به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه شرق نوشت: یادمان باشد ایشان آمده بود تا صدای بیصدایان باشد.آیا حصاری کشیده شده است تا این صداها به گوش ایشان نرسد یا حداقل کمتر توسط ایشان شنیده شود؟ چه کسانی به دولت اطلاعرسانی میکنند؟
هر چه هست، گویی چرخهای آسیاب بر همان محور و معیار گذشته میچرخد و عقربههای ساعت از حرکت باز ایستاده. حدیث ناامیدی و تزریق ناتوانی در جامعه نیست ولی نگفتن حقایق خود مشکلی شده که مسیر توسعه کشور را سالیان درازی متوقف کرده است. کمتر صدایی حتی در حد یک توییت از کسانی که شبانهروز کار کردند تا آقای پزشکیان رئیسجمهور شود، به گوش میرسد.
امروز سکوت بر لبان همگی دوخته شده، مشکلات اقتصادی تاروپود جامعه را هدف قرار داده است، در این وانفسا حتی مردان اقتصادی که باید در میدان بازی باشند و هدایت اقتصاد خراب کشور را بر عهده بگیرند، در گوشهای آرام خزیدهاند. چرا هیچ خبری از طیبنیا، مشاور عالی رئیسجمهور یا عبدهتبریزی نیست؟ پس چه شد آن همه وعدهها و توییتهای جناب همتی در زمانی که وزیر نبود و برای رفع مشکلات اقتصادی نسخهپیچی میکرد.
اکنون زمان رزم است و وقت پاسخگویی، هرچند همگان میدانیم اوضاع بغرنج منطقه و جهان را و موانع پذیرش در جامعه بینالمللی که این خود داستان مفصلی است اما برای برطرفکردن آن گامهایی برداشته نشده است و آقای عراقچی سیاست خارجه را خلاصه کرده در نگاه به افقهای شرق و ورودی به گسترش حوزه روابط بینالملل ندارد، در حالی که قرار بود تحریمهای ظالمانه حذف و مشکل افایتیاف برطرف شود.
اکنون میبینیم که اصلا در دستور کار نیستند و اگر هم باشند، بسیار کند در حال عملیاتیشدن هستند.
آقای رئیسجمهور در حل این مسائل توفیقی نخواهد داشت مگر سران قوا را با خود همراه داشته باشد. اگر در فکر این است که زمان همه چیز را حل خواهد کرد، باید گفت این زمان در چهار سال به سرعت سپری خواهد شد و مشکلات کشور چند برابر بیشتر میشود.
آقای رئیسجمهور شاید بگوید من در بدو انتخابات هیچ وعدهای به مردم ندادم، خب قبول ولی در این چند ماه سکانداری دولت چهاردهم ارزش پول ملی باز هم نزولی بوده و در مقابل، ارزش دلار سیر صعودی در پیش گرفته و به همان اندازه فقر افزایش یافته و سفرههای مردم کوچکتر شده است.
چیزهای عجیبی مطرح است که مغز انسان در نگارش آن سوت میکشد، سیستم پیچیده و درهمتنیده بوروکراتیک که همانند عصر قجر فعالیت میکند، چه زمانی اصلاح خواهد شد؟ مثلا زمان زیادی است که میخواهید حقوق بازنشستگان را همسانسازی کنید. خب بالاخره این موعود مبارک به صورت قطرهچکانی اتفاق افتاده، با چه منطق و فرمولی، هدف اصلی کمک به معیشت بازنشستگانی بود که بتوانند مقداری بیشتر سفرههایشان را پهن کنند، انصافا این منطق و فرمول حاکم از کجا درآمده و با چه ماشینحسابی محاسبه شده است؟ بازنشستهای که از زندگی به خاطر فقر مستأصل شده و حداقل ترمیمی در حقوقش میخواهد، تا کی باید منتظر معجزه باشد؟
راستی چرا احکام مربوط به ایاب و ذهاب، مهد کودک، حق مسکن و... کارمندان ابلاغ نمیشود؟ مگر تا چه اندازه نیاز به تخصیص بودجه دارد؟ بله، همه میدانیم زمانی که ۸۰ درصد بودجه کشور صرف پرداخت حقوق پرسنلی میشود، مشکلات روی همدیگر انباشته میشود و در این بین دولت نمیتواند نفس بکشد، ولی زمانی که با اشتیاق و بدون مطالعه افراد را وارد سیستم دولتی میکردند و به فکر بخش خصوصی و تولید نبودند باید عاقبت این کار را از قبل میسنجیدند.