ایرج پزشکزاد (زاده ۸ بهمن ۱۳۰۵ - درگذشته ۲۲ دی ۱۴۰۰) نویسنده و طنزپرداز برجسته ایرانی بود. او بیشتر با خلق رمان مشهور داییجان ناپلئون و شخصیت معروف آن شناخته میشود. در سال ۱۳۵۵، ناصر تقوایی بر اساس این رمان یک مجموعه تلویزیونی ساخت. همچنین، این کتاب در سال ۱۹۹۶ میلادی توسط دیک دیویس به زبان انگلیسی ترجمه شد.
ایرج پزشکزاد در سال ۱۳۰۵ در بهبهان به دنیا آمد. پدرش حسن پزشکزاد یک پزشک بود و مادرش شاهزاده فکری ارشاد، دختر مؤیدالممالک فکری ارشاد. معزدیوان فکری نیز دایی او بود. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در ایران، در رشته حقوق در فرانسه تحصیل کرد. پس از بازگشت به ایران، به مدت پنج سال به عنوان قاضی در دادگستری فعالیت داشت و سپس به وزارت امور خارجه پیوست، جایی که آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.
ایرج پزشکزاد در اوایل دهه ۱۳۳۰ فعالیت نویسندگی خود را با نوشتن داستانهای کوتاه برای مجلهها و ترجمه آثار نویسندگانی چون ولتر و مولیر آغاز کرد. همچنین چندین رمان تاریخی را برگردان نمود. در طول خدمتش در وزارت امور خارجه، پزشکزاد نویسنده ستون طنز «آسمون ریسمون» در مجله فردوسی بود.
پزشکزاد درباره زندگی خود چنین میگوید: "از پدری پزشک و مادری معلم به دنیا آمدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران و تحصیلات عالیه را در فرانسه در رشته حقوق گذراندم. پس از فارغالتحصیلی به وزارت امور خارجه پیوستم و به عنوان دیپلمات تا انقلاب فعالیت داشتم. پس از انقلاب از کار برکنار شدم و حتی حقوق بازنشستگی هم شامل حالم نشد. سپس به فرانسه برگشتم و به روزنامهنگاری و نویسندگی پرداختم."
پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، ایرج پزشکزاد به فرانسه مهاجرت کرد و عضو شورای نهضت مقاومت ملی ایران شد که به رهبری شاپور بختیار تشکیل شده بود. او به مدت ده سال سردبیری نشریه قیام ایران را برعهده داشت و چندین کتاب برای نهضت نوشت، از جمله «مروری بر واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲».
او سالها پیش ازدواج کرده و پزشکزاد تا آخرین لحظات عمر ساکن لسآنجلس بود تنها یک پسر به نام بهمن دارد.
ایرج پزشکزاد سالهای آخر عمر خود را کشور آمریکا سپری کرد و ۲۲ دی ۱۴۰۰ در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
طنز:
حاج ممجعفر در پاریس (۱۳۳۳) (خاطرات)
ماشاءالله خان در بارگاه هارونالرشید (۱۳۳۷) (رمان)
بوبول (۱۳۳۸) (طنزیات اجتماعی)
آسمون ریسمون (۱۳۴۲) (طنزیات ادبی)
داییجان ناپلئون (۱۳۴۹) (رمان)
ادب مرد به ز دولت اوست (۱۳۵۲) (نمایشنامه)
انترناسیونال بچهپرروها (۱۳۶۳) (طنزیات سیاسی)
شهر فرنگ از همه رنگ (احتمالاً ۱۳۷۲) (طنزیات سیاسی و اجتماعی)
خانوادهٔ نیکاختر (۱۳۸۰) (رمان)
رستمصولتان (۱۳۸۴) (طنزیات اجتماعی)
گلگشت خاطرات (۱۳۸۶) (طنزیات اجتماعی)
پسر حاجی باباجان (۱۳۸۷) (نمایشنامه)
به یاد یار و دیار (۱۳۹۱) (خاطرات)
صندوق لعنت (۱۳۹۴) (نمایشنامه)
بلیت خانعمو (نمایشنامه)
مروری در واقعهٔ ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و قانون مصونیت نظامیان آمریکایی
مروری در تاریخ انقلاب روسیه (۱۳۷۰)
مصدق بازمصلوب: چند مقالهٔ سیاسی (۱۳۷۲)
مروری در تاریخ انقلاب فرانسه (۱۳۸۱)
طنز فاخر سعدی (۱۳۸۱) (نقد و تفسیر)
حافظ ناشنیدهپند (۱۳۸۳) (سرگذشتنامه و رمان تاریخی)
مروری در انقلاب مشروطیت ایران (۱۳۸۴)
ریشههای اختلاف چین و شوروی (رساله)
روزولت / سارا دلانو روزولت (۱۳۲۶)
ملک مقرب در جمع شیاطین / موریس دوکبرا (۱۳۳۱)
دختر گرجی / موریس دوکبرا (۱۳۳۴)
زندانی کازابلانکا / موریس دوکبرا (۱۳۳۵)
دزیره / آن ماری سلینکو (۱۳۳۵)
افسونگران دریا / آلفرد ماشار (۱۳۳۶)
جمیله / هانری بوردو (۱۳۳۷)
عدالت اجرا شدهاست / ژان مکر (۱۳۳۷)
دو سرنوشت / ویلکی کالینز (۱۳۴۵)
فردا گریه خواهم کرد / لیلیان راث (۱۳۴۵)
ماروا / موریس دوکبرا (۱۳۶۲)
شوایک سرباز پاکدل / یاروسلاو هاشک (۱۳۶۴)
سوم اسفند ۱۳۵۷، یازده روز پس از پیروزی انقلاب ۵۷، ایرج پزشکزاد مقالهای به نام «آنها که میخواهند غنائم خونین انقلاب را تقسیم کنند» در روزنامه کیهان نوشت که به بازگویی روایت انقلاب فرانسه و هشدارهای مربوط به آن میپردازد.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته