اولین چالش نرمافزارهای بومی در بازار ایران، این است که مخاطب و مصرفکننده بتواند از آنها استفاده کند و به کاربری آنها اطمینان داشته باشد. در بعضی از صنوف و رستههای شغلی، دوستان و همکارانی را داریم که هنوز از نرمافزارهای حسابداری به صورت کاملا رسمی استفاده نمیکنند. یعنی هنوز اعتقاد دارند که میتوانند حساب و کتاب خود را به صورت دستی انجام دهند و نیازی به این ندارند که از یک نرمافزار حسابداری استفاده کنند.
قاعدتا در سازمانها از روش دستی استفاده نمیشود و بیشتر در اصناف پاییندست و کسبوکارهایی وجود دارد که کمتر از ۱۰ نفر یا اصطلاحاSME هستند و هنوز چندان به این احساس نیاز نرسیدهاند که قطعا لازم است از نرمافزار حسابداری استفاده کنند. اما در دو سال اخیر با گسترش طیف استفاده از سامانه مؤدیان مالیاتی، بسیاری از اصناف و مصرفکنندگان مجبورند که چه بخواهند و چه نخواهند از نرمافزارهای حسابداری استفاده کنند. به همین دلیل اولین چالش این است که تولیدکنندگان نرمافزار بتوانند با کاربرانی که با حساب و کتاب یا عملیات کامپیوتری بیگانه بودند، مواجه شوند. در حال حاضر وضعیت نسبت به گذشته بسیار بهتر شده، چون هم نرمافزارها سادهتر شدهاند و گسترش بیشتری پیدا کردهاند و هم اینکه اصناف و مصرفکنندگان به این موضوع اعتقاد پیدا کردهاند که نه از حیث حساب و کتاب، بلکه از حیث اینکه بتوانند سود، درآمد و هزینههای خود را حساب کنند، به نرمافزارهای حسابداری و مالی، حتما احتیاج دارند.
با توجه به اینکه ما در ایران با استانداردهای حسابداری، عملیات انجام میدهیم، حضور شرکتهای بینالمللی در ایران مقداری کمرنگ است. یعنی به جز حوزه ریتیل یا فروشگاههای زنجیرهای، کمتر نرمافزارهای غیربومی را در ایران میبینیم. چون هم استانداردها باید قابل پذیرش شوند و هم اینکه وزارت دارایی باید این نرمافزارها را با توجه به صورتهای مالی که تولید میکنند، تایید کند. از این حیث، تولیدکنندگان بومی یک قدم جلوتر هستند. از نظر هوش مصنوعی که اشاره کردید، آمار جالبی را از «گارتنر»(شرکت پژوهشی و مشاوره آمریکایی) داریم که میگوید «یکی از آخرین اصناف و مهارتهایی که تحتالشعاع هوش مصنوعی قرار میگیرد، حسابداری و امور مالی است.» درواقع میتوان گفت حسابدارها در حاشیه امنی قرار گرفتهاند که به طور مثال گرافیستها، مارکترها و برنامهنویسها در آنجا نیستند.
آن هم به این دلیل است که انسان هنوز به حساب و کتاب دستی اعتقاد دارد و از هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار کمکی استفاده میکند و هنوز به طور کامل آن را نپذیرفته است. به همین دلیل جایگاه هوش مصنوعی در حوزه نرمافزارهای حسابداری بسیار باز است؛ یعنی در حوزه نرمافزارهای بومی بهویژه مارکتینگ، از هوش مصنوعی بسیار استفاده میکنند. به طور مثال اینکه یک ابزاری در اختیار داشته باشید که با استفاده از آن بتوانید پیشبینی کنید طی هفتهها و ماههای آینده چه کالایی بیشترین فروش را خواهد داشت، یا چه کسی بیشترین بدهکاری و بستانکاری را به شما خواهد داشت، یا اینکه بتواند ترازی را برای شما پیشبینی کند و نمایش دهد. به طور کلی، فضا بسیار بکر شده و شرکتهای مختلفی هم در این حوزه فعالیت میکنند که این را تسهیل کنند؛ ولی همچنان ما درگیر یک دگردیسی مالیاتی در سازمان مؤدیان مالیاتی شدهایم.
میتوان گفت هر دو موضوع وجود دارد، اما نکته اینجاست که بسیاری از تغییرات بلادرنگ اتفاق میافتند و شبانهروزی هستند. به طور مثال پترن صورتحساب طلا و جواهر به زودی به سامانه اضافه شده و شرکت تولیدکننده نرمافزار کمتر از ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت فرصت دارد که یک سیستمی را راهاندازی کند تا بتواند خودش را انطباق دهد؛ بنابراین این موضوع سختیهای خاص خود را دارد. اما از طرف دیگر هم باعث میشود که شرکتها سریعتر توسعه پیدا کنند و تکنولوژیها را مورد استفاده قرار دهند. چون چرخه مالیاتی، حرکت خود را در سامانه مؤدیان انجام میدهد و نوعی رابطه دوطرفه است. یعنی هرچقدر مصرفکنندگان نرمافزار بیشتر باشند، جامعه مالیاتی ما بزرگتر میشود و ذینفعان بیشتری در آن قرار میگیرند.
صددرصد این اتفاق افتاده است. ما اکنون اصنافی مثل صنف طلا و جواهر، رستوران، قنادی، لوازم یدکی و... داریم که تخصصی فعالیت میکنند.
به طور مثال سوپرمارکت یک شغل تخصصی در حوزه حسابداری و حتی مارکتینگ است. چون آن حسابداری که در سوپرمارکت و زنجیره تامین غذا انجام میدهید، در حوزه لوازم یدکی انجام نمیدهید. شما نمیتوانید یک نرمافزار داشته باشید که هم برای این صنف و هم برای صنف دیگری مناسب باشد. به طور تخصصی، شرکتهایی در حوزه تولید نرمافزار سرمایهگذاری کرده و یک صنف یا چند صنف خاص را هدفگیری میکنند. اصطلاحا آن را customize میکنند که بتوانند با نیازهای جامعه هماهنگ کنند. ما این روند را در فضای ریتیل بیشتر شاهدیم. یعنی فروشگاههای زنجیرهای توزیع غذا، پروتئین و سوپرمارکتها ابزارهای تخصصی خودشان را دارند. از device استفاده میکنند و شما در داخل فروشگاه، سفارشتان را از طریق کیوسک ثبت میکنید یا از طریق فروشگاههای اینترنتی آنلاین کالای موردنظر را تامین میکنید. لازمه این است که پشت صحنه به هم متصل باشند. ما در اینجا به نرمافزار تخصصی یکپارچه نیاز داریم که بتوانیم کل این عملیات را هندل کنیم.
هرچقدر اصناف کوچکتر محرک تجاری پیدا کنند، احساس نیازشان به نرمافزار بیشتر میشود. یک فروشگاه را در نظر بگیرید که یک یا دو نفر در آن فعالیت میکنند و گردش مالی مشخصی دارد. هرچقدر این فروشگاه بزرگتر و گستردهتر شود؛ احساس نیازش به یک نرمافزار یا اتوماسیون حسابداری و مالی بیشتر میشود. هرچه سرعت چرخ توسعه ما افزایش یابد، از آن طرف نیاز داریم که نرمافزارهای تخصصیتر و دقیقتری داشته باشیم و رابطه اینها با هم کاملا دوطرفه است. یعنی به همان نسبت، این نیاز در بازار به وجود میآید که لازم است نرمافزارشان را توسعه دهند. اکنون با گسترش دامنه مؤدیان مالیاتی یا اصطلاحا تجارت مارکتینگی که به آن «مارتک» میگوییم و در آن تکنولوژی با مارکتینگ ترکیب شده، نرمافزار جایگاه بسیار مناسبی برای خود پیدا کرده است. چون میتوانیم ببینیم که چقدر میفروشیم، کی باید چقدر بفروشیم و کجا باید صورتهای مالی را ارائه دهیم. این حلقه در مارتک در حال تکمیل است.
اصولا شاخه تولید نرمافزارهای حسابداری مالی، بسیار دقیق و فنی است و برخلاف سایر حوزهها، نیاز به نیروی کار بسیار ماهر در حوزه برنامهنویسی دارد. چون برنامهنویس یا تولیدکننده این محصول در عین حال که یک نیروی فنی است، باید بتواند از حسابداری و عناصر مالی هم اطلاع داشته باشد و پیادهسازی کند. بنابراین تاثیر بسیار بالایی دارد و سرعت توسعه را کاهش میدهد، چون ما اصطلاحا از چند استک برنامهریزی مشخص در توسعه نرمافزارهای مالی استفاده میکنیم. از طرف دیگر نسل جدید برنامهنویسی یعنی نسل زد علاقه کمتری به حوزه بسیار فنی دارند و ترجیح میدهند وارد حوزهای شوند که اصطلاحا «فرانت اند و بک اند» آن جدا باشد، یعنی طراحی وبسایت و اپلیکیشن انجام دهد تا اینکه درگیر یک نرمافزار بسیار پیچیده شود که عدد و رقم در آن بسیار مهم است. بنابراین ما در آینده نیز به دلیل کاهش علاقه نسل زد برای ورود به این حوزه با چالش مواجه خواهیم شد.
اولین ضربهای که به این بخش وارد میشود، مهاجرت نیروهای متخصص است که باید جلوی آن گرفته شود. بحث دوم این است که فعالیت در این حوزه برای نیروی کار موجود در بین نسل زد جذاب شود. درواقع وقتی یک برنامهنویس برنامهای مینویسد که یک بیزینس با برنامه او به راه خود ادامه میدهد، درواقع چیزی را ساخته است که در حیات و ممات اقتصادی آن بیزینس نقش دارد و بدون آن جلو نمیرود و نسل زد باید به اهمیت این موضوع پی ببرد. دوم اینکه واقعا استک آن بسیار فنی و قوی است و به دانش افراد اضافه میکند. بنابراین باید در این زمینه اقدام کنیم که بتوانند با آن راحتتر کار کنند.
بیشترین تاثیری که هوش مصنوعی داشته در حوزه مارکتینگ بوده است، نسبت به همه مهارتهایی که وجود دارد. میتوان گفت که هوش مصنوعی ابتدا مارکتینگ را هدف گرفت؛ چون در مارکتینگ تولید محتوا، تولید ویدئو و تولید کمپین داریم و انجام اینها برای هوش مصنوعی بسیار سهلالوصول است. اکنون میتوانیم بگوییم که هوش مصنوعی میتواند محتوای فارسی، انگلیسی تولید کند. حتی این قابلیت را دارد که محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی را از بین ببرد و تبدیل به محتوای انسانی کند. بنابراین بسیار اثرگذار بوده و سرعت توسعه را هم چندبرابر کرده است. یعنی گرافیستها، برنامهنویسان و کمپیننویسان با ابزار هوش مصنوعی میتوانند دادههای خود را در لحظه به دست بیاورند، آنالیز و پیادهسازی کنند.
ما دو نگرش در حوزه مارکتینگ داریم، یکی مارکتینگ سنتی است که اصطلاحا به آن آژانسمحور میگوییم که به روش سنتی کارش را ادامه میدهد و بسیار کم به سمت استفاده از هوش مصنوعی رفتهاند. یک مارکتینگperformance و دادهمحور داریم که با عدد و رقم سروکار دارد و میزان فروش و میزان جذب بیننده به ازای هزینهای که صرف کرده، برای آن مهم است. در این قسمت هوش مصنوعی در بازار فناوری و مارتک به خوبی جا افتاده است. در اینجا هوش مصنوعی و مارکتر مسلط به ابزار فناوری، بسیار راحتتر میتواند داده و دیتا را به کارفرمای خود ارائه دهد. اما مارکتینگ سنتی همچنان به روش سنتی کار میکند که البته به تدریج در حال از بین رفتن است و در کشورهای همسایه ایران نیز فناوری به این قسمت هم وارد میشود. یعنی محاسبه و آنالیز میشود و دادهها به صورت دقیق کمک میکنند. درکل، هوش مصنوعی در حوزه مارکتینگ بسیار نقش کمککنندهای دارد، اما از آن طرف تحریمها مانع از آن میشود که مستقیما از بسیاری از فناوریهای نوین استفاده کنیم و باید از طریق واسطهها از آنها بهرهمند شویم و این مانع، روند کار و مسیرمان را دشوارتر میکند.