نمیگوید که ترامپ در سال 2020 شکست خورده است.
او همیشه در انظار عمومی راحت ظاهر میشد و از همان زمان که افسر وظیفه بود و در دستۀ تفنگداران دریایی قرار داشت، با رسانهها سروکار داشت. ونس در قالب نویسنده، تحلیلگر و فعال سیاسی، ید طولایی در وبلاگنویسی، نظردهی و پادکستسازی دارد و انبوهی از مواضعِ جنجالی و ناهمگون از او بر جای مانده است؛ مواضعی در باب ترامپ، مهاجرت، مشاغل، خالصسازی و چیزهای دیگر. مثلاً در سال 2021 در خلال پادکستی گفته بود: «ترامپ، در صورت انتخاب مجدد، باید مؤسسات چپگرا را تصرف کند و بوروکراتهای میانهرو را از دولت ایالات متحده بیرون براند. باید خالصسازی را در پیش بگیرد و چپها را با افراد شایسته جایگزین کند و اگر قرار بر ممانعت دادگاه عالی باشد، باید از قانون سرباز بزند.»
آنچه از جیدیونس انتظار میرود، عقایدی از ایندست است؛ اما او در مناظره با تیم والز جور دیگری ظاهر شد. تفرقهافکنیاش در محضر مخاطب ملی، کمتر عیان میشد و تمایل به مباحثۀ مدنی با رقیب سیاسیاش (فرماندار مینهسوتا و نامزد دموکراتها برای تصدی معاونتِ ریاستجمهوری) داشت.
انتخابات به پایان رسیده است. او اکنون، معاون رئیسجمهور ایالات متحده و دومین راهبر در هدایتِ سکان تاریخ است. این گفتوگو یک ماه پیش از انتخابات انجام شده و میزبان از ونس پرسیده که در صورتِ انتخابشدن، آمریکاییها با کدام شمایل از او روبهرو خواهند شد؟
لولو گارسیا ناوارو، روزنامهنگار آمریکایی و میزبان پادکستِ تحلیلیِ نیویورکتایمز است. خانم ناوارو، سابقۀ همکاری با شبکۀ انپیآر و رادیوی ملی را دارد. گفتگوی تفصیلیِ خبرنگار نیویورکتایمز با جیدیونس پیش روی شما قرار دارد و زوایایی قابلتأمل از دیدگاهِ جناح محافظهکار را عیان میکند.
شایان ذکر است که مقالات ترجمهشده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
لولو گارسیا ناوارو: شما به عنوان حامی ترامپ در مجلس سنا حضور داشتید. ظاهرأ در سال 2019، تغییر مذهب دادید و از پروتستان به کاتولیک گرویدید. من هم کاتولیک هستم و راستش چرخش مذهبیِ شما برایم جالب است. دوست دارم بدانم چه وجهی از این مذهب، شما را جذب کرد؟
جیدیونس: قبل از این که به این سؤال پاسخ دهم، باید بگویم که از تظاهر به همهچیزدانی بیزارم و این خصیصه را در برخی از نوکیشان دیدهام که طوری رفتار میکنند انگار همهچیز را میدانند و میخواهند به جای همۀ مؤمنان حرف بزنند. من چنین روحیهای ندارم و قصد ندارم خود را آدم دیگری جا بزنم. فکر میکنم چند خصیصۀ کاتولیسیزم واقعاً برایم جذاب بود و باید بگویم که هرگز جدا از مذهب نبودهام. همیشه ایمان مسیحی داشتم و ذهنم درگیر پرسشهای عمیق بود.
در خلال سالهای 2017 تا 2019 که با تجدید مذهب کلنجار میرفتم، پدر شدم. آن سالها از نظر حرفهای بسیار موفق بودم و آدم ثروتمندی شده بودم. زندگیام قابل قیاس با فضای کودکی و خاستگاه کارگری که در آن زیسته بودم، نبود. کسبوکار خودم را داشتم و آدم دیگری شده بودم. فکر میکردم به ارزشهای حرفهای وقوف یافتهام و موفق شدهام از نردبان شایستهسالاری بالا بروم. اگر بخواهم رک و پوستکنده بگویم، همه چیز داشتم ولی خلأ معنوی بزرگی در زندگیام حس میکردم. چنین حسوحالی مرا واداشت تا به مقولات بزرگتری فکر کنم و دریابم که چهچیزی واقعاً برایم اهمیت دارد. فهمیدم مهم است که همسر خوبی باشم. دلم میخواست پدر خوبی برای فرزندم باشم. دوست داشتم آدم نیکسیرتی باشم و در یککلام برایم مهم بود که فضائل معنوی بیابم.
آن چه ذهنم را مدام به خود مشغول میکرد، این پرسش بود که حیات فردی چگونه میتواند فضیلتمند باشد و تصور میکردم مسیحیتی که در جوانی کنار گذاشته بودم، بهتر از منطقِ شایستهسالاریِ آمریکایی، پاسخ این قبیل سؤالات را در خود دارد. این حال روحی، سیر و سلوکی در من ایجاد کرد و بر آن شدم که از نو مسیحی شوم.
برایم مهم بود که فرزندانم به کدام کلیسا بروند. خیلی از دوستان خوبم کاتولیک بودند و با آنها در مورد ایمانشان و خصایص کاتولیسیزم صحبت میکردم. در نهایت این کنکاش مذهبی سبب شد که تغییر مذهب بدهم و در سال 2019 غسل تعمید بگیرم. باید این را هم بگویم که اوشا (همسرم) در خانوادهای هندو (نه مذهبی) بزرگ شده بود و واقعاً دلش میخواست تجربۀ زندگی مذهبی داشته باشد. نظر اوشا این بود که اندیشیدن به مقولۀ تغییر مذهب، غسل تعمید و حیات مسیحی ارزشمند است و تحولات معنوی ایجاد میکند. مذهبیبودن برای روح آدمیزاد خوب است و فکر نمیکنم بدون حمایت او هرگز این کار را انجام میدادم، چون تردیدهای زیادی داشتم. حالا تقریباً هر یکشنبه به کلیسا میرویم، مگر این که مسافر باشیم.
لولو گارسیا ناوارو: اوشا هم با شما به کلیسا میآید؟
جیدیونس: بله
لولو گارسیا ناوارو: او هم تغییر مذهب داده؟
جیدیونس: نه و به همین دلیل، حس بدی دارم. او سه فرزند دارد. بدیهی است که من هم در مراقبت از بچههایمان به او کمک میکنم، اما مثلاً وقتی به کلیسا میرویم او مسئولیت بیشتری برای آرامنگهداشتن بچهها در کلیسا احساس میکند. راستش حس بدی داشتم که این وظیفه به او تحمیل شده ولی اوشا بیش از حد با این قضیه موافق بود و تأیید و همراهی او سبب شد که تغییر مذهب بدهم.
لولو گارسیا ناوارو: شما در «مرثیۀ هیلبیلی» (کتاب خاطرات ونس) مطالب زیادی در مورد آشفتگیهای خانوادگیتان در کودکی نوشتید و اشاره کردید که مادرتان الکلی و معتاد بوده و حدود 10 سال است که ترک کرده. در کتاب گفتهاید که مادربزرگ و خواهر بزرگترتان از شما مراقبت کردهاند. پیوسته از شخصیتهای خطرناک و غیرقابل اعتماد بهویژه مردانِ پیرامونتان صحبت کردهاید. فکر میکنید گرایش شما به مذهب کاتولیک تا چهحد با جذابیتِ ارزشهای خانوادگی و تمرکز بر خانوادۀ هستهای مرتبط است؟
جیدیونس: بله، بخش بزرگی از جذابیت ماجرا همین است، بهخصوص ثباتی که در آن نهفته است. من فقط از ثباتِ خانوادۀ هستهای حرف نمیزنم، بلکه به ثبات و پایاییِ نهادی اشاره دارم که بیش از دو هزار سال دوام آورده است. من مثل مردم عادی، به فناپذیری و میراییِ خود واقفم و این ایده را دوست دارم که بخشی از کلیت بزرگتری باشم که در طول نسلها و در خلال سالیان برقرار بوده است. امیدوارم این عاملِ وحدتبخش، در نسلهای آینده نیز باقی بماند. البته وقتی در مورد همسر خوب بودن یا پدر خوب بودن صحبت میکنم، رؤیای آمریکاییام به من میگوید که باید پول زیادی داشته باشی، خانۀ بزرگی بخری و ماشین خوبی داشته باشی. من و اوشا درحالحاضر همۀ اینها را داریم و از این بابت خدا را شکر میکنم.
لولو گارسیا ناوارو: عجیب است که پس از آن تأملات مذهبی و علاقهمندی به ثبات، وارد سرمایهگذاریهای پرخطر شدید.
جیدیونس: البته منافاتی ندارد. میخواستم پول دربیاورم. نمیگویم که علاقهای به ثروتمندشدن ندارم. چیزی که واقعاً میخواستم، همان چیزی بود که من و اوشا درحالحاضر داریم. دلمان میخواست بچههایمان را در ثبات و رفاه بزرگ کنیم. فقدان اینها در کودکی، واقعاً مرا آزار میداد. دوست داشتم یکجانشین باشم ولی همیشه خانهبهدوش بودیم. تلاش برای زندگی پایدار و باثبات، بهنوعی بازتاب بیثباتیِ گسترده در زندگی گذشتۀ من بود و قطعاً بخشی از جذابیتِ ایمان کاتولیک همین ثبات و پایایی است.
لولو گارسیا ناوارو: دیدگاه شما در مورد ارزشهای خانوادگی اخیراً جنجال بهپا کرده است؛ منظورم حرفهایی است که در مورد خانمهای گربهدوستِ بیفرزند زدهاید و افرادِ بدون فرزند را ضداجتماعی، روانپریش و دیوانه خطاب کردهاید. میدانم که گفتهاید حرفهایتان طعنآمیز بوده، اما شوخیقلمدادکردنِ چنین نظراتی آسان نیست. به ما بگویید نظر شما در مورد زنانِ بدون فرزند در جامعه چیست؟
جیدیونس: خب، همانطور که قبلاً گفتم وقتی آن نظرات را دادم، فکر نمیکردم چنین جنجالی بهپا شود و راستش را بخواهید، حرفهای احمقانهای زدم. همه احتمالاً گاهی اوقات حرفهای احمقانه میزنند یا چیزی میگویند که بعدها فکر میکنند کاش جور دیگری گفته بودند.
لولو گارسیا ناوارو: ولی شما چندبار و در مکانهای متعدد، این دیدگاه را تکرار کردهاید.
جیدیونس: البته در فواصل زمانی بسیار کوتاه. بله چندبار در یکی دو مصاحبه این حرفها را زدم و آرزو میکنم کاش جور دیگری گفته بودم. مقصودم افرادی نبودند که در شرایط خاص مثلاً به دلایل پزشکی یا محدودیتهای اجتماعی از فرزندآوری سرباز میزنند. چیزی که سعی کردم به شیوهای هشداردهنده نشان دهم، این بود که کشور ما بهنحوی آسیبشناسانه و تکاندهنده، ضدکودک شده است.
این وضعیت را در موقعیتهای مختلف مشاهده کردهام. زمانی که دانشجوی دانشکدۀ حقوق بودم، در قطاری بین نیویورک و نیوهیون شاهد بودم که دختر جوانی احتمالاً 21 یا 22 ساله سوار قطار شد. سیاهپوست بود و سرووضعش نشان میداد که وضع مالی خوبی ندارد. بچههایش هم همراهاش بودند و یادم هست که آن روز به خودم گفتم این مادر واقعاً باید صبور باشد. مراقبت از بچههای کوچک، بیرون از خانه دشوار است. بچهها گاهی از فرط شیطنت شبیه به زلزله و هیولا میشوند. آن زن هم انگار خسته شده بود. اطرافیان متوجه بدرفتاری و بیتابیِ بچهها شده بودند و خصوصاً هر بار که کودک 2 سالهاش سروصدا میکرد، آه میکشیدند و وراندازشان میکردند. آن لحظه در خاطرم ماندگار شد.
تجربههای مشابه دیگری هم داشتم. مردم را میدیدم که از بچهداری خستهاند و دل شان میخواهد از این مخمصه خلاص شوند. فکر میکنم یأسی بیمارگونه در مورد فرزندآوری ایجاد شده که پدیدۀ جدیدی است و به افکار تاریکی ختم میشود. گاهی در گفت و گوهای سیاسی هم این هراس نمایان میشود. مردم میگویند شاید بهخاطر تغییرات آبوهوایی نباید بچهدار شویم. چنین ایدهای سراسر آشفتگی است و از شخصیتِ ضداجتماعی ناشی میشود. این که به دلیل نگرانی در مورد تغییرات اقلیمی نباید خانواده داشته باشید، بیمعنا است.
لولو گارسیا ناوارو: فقط میخواهم یه نکته را روشن کنم. بنابراین معتقدید زنانی که به دلیل نگرانی در مورد تغییرات آبوهوایی بچهدار نمیشوند، ضداجتماع هستند؟
جیدیونس: به نظرم این طرز فکر عجیبی در مورد آینده است. بچهدارنشدن به خاطر نگرانی از تغییرات آبوهوایی حیرتآور نیست؟ عجیبتر از آن، رهبران ما هستند که زنان و مردان جوان را صراحتاً به چنین طرحهایی تشویق میکنند. زندگی من و اوشا با بچهداشتن کاملاً متحول شد. منظورم این است که آنها نشاط زندگی و سرمایهاند. به رابطه پدربزرگها و مادربزرگها با نوهها نگاه کنید. سراسر خیر و شادمانی است. وجود بچهها به زندگی رنگ و روح میبخشد و اگر فلسفۀ سیاسی شما ایجاب میکند که به دلیل نگرانی در مورد تغییرات آبوهوایی این کار را انجام ندهید، باید در نگرش تان تجدیدنظر کنید، چون راهی پوچ و دیوانهکننده برای اندیشیدن به جهان است.
لولو گارسیا ناوارو: ما نمیدانیم چرا «کامالا هریس» بچهدار نشده، اما آیا شما زنی مثل او را هم در زمرۀ همین زنانِ ضداجتماعی و روانپریش و راهگمکرده قرار میدهید؟
جیدیونس: نه، اینطور نیست. چیزی که در مورد کامالا هریس میدانم و آنچه از او آموختهام، ایجاد خانواده ولو ناتنی است. او خانوادۀ بزرگی دارد و نامادریِ فوقالعادهای برای فرزندان ناتنیاش است. من هرگز کامالا هریس را در این زمینه متهم نمیکنم.
چیزی که میتوانم بگویم این است که هریس از این عبارت که «بهدلیل تغییرات آبوهوایی نباید بچهدار شوید» گذر نکرده و در برخی از مصاحبههایش، این دیدگاه را منطقی قلمداد کرده است. با این حال فکر نمیکنم چنین دیدگاهی معقول باشد. اگر ایدههای سیاسیتان انگیزۀ فرزندآوری را از شما سلب کند، نگاه عجیبی به جهان دارید. شاید گاهی اوقات نتوانید یا ترجیحتان بچهدارشدن نباشد. از این حالتها حرف نمیزنم. اشارهام به حساسیت سیاسیِ برخی احزاب است که عمیقاً ضدفرزندآوری است. فارغ از این واقعیت که نظراتم دربارۀ زبان گربهدار خیلیها را آزرده کرد و برایم قابل درک است، آنچه مغفول مانده، هشدار نسبت به عقاید ضدخانواده و ضدفرزندآوری است که به جامعۀ آمریکا رخنه کرده است.
خیلی از ما وقتی با بچههایمان در هواپیما یا رستوران هستیم، اخ و پیف مردم را میبینیم و به نظرم این قبیل واکنشها به فرزندآوری و خانواده، از مواضع سیاسی نشأت میگیرد. مثلاً خیلی از ما والدین وقتی به سال 2020 برمیگردیم، با پدیدهای به نام استبداد کووید مواجه میشویم که خواست اکثریت بود.
ترجیح میدهم در این مورد زیاد صحبت نکنم، چون اکثر آمریکاییها با آن قوانین موافق بودند،ولی کودکان هم مجبور شده بودند ماسک بزنند و هیچکس به این نکته توجه نمیکرد که راه اصلی رشد زبان در کودکِ 3 ساله، بیان غیرکلامی است.
ما به طور کامل زبان و رشد اجتماعیِ کودکان را محو کرده بودیم. بسیاری از والدین به این موضوع معترض بودند ولی رهبران منتخب ما این دیدگاه را در نظر نمیگرفتند و فکر میکنم به همین دلیل سیستم آموزشی ما فاجعهبار عمل کرد. تقریباً همه متفقالقولاند که در مدارس دولتی ما بچهها از درسهایشان عقب افتادند، از آموزش ریاضیات و درسهای دیگر جا ماندند. رشد زبانی و اجتماعیِ کودکان خردسال برای هیچکس مهم نبود، چون جامعه، ضدخانواده شده است. من عمیقاً به این موضوع باور دارم و فکر میکنم دادههای آماری هم گویای واقعیت باشند. بله، باید جور دیگری منظورم را بیان میکردم که آن حواشی را برپا نکند.
لولو گارسیا ناوارو: میخواهم از مقولۀ مهم دیگری که مربوط به زنان و خانواده است، صحبت کنم. تصور این که شما و دونالد ترامپ در موضوع حقوق باروری چه بر سر زنان خواهید آورد، دشوار است. ترامپ معتقد است که قوانین سقط جنین باید به ایالتها واگذار شود. او گاهی از ممنوعیتِ ششهفتهای صحبت میکند و گاهی از استثنائاتِ تجاوز جنسی و زنای با محارم سخن به میان میآورد. شما قبلاً در مبارزات انتخاباتی خود برای مجلس سنا، همیشه به حمایت از محدودیتهای فدرال پرداختهاید، مگر این که جان مادر در خطر باشد. شما گفتهاید که ترامپ ممنوعیت ملیِ سقط جنین را امضا نمیکند، اما چندی بعد او گفت که شما واقعاً نمیدانید چه خواهد کرد. در مناظرۀ انتخاباتی هم سعی کردید تا حدودی معتدلتر به نظر برسید. همۀ اینها از مواضع شما در اینخصوص، تصویری پرابهام میسازد.
[م. طبق قانونِ بسیاری از ایالتهای آمریکا، وقتی انقباض ریتمیکِ بافت قلبِ جنین نمایان شود، سقط جنین ممنوع خواهد شد و منظور همان شش هفتۀ نخست است. در قوانین فقهی ایران، پس از 4 ماهگی این محدودیت ایجاد میشود.]
جیدیونس: من فکر نمیکنم ابهامی در کار باشد. دیدگاه پرزیدنت ترامپ این است که این موضوع را به ایالتها بسپارید و میخواهد هر ایالتی سه استثنا داشته باشد. او خیلی به این موضوع اهمیت میدهد و البته همانطور که در مناظره اشاره کردم، سیاست ملی باید مبتنی بر انتخابگری باشد. من زنان جوان زیادی را میشناختم که صرفاً به این دلیل سقط جنین میکردند که تنها گزینۀ دردسترس همین بود و فکر میکردند اگر بچهدار شوند، روابطشان، خانواده، تحصیلات و شغلشان نابود میشود. ما میخواهیم طرفدار خانواده به معنای واقعی کلمه باشیم و زندگی را تبلیغ کنیم، اما باید بین دولتهایی که سیاستهای سقط جنین را اتخاذ میکنند، تعادل وجود داشته باشد. البته، همانطور که قبلاً دیدیم، کالیفرنیا سیاست متفاوتی با جورجیا خواهد داشت و در دولت فدرال هم باید شرایطی فراهم شود که انتخاب برای زنان آسانتر شود. شما از ابهام صحبت میکنید، اما من صرفاً برای ممنوعساختنِ سقط جنین نامزد نشدهام. برای روشنشدن مطلب باید اضافه کنم که در مبارزات انتخاباتی سنا، لایحۀ «لیندسی گراهام» (سناتور ایالت کارولینای جنوبی) را تأیید کردم که استثناهایی داشت و شش هفته را به پانزده هفته رسانده بود.
لولو گارسیا ناوارو: شما در یک پادکست مطلبی گفتید که میخواهم اینجا نقلقول کنم. گفتهاید که «دوست دارید سقط جنین در سطح ملی، غیرقانونی باشد.» اشارهام به پادکستِ Very Fine People در سال 2022 است. شما از این واقعیت صحبت کردید که ممکن است افراد بتوانند در ایالتهای دیگر سقط جنین کنند و گفتهاید که «برای جلوگیری از این اتفاق، نیاز به واکنش فدرال است ولی درمجموع با این موضوع همدلی میکنم.»
جیدیونس: آنچه ترامپ گفته و در این کمپین اعلام کردهایم، این است که ایالتها انتخابگر هستند. البته به محتوای پادکست دسترسی ندارم، اما حتماً چیزی که شما گفتهاید، صادق و بازتاب دیدگاهی است که در سال 2022 بیان کردهام. اعلام کرده بودم که میخواهم تا حد امکان از حیاتِ آسیبپذیر محافظت کنم، اما حالا در دنیایی متفاوت از سال 2022 به سر میبریم و این تصمیم را عمدتاً به لطفِ دیوان عالی کشور گرفتهایم که حق رأی را به ایالتها واگذار کرده است. از نظر من و ترامپ، مرجع تصمیمگیری باید ایالت باشد. دیوان عالی این موضوع را به ایالتها ارجاع داد و درسی که به همۀ جمهوریخواهان داد، این بود که وقتی میبینید مردم به آزادی سقط جنین رأی میدهند و حتی افرادی که خود را طرفدار زندگی توصیف میکنند، به افزایش دسترسی به سقط جنین رأی دادهاند، نتیجه این است که اعتماد مردم آمریکا را از دست دادهایم.
در سال 2023، همهپرسیِ بزرگی در ایالت اوهایو داشتیم. مردم اوهایو راست افراطی نیستند.این ایالت، راست میانه است. اوهایو 60 به 40، رأی به دسترسی به سقط جنین داد و این اقدام بسیار لیبرالمنشانهتر از آن چیزی است که جناح مقابل تصور میکند. خب برداشت شما چیست؟ آیا میتوان گفت که همۀ تلاشمان را نکردیم؟ فکر نمیکنم چنین باشد. واقعیت این است که اعتماد مردم آمریکا را از دست دادهایم. وقتی به آنجا رفتیم و صرفاً برای موقعیت سیاسی خود جنگیدیم، مردم بهطور غریزی به ما بیاعتماد شدند و این وضعیت دقیقاً نتیجۀ بیاعتمادی است. باید اعتمادسازی کنیم.
لولو گارسیا ناوارو: اعتمادسازی دقیقاً به چه معنا است؟ شما مدام این عبارت را به کار میبرید. لطفاً توضیح بدهید که مراد از آن چیست؟
جیدیونس: فکر میکنم باید سیاستهای حمایت از خانواده را تسهیل و پیگیری کنیم.
لولو گارسیا ناوارو: پس مقصود از اعتمادسازی، تعدیل موضع شما در مورد سقط جنین نیست؟
جیدیونس: خیر، به جای این که بگوییم گزینهها را از زنان میگیریم، انتخابِ زندگی را برای زنان جوان آسانتر میکنیم. فکر میکنم شیوهای که در سال 2024 در ایالات متحده پی گرفته میشود، این است که به ایالتها اجازه دهید خودشان سیاست سقط جنین را تعیین کنند. کامالا هریس میخواهد گفتمان سقط جنین را ملی کند. او دقیقاً در جهت مخالف حرکت میکند.
[م. مصاحبه مربوط به اواسط ماه اکتبر و پیش از نتیجۀ انتخاباتِ اخیر است.] نظر من و پرزیدنت ترامپ این است که گاهیاوقات وضعیت به هم میریزد و البته کمی غیرعادی است که سیاست سقط جنینِ کالیفرنیا متفاوت از آلاباما باشد؛ اما دموکراسی همین آشفتگیها را دارد و ما خواهان حفظ حق کشورها در اتخاذ این تصمیمات هستیم.
لولو گارسیا ناوارو: پس با زنانی که برای سقط جنین به ایالت دیگر سفر میکنند مشکلی ندارید؟ این چیزی است که دوست دارید در این کشور پیاده شود؟
جیدیونس: [میخندد.] …
لولو گارسیا ناوارو: بله یا خیر؟ حیرتآور است.
جیدیونس: من میگویم با ایالتهایی که این تصمیمات را میگیرند مشکلی ندارم. حالا شما هر طور میخواهید تعبیر کنید. آیا رأیدهندگان کالیفرنیا، سیاست لیبرالتری نسبت به ایدههای ما دارند؟
بله، در واقع، من این رویکرد را به صورت واقعیتی در سطح ایالت و رژیم متمرکز بر دولت میپذیرم. این همان سیاستی است که رئیسجمهور ترامپ و من، مردم را تشویق به اتخاذ آن میکنیم. توفیری ندارد که من با این قضیه مشکلی داشته باشم یا نه و فکر نمیکنم راه درستی برای بررسی موضع باشد. من با ایالتهایی که این تصمیمات را میگیرند، موافقم، حتی اگر تصمیماتی باشند که جیدیونس یا دونالد ترامپ با آنها مخالفاند.