ز ساز جسم هزار انفعال میگذرد
چو رشحهای که ز ظرف سفال میگذرد
دمیدن همه زبن خاکدانگل خواریست
بهار آبلهها پایمال میگذرد
غبار شیشهٔ ساعت به وهم میکوبد
بهوش باشکه این ماه و سال میگذرد
تلاش نقص وکمال جهان گروتازیست
هلالش از مه و ماه از هلال میگذرد
به هرکه مینگرم طالب دوام بقاست
مدار خلق به فکر محال میگذرد
دلی که صاف شود از غبار وهم کجاست
ز هر یک آینه چندین مثال می گذرد
طلب چه سحرکند تا بهکوی یار رسم
نفس هم از لب ما سینه مال میگذرد
شبم به صفحه نگاهش زد آتشیکه هنوز
شرر به چشمک ناز غزال میگذرد
تلاش نالهٔ جانکاه تاکی ای بلبل
زمان عافیتت زبر بال میگذرد
دو روزه فرصت وهمی که زندگی نام است
گر از هوس گذری بیملال میگذرد
غبار قافلهٔ دوش بوده است امروز
وصال رفته و اکنون خیال میگذرد
حق ادای رموز از قلم طلب بیدل
که حرف دل به زبانهای لال میگذرد
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.