به گزارش رکنا ، سالهاست که فوتبال ایران به صورت جسته و گریخته به دنبال رسیدن به مهمترین درآمدش یعنی حق پخش تلویزیونی است اما هر بار به بهانههای گوناگون به بنبست برخورده است. با این حال تصویب برنامه هفتم توسعه و گنجانده شدن حق پخش تلویزیونی در این برنامه روزنه امیدواری برای فوتبال ایران شد اما هنوز برنامه هفتم به سرانجام نرسیده است.
بر اساس ماده ۷۸ قانون برنامه هفتم توسعه، وظیفه تعیین تکلیف حق پخش تلویزیونی به صداوسیما واگذار شده تا این سازمان با هماهنگی وزارت ورزش و جوانان، آییننامه نحوه تعیین میزان حق پخش تلوزیونی مسابقات ورزشی را تدوین کند. چگونگی تقسیمبندی حق پخش تلویزیونی مهمترین شاخصه این آییننامه است که قرار است بر مبنای کیفیت و کمیت مسابقات و تعداد مخاطبان تنظیم شود. البته همانطور که قابل پیشبینی بود، تنظیم این آییننامه به بنبست برخورده است.
پایان مهلت قانونی صداوسیما برای تحقق حق پخش
هرچند قانون برنامه هفتم از سوم مرداد ۱۴۰۳ لازمالاجرا شده و مهلت سه ماهه صداوسیما برای تدوین آییننامه حق پخش تلوزیونی به منظور تصویب هیات وزیران - بر مبنای ماده ۷۸ قانون برنامه هفتم - در سوم آبان ۱۴۰۳ به پایان رسیده اما هنوز هیچ اتفاق مثبتی در این زمینه رخ نداده است. آخرین خبری که درباره تنظیم آییننامه حق پخش تلوزیونی وجود دارد، جلسه ۱۴ مهر بررسی و تدوین آئیننامه نحوه تعیین میزان حق پخش تلویزیونی در محل وزارت ورزش بود. آخرین اظهار نظر رسمی هم به بیست و هفتم شهریور و صحبتهای احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان برمیگردد؛ جایی که دنیامالی گفت: "قرار است آییننامه و تفاهمنامه با صداوسیما برای حق پخش تلویزیونی در دولت نهایی شود و به اجرا برسد."
منابع آگاه به ایسنا میگویند که علیرغم برگزاری جلسات متعدد بین صداوسیما و وزارت ورزش برای تنظیم آییننامه حق پخش، تا این لحظه آییننامه پیشنهادی از سوی صداوسیما مورد تایید وزارت ورزش و جوانان نبوده است. پس با وجود تصویب قانون برنامه هفتم باز آش همان آش است و کاسه همان کاسه!
چرا حق پخش دائما به بنبست میرسد؟
دعوای اصلی بر سر نحوه تقسیمبندی سود حاصل از تبلیغات مسابقات فوتبال است. فوتبال ایران با وجود اینکه بخشی از مخاطبانش را از دست داده اما همچنان پربینندهترین محتوای صداوسیما به حساب میآید. روزنامه فرهیختگان در گزارشی میزان درآمد تبلیغاتی صداوسیما قبل، حین و بعد از دو دیدار استقلال و پرسپولیس در لیگ نخبگان آسیا در تاریخ ۱۴ آبان را مبلغی حدود ۱۸۰۰ میلیارد تومان تخمین زده بود؛ دقت کنید که این درآمد فقط برای دو بازی بوده است.
چنین درآمد هنگفتی از سمت فوتبال برای صداوسیما باعث شده که این سازمان رغبتی برای نهایی شدن حق پخش تلوزیونی نداشته باشد چرا که در حال حاضر پخش انحصاری و بیچون و چرای مسابقات را در اختیار دارد. صداوسیما طبق قول و قرار قبلی قرار بود از سال ۱۳۹۹ درآمدهای حاصل از پخش برنامههای ورزشی را به نسبت ۳۰% برای وزارت ورزش و ۷۰% برای صداوسیما تقسیم کند اما این دستورالعمل عجیب هم اجرایی نشد.
راستینه، نماینده شهر کرد و عضو فراکسیون ورزش در مجلس شورای اسلامی میگوید: "دستگاهها تمایلی به شفافیت درباره میزان درآمدهایشان از محل قراردادهای تبلیغاتی ناشی از پخش تلویزیونی ندارند." این نکته مهمترین دلیلی بود که باعث شد حتی همین دستورالعمل ترکمنچایگونه هم آوردهای برای فوتبال نداشته باشد و در سالهای ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ تنها به ترتیب ۱۵، ۴۵ و ۹۴.۵ میلیارد تومان نصیب کل ورزش شود!
حرف صداوسیما چیست؟
"حرف ما این است که به همان شکل که حق پخش بازیهای خارجی را ما پرداخت میکنیم و در بودجه دولت محترم و مجلس لحاظ میشود، به همان نحو باید حق پخشی که برای برنامههای ورزشی داخلی تعیین میشود، در ردیفهای بودجه ما گذاشته شود تا بتوانیم با هماهنگی وزارت ورزش به فدراسیونها اختصاص دهیم."
این صحبتهای پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در زمستان ۱۴۰۲ در بحبوحه تصویب قانون برنامه هفتم و تلاش باشگاههای فوتبال برای گرفتن حق پخش است. حرف صداوسیما این است که نمیخواهد به درآمدهایش از محل پخش تبلیغات خدشهای وارد شود، بلکه میخواهد تمام و کمال حق پخش تلویزیونی را از بودجه عمومی کشور پرداخت کند.
مطالبه پیمان جبلی از این منظر غیرمنطقی است که اگر قرار باشد حق پخش از بودجه عمومی یا بیتالمال پرداخت شود، به این معناست که تک تک مردم پول حق پخش را پرداخت کردهاند و در نتیجه حق دارند که همانند یک مخاطب پریمیوم پلتفرمهای SVOD یا (Subscription Video-On-Demand) مانند DAZN بازیها را با کمترین اثری از تبلیغات ببیند؛ آیا صداوسیما چنین کاری میکند؟ پاسخش قطعا خیر است. پس باید به سراغ راه منطقی یعنی تدوین آییننامهای منصفانه برای تقسیم حق پخش تلویزیونی براساس کمیت و کیفیت مخاطبان هر رشته برود تا فوتبال هم به حق واقعیاش برسد.